رامتین شهرزاد
از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میلادی تا زمانی که شما در آستانه نخستین سالگرد یورش حماس به اسرائیل این مطلب را میخوانید، در هر یک ساعت در نوار غزه ۱۵ نفر کشته شدهاند که شش نفر از آنها کودک بودند. ۳۵ نفر هم زخمی شدهاند. در هر یک ساعت، ۴۲ بمب بر این سرزمین رها شد و ۱۲ ساختمان ویران گشت. این خلاصه «جنگ اسرائیل و غزه در نقشهها و نمودارها»ی وبسایت انگلیسی الجزیره است که در میان منابع آن، میتوان آمارهای اسرائیل را هم یافت.
از ۷ اکتبر سال گذشته تا اکنون دستکم ۴۱هزار و ۷۸۸ نفر از اهالی غزه، از جمله ۱۶۵۰۰ کودک کشته و ۹۶هزار و ۷۹۴ نفر زخمی شدهاند. حداقل ۱۰هزار نفر هم ناپدید یا مفقودالاثر هستند و احتمالاً بدنشان زیر آوار بمبارانها باقی مانده باشد.
در مقابل، در اسرائیل ۱۱۳۹ نفر کشته و ۸۷۳۰ نفر زخمی شدهاند.
این جدا از آمار کشتهها، زخمیها و ویرانیهای کرانه باختری، لبنان، یمن و سوریه است که در این یکسال مکرر شاهد حملات ارتش اسرائیل بودند.
تخمینهای سازمان ملل میگوید تا ۲۹ فوریه امسال – کمی بیش از هفت ماه پیش – ۳۵ درصد ساختمانهای نوار غزه ویران شدهاند. این تخمین، بخشی از دادههایی است که نویسندگان پژوهش «شمارش کشتههای غزه: دشوار اما حیاتی» برای وبسایت ژورنال علمی لَنسِنت – مهمترین ژورنال علمی بریتانیا – از آن استفاده کردند تا در ۱۰ ژوئیه – حدوداً دو ماه پیش – بگویند اگر کشتههای و زخمیهای ناشی از حملههای مستقیم نظامی – یعنی بمباران یا تیراندازی – را در کنار آسیبهای ناشی از کمبود آب، غذا، پناهگاه، دارو و امکانات درمانی، همچنین عدم توانایی مردم برای پناه گرفتن و مانند آن بگذاریم، تعداد کشتههای نوار غزه ۱۵ برابر آمار کشتههای جنگ است؛ یعنی حدود ۱۸۶ هزار نفر، معادل ۷,۹ درصد جمعیت نوار غزه در ده ماه نخست جنگ کشته شدهاند.
آمارهای حقیقی را تا پس از پایان جنگ در نوار غزه نمیتوان کسب کرد. با اینوجود، حجم ویرانی و کشتار در نوار غزه بدان حد است که به آن عنوان «نسلکشی» دادهاند. چندین سوال مطرح است: چرا جامعه جهانی این ویرانی گسترده را نادیده میگیرد؟ چرا آدمکشی غیر اسرائیلیها برای رسانهها و سیاستمداران عادی است؟
بخشی از این سوالها را میتوان در اعتراضات دانشجویان دانشگاههای کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی دید – که عمدتاً توسط سیاستمداران و چهرههای رسانههای جریان اصلی این کشورها، رد شدند؛ چهرههایی که اغلب کهنسال هستند و تاریخ جنگهای قرن بیستم میلادی، برای آنها زندهتر از نسلهای جدید است. شاید برای درک عدم توجه و اقدام جدی در مواجه با گستره ویرانیها و کشتارهای نوار غزه، باید به تاریخ نگاه کرد.
Ad placeholder
شهرهای سوخته ژاپن و آلمان در جنگ جهانی دوم
اگر امروز از یک نفر آمریکایی بپرسید که جنگ آمریکا با ژاپن چگونه تمام شد؟ احتمالا بگوید دو بمب اتمی که بر شهرهای هیروشیما و ناکازاکی افتادند، به جنگ جهانی دوم در محدوده اقیانوس آرام پایان دادند اما پیش از آنکه این بمبها این دو شهر ژاپنی را ویران کنند و جان بیش از ۴۰۰ هزار نفر را بگیرند، بیش از ۶۰ شهر این کشور با بمبهای آتشزا، عمدتا بمبهای ناپالم (Napalm) سوختند و دستکم ۲۴۱ هزار نفر و شاید نزدیک به یک میلیون نفر در پی آن کشته شدند.
از جمله بزرگترین کشتار تاریخ معاصر جهان، بمباران توکیو، پایتخت ژاپن در ۹ و ۱۰ مارچ ۱۹۴۵ میلادی جان نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر از اهالی این شهر را گرفت.
کرتیس لُمِی (Curtis LeMay) ژنرال نیروی هوایی ارتش آمریکا بود که در گذر جنگ جهانی دوم، استراتژی متفقین برای کمپینهای بمباران شهرهای ژاپن و فلج کردن اقتصاد این کشور و نابودی مسیرهای جابهجایی کالا، انسان یا اقلام جنگی این کشور را طراحی و اجرا کرد. سالها پس از پایان جنگ جهانی دوم، لُمِی در کتاب خاطراتش نوشت:
آن زمان کشتن ژاپنیها چندان آزارم نمیداد… فکر میکنم اگر جنگ را باخته بودیم، بهعنوان جنایتکار جنگی محاکمه میشدم… هر سربازی به جنبههای اخلاقی اعمالش در جنگ فکر میکند. ولی همه جنگها غیراخلاقی هستند و اگر اجازه دهید این شما را آزار دهد، سربازی خوبی نخواهی بود.
به شیوه بمبارانی که لُمِی در ژاپن اجرا کرد، بمباران فرشی یا بمباران اشباع (saturation bombing یا carpet bombing) میگویند. یعنی همانند تماشای یک فرش، مجموعه انفجارها تمامی چشمانداز تماشاگر را پر کنند و درنهایت، زمینی سوخته برجای بماند.
شبیه به این استراتژی علیه آلمان نازی هم اجرا شد و نامآشناترین اشاره به آن در ادبیات معاصر را میتوان در رمان «سلاخخانه شماره پنج»، نوشته کورت ونهگات یافت که چندین مرتبه به فارسی ترجمه و منتشر شده است. ونهگات که سرباز آمریکایی بود، شاهد بمباران شهر درسدن آلمان بود.
امروز اگر به آلمان سفر کنید، در عمده شهرهای این کشور میتوانید همچنان آثار باقیمانده از جنگ جهانی دوم را ببینید که به عمد نگه داشته شدهاند تا یادآور ویرانگریهای جنگ باشند؛ مانند کلیسای نزدیک به یک هزار ساله شهر هامبورگ که در بمبارانهای این شهر سوخت و فرو ریخت.
Ad placeholder
شیوه ویرانگری اسرائیل
اسرائیل از شیوه بمباران فرشی بهعنوان یک استراتژی استفاده نمیکند اما کشورهای حامی آن، مانند اعضای متفقین از جمله ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و فرانسه سابقه ویرانگری جنگیای حتی بدتر از شیوه ویرانگری اسرائیل در نوار غزه دارند. در گذر یکسال اخیر اسرائیل به دو شیوه به پاکسازی نوار غزه مشغول بوده است. بمباران هوایی و سپس حضور نیروهای زمینی که با مواد منفجره ساختمانها را ویران میکنند و درنهایت بولدوزرهای نظامی که میآیند و منطقه را پاک میکنند.
اهداف این ارتش در هر دو شیوه، محدود به ساختمانهای نظامی نیست. بلکه خانهها، مدرسهها، بیمارستانها، مسجدها، کلیساها و همهگونه زیرساخت شهری را شامل میشود.
تا پایان آوریل امسال – حدود پنج ماه پیش – دستکم ۷۰ هزار تن بمب در بمبارانهای نوار غزه استفاده شده است و این از مجموع بمبهای استفاده شده در گذر جنگ جهانی دوم علیه شهر درسدن و هامبورگ در آلمان و لندن، پایتخت بریتانیا، بیشتر است.
الجزیره در آمارهای ویرانگری نوار غزه، به نقل از سازمان ملل متحد، سازمان جهانی بهداشت و دولت فلسطین میگوید تا هشت سپتامبر – نزدیک به یک ماه پیش – حملات اسرائیل بیش از نیمی از خانههای نوار غزه را ویران کرده، ۸۰ درصد امکانات تجاری و اقتصادی را از بین برده، ۸۵ درصد مدرسههای این منطقه و ۱۷ تا از ۳۶ بیمارستانهای نوار غزه بهطور کامل نابود شدهاند یا بخشهایی از آنها نابود گشته است. همچنین ۶۵ درصد شبکه راهها و ۶۵ درصد زمینهای کشاورزی هم دیگر وجود ندارند.
ارتش اسرائیل بهشکلی نظاممند امکان خبررسانی از گستره ویرانیهای نوار غزه را هم محدود کرده است، از جمله به گزارش کمیته حمایت از روزنامهنگاران تا ۳۰ سپتامبر امسال ۱۱۶ خبرنگار و کارمند رسانه در جنگ یک سال اخیر نوار غزه کشته شدهاند: ۱۱۱ نفر آنها فلسطینی، دو نفر اسرائیلی و سه نفر لبنانی بودند. ۳۵ خبرنگار مجروح شدند و دو خبرنگار هم ناپدید شدهاند. در این یک سال، ۵۴ خبرنگار هم توسط ارتش اسرائیل بازداشت شدند؛ این در کنار تهدیدها، از جمله تهدیدها در فضای مجازی و قتل خانواده خبرنگاران است.
Ad placeholder