شوراهای مردمی یا مجلس مؤسسان؟

کریم امانی

همچنان که شاهد هستیم، نظام سرمایه‌داری با کنترل رسانه‌ها، دانشگاه‌ها، و نهادهای فرهنگی، همواره تلاش کرده است تا سوسیالیسم و کمونیسم را به عنوان ایدئولوژی‌هایشکست‌خورده،غیرعملییا حتیوحشیانهمعرفی کند. این تبلیغات منفی آنچنان گسترده و عمیق است که متأسفانه برخی از جریان‌های چپ نیز تحت تأثیر آن قرار گرفته‌اند.

همچنين به دلیل اینکه در بسیاری از کشورها و از جمله ایران، جریان‌های چپ تحت سرکوب سیستماتیک قرار دارند، احزاب و گروه‌های چپ گاهی متأسفانه برای حفظ موجودیت خود یا کسب مقبولیت بیشتر در فضای سیاسیِ عمدتاً سرمایه‌داری، مجبور به تعدیل گفتمان خود شده و از بیان صریح مواضع سوسیالیستی پرهیز می‌کنند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تحولات چین پس از دوران مائو، بهانه‌ای به دست منتقدان سوسیالیسم داد تا آن رانظامی مردهقلمداد کنند. متأسفانه برخی از جریان‌های چپ، به جای تحلیل علمی از دلایل این شکست‌ها، دچار یأس شده و نه تنها از هویت انقلابی خود فاصله گرفته‌اند بلکه بعضا ناخودآگاه به دام این تبلیغات منفی و ضد کمونیستی افتاده‌اند. از اینرو بسیار ضروری است که احزاب و جریان‌های چپ و سوسیالیست، در این شرایط حساس و سرنوشت ساز، بیشتر از همیشه بر حقانیت سوسیالیزم و آلترناتیوهای سوسیالیستی تاکید کنند و در رابطه با آلترناتیو شوراهای مردمی یا مجلس مؤسسان؟

ترجیح اصلی یک جریان چپ و سوسیالیست، تشکیل شوراهای مردمی باید باشد، نه مجلس مؤسسان به شکل کلاسیک آن. زیرا شوراهای مردمی بر اساس مشارکت مستقیم مردم در تصمیم‌گیری‌های محلی و سراسری شکل می‌گیرند، در حالی که مجلس مؤسسان معمولاً مبتنی بر نمایندگی غیرمستقیم و نظام حزبی است که ممکن است به تدریج از خواست مردم فاصله بگیرد. شوراها امکان خودگردانی و کنترل مردمی بر اقتصاد و سیاست را فراهم می‌کنند. نظام شورایی برخلاف مجلس مؤسسان که معمولاً حول یک دولت مرکزی متمرکز می‌شود، ساختاری افقی و غیرمتمرکز دارد. این ویژگی برای ایرانِ چندملیتی و چندفرهنگی مناسب‌تر است، زیرا به مناطق مختلف، خودمختاری واقعی می‌دهد و از اشکال جدید ستم ملی جلوگیری می‌کند. مجلس مؤسسان، حتی اگر خیلی هم پیشرو باشد، ممکن است به انحصار قدرت در دست احزاب و گروه‌های سیاسی بینجامد، در حالی که شوراها با مشارکت مستقیم کارگران، زحمتکشان، زنان، اقلیت‌ها و دیگر گروه‌های تحت ستم، از بازتولید روابط سلسله‌مراتبی جلوگیری می‌کنند. مجلس مؤسسان یک نهاد بالادستی و مبتنی بر نمایندگی غیرمستقیم است که ممکن است به سازوکاری برای مهار جنبش مردمی تبدیل شود. اما شوراها ساختارهای از پایین‌ به‌ بالا هستند که قدرت را در خود جامعه توزیع می‌کنند و امکان رادیکالیزه‌تر شدن فرآیند انقلاب را فراهم می‌آورند.

تجربه‌های تاریخی نشان داده‌اند که شوراها می‌توانند نهادی برای تحقق دموکراسی مشارکتی و عدالت اجتماعی باشند. در مقابل، مجلس مؤسسان اغلب در چارچوب نظام‌های لیبرالدموکراتیک باقی می‌ماند که تغییرات ساختاری عمیق را محدود می‌کند. مگر اینکه شرایط به گونه‌ای باشد که مجلس مؤسسان در مرحله گذار گام اجتناب‌ناپذیری تلقی شود، که در اینصورت هم باید زیر فشار مستقیم شوراهای مردمی و جنبش‌های اجتماعی تشکیل شود و همواره بر نظارت و فشار از پایین تأکید شود.

موضع یک جریان چپ و سوسیالیست در قبال مجلس مؤسسان پس از فروپاشی جمهوری اسلامی باید بر اساس اصول دموکراسی رادیکال، عدالت اجتماعی، و مشارکت مردمی استوار باشد. یک جریان چپ باید بر تشکیل مجلس مؤسسانی تأکید کند که متکی به ارادهٔ مردم، به ویژه طبقات فرودست، کارگران، زحمتکشان، زنان، اقلیت‌های ملیمذهبی، و دیگر گروه‌های تحت ستم باشد. این مجلس باید از طریق انتخابات آزاد و عادلانه، با مشارکت حداکثری و با مکانیسم‌های شفاف تشکیل شود تا از انحصار قدرت توسط نخبگان سیاسی یا سرمایه‌داری جلوگیری کند. جریان چپ باید مراقب باشد که مجلس مؤسسان به ابزاری برای بازتولید نظام سلسلە‌مراتبی یا سلطهٔ طبقاتی جدید تبدیل نشود. نباید اجازه داد که نیروهای نئولیبرال یا اقتدارگرا با استفاده از فضای انتقالی، نظم اقتصادیسیاسی ناعادلانه را تثبیت کنند. پیش از تشکیل مجلس مؤسسان، باید تشکل‌های مردمی، اتحادیه‌های کارگری، شوراهای محلی، و نهادهای خودمدیریتی تقویت شوند تا نقش مردم در تعیین ساختار آینده منفعلانه نباشد.

همچنین جریان چپ و سوسیالیست باید در عین همکاری با دیگر جریان‌های دموکراتیک و ضداستبدادی، استقلال طبقاتی خود را حفظ کند و مطمئن شود که خواست‌های کارگران و محرومان در اولویت قرار می‌گیرد. باید مجلس مؤسسان را نه بە عنوان نقطهٔ پایان، بلکه بەعنوان گامی در مسیر انقلاب اجتماعی ببیند که ساختارهای جدید قدرت را بر اساس مشارکت مردمی و عدالت اقتصادی بازتعریف می‌کند. این نهاد باید در خدمت الغای هرگونه بهرەکشی و استقرار دموکراسی واقعی باشد.

نیروهای چپ و کمونیست در ایران، در شرایط انقلابی و گذار از جمهوری اسلامی نباید صرفاً به مجلس مؤسسانِ بورژوایی یا دولت موقتِ لیبرال تکیه کنند، بلکه باید ضمن تقویت نهادهای مردمیِ خودگردان از جمله شوراهای کارگری، کمیته‌های محلات، شوراهای زنان، شوراهای دانشجویی و اقلیت‌های ملی، یک آلترناتیو رادیکال مبتنی بر دموکراسی شورایی، عدالت اجتماعی، و الغای تمام اشکال ستم و استثمار را ارائه دهند. این آلترناتیو باید همزمان واقع‌بینانه، قابل تحقق در بستر مبارزه‌ی کنونی، آرمان‌‌گرایانه و در راستای جامعه‌ی بی‌طبقه باشد. زیرا این آلترناتیو تنها راه جلوگیری از بازتولید استبداد یا استثمار در هیئتی جدید است.

در نهایت، باید به خاطر داشت که سوسیالیسم نه تنها یک آرمان تاریخی، بلکه تنها آلترناتیو واقعی در برابر بحران‌های نظام سرمایه‌داری است. هرگونه عقب‌نشینی از اصول انقلابی، تنها به تقویت دشمن طبقاتی منجر خواهد شد

پیروز باد مبارزهٔ کارگران و زحمتکشان

0 FacebookTwitterWhatsappTelegramEmail

پیام بگذارید

رویدادهای مهم

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net