16
به تابستان داغ، قطعی های مکرر برق و کمبود آب فقر روز افزون و بیکاری گسترده را هم اضافه کنید، تا ببینید که مردم محروم و ستمدیده و استثمار شده جامعه ایران در چه حال و روزی به سر می برند. در این میان فقر از همه دردناک تر و تاثیرات احتماعی آن از همه ویرانگرتر است.
فقر به معنای عدم دسترسی به حداقل نیازهای اساسی برای تحقق زندگی انسانی و شایسته است. این نیازها شامل غذا، مسکن، بهداشت، آموزش و تأمین اجتماعی میباشند. بر اساس آمارهای حکومتی بیش از ۷۰ درصد جمعیت ایران در زیر خط فقر زندگی میکنند و از تامین این حداقل نیازها محروم هستند. فقر نتایج ویرانگری را بر جامعه ایران تحمیل کرده است:
- فقر شدید شکاف طبقاتی را عمیق تر و گسترده تر کرده است. فقر کارگران را ناچار می کند که با کمترین مزد سخت ترین کارها را بپذیرند. فقر به سرمایه داران و دولت فرصت می دهد تا به رقابت در میان کارگران دامن بزنند و نگذارند وحدت طبقاتی انسانهای هم سرنوشت شکل بگیرد.
- مردم فقر زده از دسترس به خدمات اجتماعی محروم هستند و همین واقعیت آسیبهای اجتماعی را دوچندان کرده است. جرم و جنایت، اعتیاد، و خشونت ، تن فروشی را در جامعه افزایش داده است.
- وقتی خدمات بهداشتی، درمانی برای اقشار محروم اندک است و اکثریت به خدمات درمانی محروم هستند بیماریهای واگیر رواج پیدا می کنند و سلامت همه جامعه به خطر می افتد.
- فقر کار را به جايی می رساند که عده ای از مردم ا ناچار به فروش اعضاء بدن خود می شوند. ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی جزو معدود کشورهای جهان است که در آن بخشی از محرومین برای بقای خود و اعضای خانوادهاشان ناچار به فروش اعضاء بدن می شوند. شبکه دلالان، واسطه های مراکز درمانی ،بخشی از جامعه پزشکی که جز پول و ثروت به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند در تجارت غیرانسانی فروش اعضاء بدن درگیر هستند .
- وقتی فرصتهای آموزشی برابر برای همه اقشار جامعه وجود ندارد،آمار کودکان بازمانده از تحصیل، به یک و نیم ملیون رسیده است و علت این افزایش. فقر، و تنگدستی بیشتر مردم بوده است. در نتیجه این وضعیت محرومیت از تحصیل ملیونها کودک و نوجوان را روانه خیابانها و محیطهای بی رحم کار میشوند و بخشی از آنها معلوم نیست که از کجاها سر در می آورند.
- تاثیرات فقر بر موقعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم محروم نیز به همین وضوح می باشد. سیستم سودمحور سرمایه داری همیشه تمایل به دادن دستمزدی بخور و نمیر همراه با محروم کردن آنان از اوقات فراغت داشته است. یکی از دلایل سرمایه داران از دست به دهان نگه داشتن کارگران، جلوگیری از افزایش دستمزد و نیز کوتاه کردن ساعات کار و محروم کردن کارگران از فراغت و پرداختن آنان به امور اجتماعی و سیاسی بوده است.
- آگاهی بر همه این نتایج فاجعه بار به ما می گوید که نباید اجازه بدهیم که فقر این چنین بهداشت جسمی و روانیمان، فرهنگ و آموزشمان، اخلاق و همبستگی انسانیمان را مورد حمله قرار بدهد.
- جمهوری اسلامی بر یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان حکومت می کند. اما اختصاص بودجه های کلان و نجومی به پروژه های بی خاصیت،دزدی، بودجه های کلان بنیادهای مذهبی، سپاه و دستگاههای جاسوسی، بودجه دستگاههای خرافه پراکنی، بودجه اعمال تروریستی در بیرون مرزها در کنار ماهیت سرمایه دارانه و استثمارگرش، موجب فقر ۷۰ درصد از کارگران و زحمتکشان شده است. منطق سرمایه داری اینست که کارگر آنقدر فقیر باشد که نتواند فراغت داشته باشد و آنقدر هم تنگدست نباشد که از تامین حداقل معاش و تداوم نسل بازماند. این واقعیت در جمهوری اسلامی به طرز عیانتری دیده میشود.
- اما در ایران خوشبختانه مردم در برابر این فقر و این غارتگری خاموش و بی تفاوت نبوده اند. خیزشهای دیماه ۹۶و آبان ۹۸ توسط مردم فقیر و محروم انجام گرفت. آنها دوباره در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۲باشعار “زن، زندگی، آزادی” به میدان آمدند، این بار مبارزه با فقر به عوامل پایه ای دیگری نظیر استبداد ، مذهب و پدرسالاری گره زده شد.
- استبداد و اختناق، تورم و گرانی، بیکاری ده میلیونی، گرسنگی و فقر و شکاف عمیق طبقاتی جان توده های پایمال شده جامعه را به لب رسانده است. بی تردید توده های کارگر و مردم رنج کشیده ایران که ۴۴ سال است تحت حاکمیت این رژیم استثمارگر و جنایتکار برای بهبود وضعیت کار و معیشت خود مبارزه میکنند، تحت این شرایط هم به مبارزه خود ادامه می دهند. کارگران و مردم رنجدیده ای که تحت فشارهای معیشتی کارد به استخوانشان رسیده است، راهی جز این ندارند که برای رهایی از جهنمی که رژیم سرمایه داری اسلامی برپاکرده است، آستینهایشان را بالا بزنند و بدون هراس از سرکوب و بگیر و ببند،سرسختانه تر و مصمم تر از قبل علیه مسببین و بانیان این فقر و فلاکت اقتصادی نبرد سرنوشتساز خود را در کلیه عرصه ها به پیش ببرند.