مازیار سیدنژاد
بیانیهای از سوی ۱۱۰ فعال اصلاحطلب منتشر شده که در آن صراحتا از مردم خواستهاند در انتخابات پیش رو شرکت کنند. مسئله این نیست که شرکت در انتخابات فرمایشی که از قبل مهندسیشده چه تاثیری در حیات حداقلی و سرنوشت زحمتکشان و کارگران ایران دارد، چون پاسخ این پرسش بر همگان روشن است. پرسش اینجاست که وقتی چنین انتخاباتی هیچ مشروعیتی از جانب عموم مردم ندارد و حتی خود اصلاحطلبان فهرست منسجمی ندارند و بخشی از آنها نیز تلویحاً انتخابات را تحریم کردهاند، این اقدام آنها چه معنایی دارد و چه چیزی را دربارهی جریان اصلاحات نشان میدهد.
در این بیانیه گفته شده که میتوان با تعدادی از چهرههای میانهرو همراهی کرد و از راههای مختلف جلوی اقتدارگرایی جریان حاکم را گرفت. این ادعا عین قلب واقعیت است، زیرا اکنون تنها کارکرد شرکت در انتخابات، تحکیم حاکمیت اقتدارگرا است. اصلاحطلبان نیز همواره طبیعت ثانوی و روی خندان همین اقتدارگرایی بودهاند.
واقعیت این است که حاکمیت به شکل بیسابقهای با بحران مشروعیت مواجه شده و همزمان چهره اقتدارآمیز آن نیز به شدت مخدوش شده است. ترکیب عدم مشروعیت و ضعف حاکمیت برای مدافعان و ذینفعان وضع موجود به قدری خطرناک است که با چنین اقداماتی تلاش مذبوحانه میکنند تا نابودی کامل مشروعیت نزد تمام اقشار و طبقات را اندکی به تعویق بیندازند.
اصلاحطلبان اگر واقعا به دنبال تغییر هستند باید بدانند تغییر بنیادین در جامعه ایران تنها از طریق یک انقلاب اجتماعی و از اعماق جامعه ایران و توسط تودهها و زحمتکشان ممکن است نه با برنامههای چاکرمآبانه و ملتمسانه آن هم از ساختار قدرتی که خود جزیی از آن هستند. این قبیل نسخهپیچیها تنها برای به دست آوردن سهم از دست رفتهی این جریان ورشکسته است.
در مقابل ما یک بار برای همیشه فریاد زدیم: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». ما شما را نمیخواهیم و دیگر فریب بازیهای شما را نمیخوریم.
ظاهرا اصلاحات و دیگر جریانهای درون حاکمیت گوش شنوایی برای شنیدن صدای رسای مردم ندارند و درک نمیکنند که به پایان رسیدهاند و مردم دیگر مشروعیتی برای این نظام که تنها بر پایهی سرکوب استوار است، قائل نیستند. آیندهی ما در کف خیابانها با مبارزه و تلاش مستمر برای تغییر به دست میآید و نه از دل صندوقهای رأی نظام و انتخاب بین بد و بدتر.
زنده باد زن زندگی آزادی؛ زنده باد آزادی و برابری
اسفند ۱۴۰۲، زندان اوین