2,4K
داستان از سال ۱۸۱۵ و از زندگی ژان والژان آغاز میشود. او به سبب دزدیدن یک تکه نان و فرار به نوزده سال زندان محکوم شده است. پس از آزادی از زندان، ژان والژان به دنبال سرپناهی به کلیسای جامع میرسد. آنجا با دیدن ظروف گرانقیمت اسقف تصمیم میگیرد که آنها را بدزدد اما پلیس به سرعت متوجه میشود و او را دستگیر میکند.