امیر عباس کلهر
مقاومت ادامه دارد؛ مقاومت مردم ایران در جبهههای مختلف. یکی از این جبههها، جنگ روزمره شهروندان در مقابل گرانی و حفظ حداقلها در خورد و خوراکهایشان است. خصوصاً از زمستان ۱۴۰۱که کالاهای اساسی و مواد غذایی با افزایش قیمت شدیدی مواجه شد و کار به جایی رسید که برخی از کالاهای اساسی و موادغذایی به صورت ساعتی یا روزانه قیمتهایشان تغییر کرده و میکند.
بر اساس یکی از گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ایران، هر خانوار شهری در ایران طی سال ۱۴۰۱ ماهانه به طور متوسط کمی بیش از ۱۱ میلیون و ۲۴۸ هزار تومان هزینه کرده است، رقمی که مرکز آمار ایران برای سال ۱۳۹۹ حدود ۵ میلیون و ۱۷۸ هزار تومان اعلام کرده بود. به این ترتیب، در فاصله دوساله ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ متوسط هزینه خالص ماهانه هر خانوار شهری در ایران ۱۷۲ درصد افزایش یافته و بیش از ۲ برابر شده است.
وضعیت شبیه کشتی تایتانیک شده است. همان زمانی که به کوه یخ برخورد کرد و تا چند ساعت ابتدایی جز ساکنین طبقه آخر و کارگران موتورخانه کشتی، دیگران نمیدانستند آب وارد کشتی شده است. در این گزارش سراغ طبقاتی رفتیم که بهتازگی متوجه وجود آب در کشتی شدهاند. از وضعیت سبد خرید بخشی از طبقه متوسط ساکن پایتخت پرسیدیم. افرادی که در این گزارش با آنها گفتوگو شده به نکات مشترکی در تغییر اجباری خریدهایشان اشاره کردهاند؛ از جمله حذف ماهی، آجیل و تنقلات و میوههایی همچون موز از سبد خریدهایشان. همچنین خرید از میوه فروشیهای محله نسبت به قبل کمتر شده است و افراد ترجیح میدهند که به میادین میوه و ترهبار بروند. نکته دیگر افزایش تعداد میوه فروشهایی است که با وانت در محلهها گشت میزنند و دیگر این کسب و کار مختص به محلهای خاص نیست.
در نهایت تا یکی دو سال گذشته هنوز خیلی از شهروندان با وجود گرانی برنج ایرانی، هر طور که میشد، این برنج را برای پخت انتخاب میکردند اما با شروع سال جدید و افزایش تورم و گرانی، خرید برنج ایرانی برای بخش بزرگی از جامعه ایران غیرممکن شده است و ایرانیهای زیادی مشتری برنج غیرایرانی شدهاند.
سبد خرید، سبُکتر از هر زمانی است
در یوسفآباد زندگی میکند. منطقه شش تهران. اسمش بهار است و خاطرهای از تابستان تعریف میکند که در ذهنش باقی مانده است. تعریف میکند که دو بار به میوه فروشی میرود تا گیلاس بخرد اما هربار میوه دیگری میخرد و به خانه بر میگردد. چراییاش را گرانی معرفی میکند. میگوید بالای صد هزار تومان بود و هربار به خودش میگفته حالا دفعه بعد، اما از ابتدای تابستان تا پایان آن، دفعه بعد از راه نرسید.
بهار میگوید محلهای که در آن زندگی میکند نسبتا مرفهنشین است، اما حالا طوری شده که آدمها اینجا هم با ترس و لرز خرید میکنند. خیلی از همسایههایش که میوههای بستهبندی شده میخریدند حالا به دلیل گرانی راهی میدان ترهبار میشوند تا کمی ارزانتر خرید کنند.بهار میگوید که دو میوه فروشی قدیمی و بزرگ در محلهشان به خاطر کسادی بازار و نبود مشتری، به تازگی تعطیل شدهاند. زندگی خود او هم سختتر از همیشه شده است. با حقوقی حدود ده میلیون تومان، خرید گوشت، مرغ و ماهی برایش سخت شده و آنطور که میگوید، شاید در ماه یک مرتبه بتواند دو تا مرغ و یا دو کیلو گوشت بخرد.
اوضاع مصرف لبنیات هم برای او مثل قبل نیست. به غیر از پنیر که صبحها با نان و چای میخورد، لبنیات دیگری نمیخرد و سبد خریدش سبُکتر از هر زمان دیگری است.
خرید دانهای میوه هم به اجبار در سبک زندگی شهروندان ایرانی وارد شده است. رفتاری که ایرانیها با آن غریبه بودند و همیشه کیلویی میوه میخریدهاند، حالا تبدیل به بخشی از سبد خرید آنها شده است. یک شهروند از منطقه ۲۱ تهران، یکی از غربیترین مناطق پایتخت، میگوید که میوهها را حالا با حساب و کتاب و خیلی کم میخرد تا هم هوای جیبش را داشته باشد و هم میوهها خراب نشوند.
Ad placeholder
در آشپزی دیگر آن سخاوت قدیم وجود ندارد
حذف ماهی و موز از سبد غذایی و نرفتن به رستوران، مهمترین تغییرهای اجباری در سبک تغذیه یک خانواده سه نفره در منطقه ۱۰ تهران است. مادر ۴۹ ساله این خانواده، در توضیح تغییرهای اجباری خورد و خوراک، بعد از دلیلی که او آن را تورم سنگین میخواند، تعریف میکند که چون کیفیت گوشت و سلامت و رشد بچهاش برایش مهم است، گوشت را حتما از پروتئینی خوبی که میشناسد، میخرد؛ اما در یک سال گذشته خیلی وقتها پیش آمده که مجبور به خرید مرغ یخزده شده است. در حالی که تا یک سال قبل نه خودش و نه همسرش راضی به این کار نبودهاند. او میگوید که در آشپزی کردن و مصرف گوشت و مرغ به خاطر گرانی دیگر آن سخاوت قدیم را ندارد. البته توضیح میدهد که تمام امور غذایی خانه و مدیریت آن را طوری انجام میدهد که بچهاش در جریان کمبودها و مشکلات قرار نگیرد.
برای او وضعیت شبیه به دهه شصت و هفتاد است؛ سالهایی که موز و نارگیل میوههای لوکسی بودند که برای همه در دسترس نبودند، حالا در خانه آنها هم این وضعیت برقرار است. میگوید که قبلتر همیشه در خانه موز بود، اما حالا هر وقت که بچهاش هوس کند، یکی دوتا برایش میخرند. تعریف میکند هر سال به رسم قدیم خانه پدر و مادر، مربا و شربت آلبالو درست میکرده اما امسال هنوز این کار را انجام نداده و منتظر است که شاید موفق شود آلبالو با قیمت مناسب پیدا کند.
بسیاری از خانوادههایی که بچه دارند و نمیتوانند به خاطر قیمتهای بالا به رستوران بروند، خودشان دست به کار شدهاند و در خانه پیتزا و ساندویچ درست میکنند تا با هزینه کمتری، میل بچهها را برطرف کنند. مادر این خانواده هم چنین کاری انجام میدهد و هر طور که میشود در تلاش است تا بچهاش احساس کمبود نسبت به گذشته نداشته باشد.
Ad placeholder
جای گوشت و ماهی، بساط تنقلات و آجیل حذف شده است
بیشتر افرادی که برای این گزارش در باره تغییر سبد خریدشان مورد پرسش قرار گرفتند، یک حرف مشترک دارند: «تازگیها خیلی محتاط خرید میکنیم.»
حتی شهروندی که در کامرانیه و در منطقه یک تهران زندگی میکند هم در مقابل اینکه وضعیت خریدهایش چطور است، همین حرف را میزند. محلهای که از گران قیمتترین نقاط مسکونی تهران است. در این منطقه به جای گوشت و مرغ و ماهی یا موز و پیتزا، بساط تنقلات و آجیل و محصولهای خارجی جمع شده است. قیمتهای بالا و نجومی این محصولها باعث شده است که سوپرمارکتهای خارجی فروش این محله مانند قبل مشتری آنچنانی نداشته باشند.
آرزو ۳۱ ساله میگوید شرایط طوری شده است که گوشت و مرغ و ماهی در اولویت خریدهای خانه هستند تا آجیل و تنقلات و محصولهای خارجی. در تأیید حرفهای آرزو، شهروند دیگری که در نیاوران زندگی میکند، میگوید که آنها هم آجیل و تنقلات نمیخرند؛ خریدی که در سبد خرید هفتگی آنها همیشه وجود داشته، حالا بعد از سال جدید به مرور حذف شده است.
میثم ۳۹ ساله تعریف میکند که تا قبل از اینکه موج تورم به آنها برسد، میوههایشان را از میوهفروشی و به صورت تلفنی سفارش میدادهاند اما حالا خودشان راهی میوه فروشیای که ارزانتر از میوه فروشی محلهشان است میشوند و خرید میکنند. تنها چیزی که از سبد خریدشان حذف شده اما همان آجیل و تنقلات است، اما خریدهایشان کمتر از قبل شده است. گوشت قرمز و مرغ را دیگر مثل قبل زیاد نمیخرند. برنج را هم قبلا صد کیلویی میخریدهاند که حالا نصف شده است.
فقط محصولات ضروری را میخریم
«پله به پله همه دارند سقوط میکنند. فقط دیر و زود دارد، همین.» این را زنی ساکن یکی از محلههای منطقه چهار تهران میگوید. زنی خانهدار که دختربچهای هشت ساله دارد. او میگوید چند ماهی میشود که فقط محصولاتی که صددرصد و واقعی احتیاج دارند و برایشان مهم است را میخرند. مثلا قبلا اگر وقتی به خرید میرفتند و چیزی چشمش را میگرفت و میخرید، حالا دیگر اینطور نیست و صرفا مواد غذایی و ضروری روزانه را تهیه میکند.
او درباره تغییراتی که در سبد خرید خانوادهاش رخ داده، میگوید که مدتهاست ماهی و خشکبار که قبلا به طور ماهیانه در لیست خرید نوشته میشد خط خوردهاند. اسم لیست خرید که میآید اضافه میکند که تا سال گذشته لیست خرید داشته، حالا اما همین لیست را هم دیگر ندارد و وقتی به خرید میرود میداند جز مواد غذایی و دیگر محصولهای ضروری، بودجهاش به خرید چیزهای دیگر نمیرسد: «برای چی الکی لیست بنویسم وقتی نمیتونم بخرم.»
در تأیید سخنان او شهروند دیگری ساکن محله نارمک، منطقه هشت تهران درباره اثر تورم و سقوط به سطح پایینتری از زندگی میگوید که تورم را تمام شهروندان از پولدار تا فقیر با پوست و گوشت و استخوان لمس میکنند. او که مدیر یک رستوان است در توضیح میگوید از گوشت گرم استفاده میکنند و قیمت این گوشت در سه ماه از ۳۰۰ هزار تومان به بالای ۷۵۰ هزار تومان رسیده است. به گفته او اگر مبالغ فاکتورهای خرید رستوران را به مردم نشان بدهد به طور ملموس متوجه میشوند که به صورت روزانه و هفتگی تورم با چه سرعتی در حال افزایش است و عمق ترسناک آنچه را که در حال روبرو شدن با آن هستند، درک میکنند.
Ad placeholder