نازلی کاموری
آفریقای جنوبی در قارهای دیگر بیارتباط به ایران نیست. سالهاست که مبارزات کنگره ملی آفریقا علیه آپارتاید در ایران بهعنوان مرجع یا مدلی برای مبارزه و یا نگاهی تطبیقی به اعتراضات استفاده میشود. آنچه در این مدلبرداریها بهویژه از سوی رسانههای جریان اصلی غایب است، وضعیت امروز آفریقای جنوبی و بحثها درباره سرمایهداری نژادی است؛ به ویژه نوع نابرابریهایی که در این کشور حتی پس از پیروزی جنبش ضد آپارتاید ادامه دارد. در وبینار پیش رو با سارا دهکردی، فعال سیاسی و پژوهشگر حوزه آفریقای جنوبی و عدالت فضای شهری گفتوگو کردیم تا از او بیشتر در مورد آفریقای جنوبی امروز بیاموزیم.
سارا دهکردی دکتری علوم سیاسی دارد و استاد علوم سیاسی و اجتماعی در دانشگاه آزاد برلین (Freie Universität Berlin) است. تحقیقات او متمرکز بر برنامههای توسعه شهری، شکافهای طبقاتی و فقر در آفریقای جنوبی است. او اثر سیاستهای نئولیبرال را در دکترینهایی ایجاد فضاهای زندگی طبقاتی در شهرها در آفریقای جنوبی بررسی کرده و از جمله آن را در کتاب «جداسازی، نابرابری و توسعه شهری» (۲۰۲۰) منتشر کرده است. در این کتاب او به اثر حکمهای تخلیه و اخراجهای اجباری مستأجران، جابهجایی افراد و شیوههای جرمانگاری در فضای شهری میپردازد که چگونه جرمانگاری طبقات پایین جامعه در یک گفتمان قانونی و با وجود همه نابرابریها در شهرها مشروعیت مییابد و ابزاری پلیسی میشود. از نظر نظری، تحقیقات دهکردی در حوزه نظریه پسااستعماری، استعمارزدایی، نسلکشی، و در تقاطع طبقه، نژاد، جنسیت و… به شکلی انتقادی به سیاستهای شهرسازیهای نئولیبرال نگاه میکند و آن را مشکلساز میبیند.
آنچه در آفریقای جنوبی رخ داده، کموبیش در سیاستهای شهری در ایران هم مشهود است. از این رو، پژوهشهای دهکردی در رابطه بازتولید خشونتهای طبقاتی و پیامدهای اجتماعی این سیاستها، در فضاهای شهری ایران هم برجسته است و میتواند مدلی فکری باشد برای بررسیهای تطبیقی سازوکارهای ایجاد شکافهای اجتماعی، اقتصادی و نژادی به نام کنترل فضاهای شهری. تحقیقات دهکردی، مدل مهمی را برای گره زدن تولید فضای شهری در آفریقای جنوبی با ایجاد فعال مقولههایی که موجب ایجاد نابرابری میشود، ارائه کرده است که در آن شاخصهای تحلیلی را در شناخت ماتریس نابرابریهای شهری در ایران هم میتوان استفاده کرد.
Ad placeholder
در بخش مقدمه کتاب و در میان تیتر اول آن ذیل عنوان «آغازها» سارا دهکردی به کشوری سر میزند که تاریخ شخصی خودش در رابطه با آن ساخته شده، ایران. آنجا در مورد طبقهبندی کافر حرف میزند. طبقهبندیای که در اعدام کمونیستهای ایران در دهه ۱۳۶۰ توسط دستگاه قضای جمهوری اسلامی استفاده میشود. از دهکردی پرسیدیم که استفاده از این کلمه در طبقهبندی افراد در آفریقای جنوبی چگونه مسیر مییابد. کافر که در آفریقای جنوبی “k-word” شده است، چیست؟ چرا این کلمه در زمینه از پیچیدگیهای ایجاد تفاوت و تحقیر در دوران جداسازی و آپارتاید و پس از آن اهمیت مییابد؟
دهکردی همچنین به این پرسش پرداخت که در آرشیوهای آفریقای جنوبی به دنبال چه بوده و چرا لازم دیده برای درک آنچه در سیاستهای ایجاد جداسازی در فضای شهری امروز آفریقای جنوبی در جریان است به سراغ آرشیوهای تولید دانش برود؟
در ایران امروز بخشی از سیاستهای شهری برای افزایش قیمت زمینها و بخشی دیگر تورم بالا و وضعیت اقتصادی، در بخشهایی فضاهای شهری اجاره را در یک سال حتی تا سقف ۸۰ درصد بالا برده است. در یک بازه ده ساله، در کلان شهر تهران تورم بخش مسکن اجاره را ۸۰۰ درصد افزایش داده و مرکز آمار ایران در دی ۱۴۰۲ گفت که تورم سالانه مسکن در تهران نزدیک به ۸۳ درصد شده است.
مستأجران و بیشتر از همه نیروهای کار بیثباتکار ناچار شدهاند که خانههای خود را ترک کنند و به حاشیه شهرها بروند. حکمهای تخلیه جاری است. و جابهجاییها در شهرها در محوری طبقاتی اتفاق میافتد. اینها فراسیاسی نیستند. پشت آنها سیاست است. سارا دهکردی در مورد آفریقای جنوبی می گوید که این سالها سیاستهای نئولیبرال است که به حاشیه راندن بخشهایی از جامعه و جرمانگاری آنها در محور طبقه و نژاد و فقر را تسهیل کرده است. او بهطور خلاصه منظور خود از این سیاستهای نئولیبرال در فضاهای شهری را برای زمانه توضیح داد. دهکردی به زمانه گفت که جابهجاییهای به ضرب زور چگونه در راستای این سیاستها اتفاق میافتد و جرمانگاریها چگونه فقیرترها را هدف قرار میدهند.
در بخشی از کارهای میدانی، سارا دهکردی با افراد و خانوادههایی که حکم تخلیههای اجباری آنها صادرشده و در کلانشهرها در آفریقای جنوبی مجبور به ترک خانههای خود شدهاند گفتوگو کرده است. او یک همدستی در جریان نئولیبرالیسم به تصویر میکشد که در آن تجارتهای بزرگ و حتی تجارتهای کوچک طبقه میانی با این سیاستهای ایجاد جابهجایی اجباری همراه میشوند. در این رابطه او به زمانه گفت که وقتی میگوید استعمارزدایی، چگونه این نوع استعمارزدایی در رابطه با منفعتهای طبقاتی مفهوم مییابد؟
بخشی از کتاب دهکردی در مورد گفتمانهای غالب سکوت است. «واقعیتها» در مورد جنبش مبارزه با آپارتاید در آفریقای جنوبی بنا به استفادههای سیاسی در جغرافیاهای دیگر، پروژههای دیگر شدهاند. دهکردی به عنوان نمونه به استفادههای سیاسی مختلف در دوران اصلاحات دوم خردادی در ایران از سیاستهای کنگره ملی آفریقا، و شخصیتهای مهم آن مانند شخص نلسون ماندلا یا دزموند توتو اشاره میکند که چگونه آن را بهانهای برای ایجاد یک گفتمان از بالا برای بخشیدن خشونتهای حکومت جمهوری اسلامی و حرکت به جلو برای اصلاح استفاده میکنند.
در دوران جنبش زن، زندگی، آزادی، استفاده دیگری عیان میشود که تحلیلگران بیشتر دستراستی، سعی میکنند مبارزات در آفریقای جنوبی را تبدیل به حرکتهای فردی کنند. به معترضان در ایران میگویند مشروع است برای دفاع از خود خشونت کنند. نوعی استفاده فردی از خشونت را تحت گفتمان «دفاع مشروع» تجویز میکنند. سازماندهیهای کنگره ملی آفریقا در ایجاد حمایت مردمی و سازماندهیهای آنها برای ایجاد شاخهای نظامی همه تقلیل داده میشود به خشونتی که یک فرد میتواند برای دفاع از خود کند.
آفریقای جنوبی به مرجعی نمادین برای بازیگران و رسانههای راستگرای ایرانی تبدیل شده است. شکل دادن به ایدههای خود پیرامون «تغییر رژیم» در ایران مثلا ربط داده میشود به اینکه افراد باید جرات کنند و خشونت کنند. زمانی که آفریقای جنوبی پرونده نسلکشی علیه اسرائیل را مطرح میکند، مسیر این روایت تغییر قابل توجهی پیدا میکند. سارا دهکردی به زمانه گفت که اگر آفریقای جنوبی قرار باشد مدلی برای ایران و برای نگاه تطبیقی باشد، از چه زاویهای میتوان چنین کرد؟
Ad placeholder