اول ـ جشن های عید نوروز بویژه در ماه رمضان، چهره جامعه را عوض کرده است. روزه خواری علنی شده است. داد وعاظ و ائمه جمعه درآمده است. اعلام تعطیل بودن پارک ها بنا به دستور وزارت کشور و انعکاس آن از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و عقب نشینی وزیر کشور، نشان از وحشت رژیم از واکنش مردم داشت. تداوم جشن های چند هزار نفره در شهرها و روستاهای کشور نشان داد که این مردم سر عقب نشینی ندارند. در روز سیزده بدر نیزعلیرغم بستن پارک ها و بوستان ها و تفریحگاه ها ، بسیاری از مردم شهرهای گوناگون راه های تازه برای برگزاری سیزده بدر یافتند، در کنار رودخانه ها و جنگل ها و سبزه زارها ، صف های گسترده و طویل اتوموبیل ها و جشن و پایکوبی مردم برگزار بود. سیزده بدر هم نشان داد مردم راه پیشروی را با استواری تمام در پیش گرفته اند. نوع سازماندهی و بسیج جمعیت های چند ده هزار نفره در فاصله زمانی چهارشنبه سوری تا سیزده بدر نشان داد که مردم از پائین به شیوه ای بسیار درخشان خود را سازمان داده اند. موضع گیری های برخی از ملایان یا سرداران سپاه و انتقادات تندشان از نحوه برخورد حاکمیت با مردم و انگشت گذاشتن بر این نکته که حکومت اسلامی مردم را از دست داده و پروسه دین گریزی شتابان شده، بیان این حقیقت است که حاکمیت اسلامی بازی را به مردم باخته است.
دوم ـ حمله دولت نژادپرست اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، درست در روز سیزده بدر و تغییر فضای رسانه های جهانی به سوی جنگ غزه و جنگ های نیابتی منطقه، ضربه ای به جنبش مردمی ایران هم بود و آن را تحت الشعاع خود قرار داد. این اقدام دولت اسرائیل، درست در پایان سه هفته نبرد فرسایشی ودرخشان مردم با حاکمیت اسلامی، هدیه ای تمام عیار به فاشیست های حاکم بر ایران بود. تنها سرسپردگان ایرانی اسرائیل و تمامی براندازان وابسته به قدرت های خارجی از این اقدام استقبال کردند. این نیروهای آویزان به قدرت های خارجی هنوز بر این توهم هستند که با آغاز جنگ میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، امکان این که آنها بتوانند پا به خاک ایران بگذارند وجود خواهد داشت. آنها به مردم نمی گویند که در صورت درگرفتن چنین جنگ های کودکان، زنان، سالمندان و فرودستان اولین قربانیان چنین جنگ های هستند. آنها نمی گویند که جنگ برای حکومت اسلامی و حکومت نژادپرست اسرائیل نعمتی ست تا به وسیله آن و تحت نام شرایط جنگی جنبش های مترقی، پیشرو و صلح طلب را خفه کنند. این اقدام دولت اسرائیل چند نکته را به شکلی برجسته نشان می دهد: یک ـ روشن است که اقدام اسرائیل پاسخی به حمایت های مادی و معنوی جمهوری اسلامی از گروه ارتجاعی حماس و شکست سیاسی وحشتناکی میباشد که بر اسرائیل تحمیل شده است. اعلام این امر از سوی حماس که سرتیپ محمد رضا زاهدی در سازماندهی توفان الاقصی نیز نقش داشته، تلاش اسرائیل در این راستا را تشدید خواهد کرد. از سوی دیگر تمامی تلاش دولت نژادپرست و بنیادگرای اسرائیل بر این استوار شده است تا با کشیدن پای جمهوری اسلامی به جنگ، و درگیر کردن آمریکا و منطقه ای کردن این جنگ، بر شکست سنگین خود در شش ماه گذشته سرپوش بگذارد و بحران داخلی را که روز به روز گسترده تر می شود، مهار کند. دو ـ کشف محل یک نشست مخفی سران سپاه با سران جهاد اسلامی ، نشان از اطلاعات دقیق موساد، سازمان امنیت اسرائیل دارد. در حالی که جمهوری اسلامی هیچ اطلاع دقیقی از ساختار و شبکه های رهبری رژیم اسرائیل ندارد. به دیگر سخن در عرصه جنگ امنیتی، رژیم اسلامی جنگ را به رژیم اسرائیل تمامآ باخته است. سه ـ نکته دیگری که باید به آن توجه شود نقش روسیه است. روسیه که حفاظت از فضای هوایی سوریه را در اختیار دارد، هیچ اقدامی در این رابطه انجام نمی دهد و دست اسرائیل را در حمله به مواضع سپاه قدس بازگذاشته است. همراهی روسیه با امریکا در تصویب قطع نامه ها ، در تحریم ها در کنار اروپا، در مسئله جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس در کنار امارات و کشورهای عربی و در جنگ غزه در کنار اسرائیل قرار دارد. با این حال رژیم جمهوری اسلامی دنباله رو و گروگان مواضع روسیه و شریک جرم این کشور در جنگ اوکراین تلقی می شود. چهار ـ رویکرد دولت اسرائیل در نادیده گرفتن عرف بین المللی، پاسخ قطع نامه شورای امنیت برای آتش بس فوری با تشدید بمباران ها و کشتار مردم غزه، تداوم کشتار مردم فلسطین در غزه و گرسنگی دادن آن ها و ویران ساختن سفارت یک دولت خارجی، علیرغم محکومیت آن از سوی بسیاری از کشورها، کشتار شهروندان دیگر کشورها در «آشپزخانه بین الملی» نشان داد که دولت اسرائیل برای افکار عمومی جهان و هیچ یک از قواعد بین المللی اعتباری قائل نیست. حمایت آشکار و قطعی آمریکا از این سیاست اسرائیل، نشان از بی اعتباری قواعد بین المللی برای قدرت های بزرگ و منطقه ای دارد و این حربه تنها زمانی که به نفع شان باشد مورد قبول شان خواهد بود. پنج ـ سیاست منطقه ای رژیم نشان از شکست کامل در سیاست خارجی ایدئولوژیکش دارد. سیاستی که هم در عرصه جهانی و هم در عرصه منطقه ای با شکست کامل روبرو شده است. حکومت جمهوری اسلامی نه توان دفاع از خود و واکنش در مقابل اقدامات اسرائیل دارد، نه توان بسیج کشورهای منطقه علیه اسرائیل و نه توان جلب حمایت بین المللی را.
سوم ـ حملات مسلحانه جیش العدل و متحدانش به مراکز نظامی و دولتی در چابهار و راسک در جنوب سیستان و بلوچستان که جان ده ها تن از دو طرف را گرفت، ضربه ای به جنبش سراسری مردم ایران و به جنبش مدنی مردم بلوچستان است. در این رابطه بر چند نکته باید تاکید کرد. یک ـ رشد بنیادگرائی و گرایش بخشی از جوانان بلوچ به گروه های جهادی از یک سو و گسترش روابط این گروه ها با همتایان خود در پاکستان و افغانستان همچون طالبان پاکستان و یا القاعده خراسان، نتیجه نه تنها سیاست های امنیتی و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان، بلکه نتیجه سالها عقب نگه داشتن این مناطق، عدم پیشرفت، ستم و استثمار مظاعف در این مناطق است. کشتارهای ددمنشانه جمعه های خونین زاهدان و خاش و تداوم دستگیری ها و اعدام های گسترده از جوانان بلوچ به بهانه های مختلف، موجی از خشم در میان جوانان ایجاد کرده است. این سیاست ها زمینه رشد و گسترش گروه های جهادی مرتجع را بیش از پیش فراهم آورده است. دو ـ حمله مسلحانه و خونین چابهار در شرایط کنونی ضربه ای اساسی به جنبش مدنی مردم بلوچ و همراهی و همگامی درخشان شان با جنبش انقلابی ژینا است. درست زمانی که همبستگی مردم سراسر ایران با مردم بلوچستان دراوج خود قرار داشت و در تعطیلات عید نوروز شاهد حضور گسترده مسافران از دیگر استان ها و یا اعزام تیم های پزشکی از شهرهای دیگر و از جمله از کردستان برای کمک به سیل زدگان هستیم، این اقدام چهره دیگری از بلوچستان را مخابره می کند. چهره ای که حاکمیت جمهوری اسلامی نیز تلاش می کند به دیگران القاء نماید. سه ـ اقدامات گروه های جهادی جیش العدل و انصارالفرقان بهانۀ تازه ای به حاکمان جمهوری اسلامی می دهد تا از سیاست امنیتی کردن این استان دفاع کرده و نیروهای هوادار خود را بسیج نماییند و بر آتش جنگ شیعه و سنی بدمند. سیاست جمهوری اسلامی در تمامی چهار دهه گذشته بی توجهی به زیرساخت های اقتصادی، عدم توجه به نیازهای عمومی مردم و عدم استفاده از فرصت های راهبردی این استان به بهانه های امنیتی بوده است. تاخیر و کارشکنی در اتمام خط راهن چابهار به زاهدان و سپس به آسیای میانه، بی توجهی به طرح های توسعه چابهارعلیرغم قراردادهای منعقد شده، تمامآ ناشی از سیاست امنیتی رژیم در این استان است. چهار ـ اقدامات گروه های جهادی و بنیادگرای سنی همچون جیش العدل و انصار الفرقان، هر چند با استقبال سایت ها، کانال های تلگرامی و اینستاگرامی اپوزیسون راست طرفدار اسرائیل و سازمان مجاهدین قرار گرفته و تائید و تشویق شان را به همراه داشته، موهبتی را در اختیار شیعیان بنیادگراتر و مدافع جنگ شیعه وسنی در منطقه قرار داده است. بر متن سیاست امنیتی کردن فضای استان از طرف رهبری رژیم، دست بالا پیدا کردن نیروهای فاشیسم شیعی در استان می تواند زمینه جنگ های خونین و برادرکشی های دهشتناکی را فراهم آورد. این خطری است که تمامی نیروهای آزادیخواه و برابری طلب و مدافعان صدیق جنش «زن، زندگی، آزادی» باید به آن توجه ویژه ای مبذول دارند.
چهارم ـ درست در شرایطی که حاکمیت بازی را به مردم باخته است، در عرصه منطقه ای منظمآ زیر حملات هدفمند اسرائیل قرار دارد، سکانداران اصلی قدرت، بیت رهبری و دولت پیشکار و نیروهای وابسته شان در ارگان های تصمیم گیر، به شیوه ای حیرت انگیز فریاد پیروزی سر می دهند؛ ظاهرآ چنان وانمود می کنند که گوئی یک جریان پیروز و رو به رشد هستند. سرپوش گذاشتن بر دزدی های کاظم صدیقی، برنامه ریزی برای ساخت مسجد در پارک قیطریه و سی و پنح بوستان دیگر، قطع کامل درختان بخشی از جنگل های هیرکانی، توجیه بیشرمانه شکست های اقتصادی همچون بی ارزش شدن پول ملی، افزایش سرسام آور قیمت مسکن، شکست طرح ساخت سالی یک میلیون خانه، از زمره شکست هایی است که می پوشانند. سخنرانی خامنه ای در جمع سران نظام در پانزده فروردین ماه و دفاع قاطع از برخورد با آزادپوشان نشان می دهد که رهبر رژیم تا چه میزان از جنبش زنان وحشت زده است و بر ضرورت سرکوب جنبش زنان تاکید ویژه دارد. و این تاکیدات روشن رهبر رژیم بر سرکوب جنش زنان نشان از سیاست قاطع حاکمیت برای مواجهه خشن و سرکوبگرانه با جنبش انقلابی ژینا دارد. نگاهی به اقدامات حاکمیت این اصل را بیش از پیش برجسته تر می سازد. صدور احکام شصت سال زندان برای فعالان زن گیلان، فشارسنگین بر فعالان صنفی مستقل معلمان، اخراج استادان دانشگاه ها، فشار بر پرستاران و تشدید فشار بر خانواده های دادخواه و به ویژه بر زندانیان سیاسی و عقیدتی، بیان سیاست سکانداران رژیم برای مهار جنبش مردمی است. حکومت اسلامی درست در شرایطی که بازی را به مردم باخته و در خارج زیر ضربات مرگبار اسرائیل قرار دارد، تلاش می کند از یک طرف نیروهای پایه خود را بسیج و تهیج کند و از سوی دیگر نیروهای سازمانیافته جنبش مردمی را در هم بشکند. حکومت اسلامی که در داخل کشور با یک جنبش توفنده و عمق یابنده روبروست، تصمیم گرفته است با تمام توان در برابر این جنبش بایستد و مانع پیروزی آن شود. از این رو در تلاش است که فشار خارجی را بر خود کم کند، سیاست عقب نشینی حساب شده رژیم در این راستا معنا می یابد. کاهش وزن و نقش اپوزیسیون راست خارج از کشور و روشن تر شدن نقش و وزن نیروهای داخل کشور در تحولات در کنار فرسایشی شدن جنگ میان مردم و حاکمیت می تواند به بالا رفتن نقش و وزن تشکل های مردمی در جریان این تحولات کمک کند. این وضعیت شرایطی را ایجاد می کند که چپ انقلابی و مدافع دمکراسی می تواند بر متن آن برای ساختن یک قطب سوسیالیستی اقدام کند.
پنجم ـ درست در شرایطی که حاکمیت تلاش دارد خیزش انقلابی ژینا را سرکوب کند جنبش مردمی راه های تازه ای برای پیشروی در پیش گرفته است. جنبش دفاع از پارک قیطریه تهران و دفاع از محیط زیست و مخالفت با ساخت مسجد در منطقه ای که هفت مسجد در اطراف آن وجود دارد، به یک حرکت مردمی تبدیل شده است. حضور گسترده مردم در پارک قیطریه در روز سیزده بدر و اعتراض به اقدامات شهرداری تهران از نگرانی و خشم مردم خبر می دهد. در کنار این اقدامات، جنبش جمع آوری امضاء برای متوقف کردن ساخت مسجد نیز به جریان افتاده و روز به روز گسترش می یابد. در این راستا، شهروندان تهرانی در برابر مسجد سازی غیرضرور کارزار چشمگیری به راهانداختهاند. آنها از حکومت می خواهند دستور توقف عملیات ساخت یک مسجد تبلیغاتی هشتصد متری در پارک قیطریه تهران را صادر کند. شهرداری تهران در سه سال گذشته فقط ۴۷۵۰ متر پارک ساخته است. با ساخت این مسجد نه تنها ۸۰۰ متر از فضای سبز تهران کاسته میشود. با هزینه ساخت این مسجد میتوان چندین هزار متر فضای سبز جدید ایجاد. این در حالی است که استان تهران برای ساخت ۴۰۰ مسجد دیگر در تهران برنامه ریزی کرده است. این دهن کجی آشکار شورای شهر و شهرداری تهران که در دست هارترین بخش فاشیستی حاکمیت قرار دارد، در ادامه تلاشی است که هدفش نادیده گرفتن اعتراضات و خواست های مردمی است. توجه کنیم در کشوری که از میان ۸۵۰۰۰ مسجد، عملا ۷۰۰۰۰ آن ها تعطیل هستند، ساخت مساجد جدید هدفی جز اجرای طرح های اقتصادی غارتگرانه ندارد. همین امر خشم مردم را برانگیخته است. گسترش این اعتراضات می تواند راه های تازه ای برای به عقب نشینی واداشتن حاکمیت تاریک اندیش و ضدمردمی بوجود آورد.
پیروز باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
حزب کمونیست ایران
سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ برابر با ۵ آوریل ۲۰۲۴