به پایان سال 1402 و تعیین حداقل دستمزد سال آینده نزدیک می شویم. کابینه رئیسی جلاد روی افزایش 20 درصد به حقوق کارمندان توافق کرده و شورای نگهبان هم آنرا تصویب کرده است. معمولا شورای عالی کار نیز، اگر زیرفشار مبارزات کارگری نباشد، همین میزان را برای افزایش حداقل دستمزد کارگران در نظر خواهند گرفت.
عوامل چندی روی افزایش هزینه معیشت نیروی کار تاثیر خواهند گذاشت که جهت نمونه به دو عامل اشاره میشود: نخست سطح مبارزه کارگران و امکان گستردگی آن جهت افزایش دستمزد می باشد. مبارزات کنونی علیه کارفرمایان و دولت در سطح خوبی، بویژه در میان نفتگران رسمی و پیمانکاری، شامل کارگران ارکان ثالث و قراردادی، کارگران پالایشگاهها،و کارگران فولاد اهواز برای افزایش درآمد جریان دارد. دوم سقوط ارزش پول جمهوری اسلامی در مقابل دلار و ارزهای دیگر،که خود موجبات بالا رفتن قیمت ها و میزان تورم در بازارها را فراهم می آورد. کابینه رئیسی که میداند کارگران با توجه به تورم فزون بر 40 درصد خواهان افزایش دستمزد کافی و مناسب هستند مستمرا قول کاهش تورم را می دهد و دستوراتی را نیز جهت کاهش قیمت ها صادر میکند. با اینکه خود آنها و جامعه شاهدند وعده هایشان توخالی درآمده و آن دستورات روی کاغذ میماند و اعضای کابینه را بی اعتبارتر از پیش می کند باز هم بناچار همان دروغها و ناتوانی ها را تکرار میکنند.
فعالان کارگری و کارشناسان با انصاف اقتصاد در داخل کشوربا توجه به سطح تورم رو به ازدیاد کنونی رقم هائی را برای تامین معیشت خانواده های کارگری مطرح میکنند که واقعی هستند. اما کابینه و کارفرمایان در مقابلشان خود را به کری میزنند. زیرا عوامل سرمایه، استبداد و استثمار به خوبی میدانند که باید کارگران را فقیر و پراکنده نگه دارند تا خود بتوانند به درآمدهای افسانه ای دست یابند. در ضمن آنها ابر بحران های چند لایه را به فراموشی سپرده و در این خیالند که با بی حقوق کردن و فقیر نگه داشتن کارگران امکان سرمایه گزاری خارجی و داخلی را فراهم میکنند. دلیل مهمتر اینکه آنها به خوبی میدانند که در مبارزه طبقاتی باید کارگران را دست به دهن نگه دارند تا همیشه به کسب درآمدی بخور و نمیر مشغول بوده و فکر تغییر اوضاع را ناممکن بدانند. در واقع تنگدستی، در کنار دستگاههای سرکوب، یک ابزار موثر در دست رژیم برای دور نگهداشتن کارگران از مبارزات سیاسی و طبقاتی است.
کارگران آگاه میدانند که برای تحمیل حداقل دستمزد به شورای عالی سرمایه محور کار و بهبود قابل توجه معیشت خود و خانواده هایشان و نیز تقویت زمینه برای ارتقای آگاهی و سازماندهی خودشان به افزایش درآمد نیاز دارند. بنابراین لازم می بینند برای افزایش حداقل دستمزد و دستمزد به طور کلی باید با دولت اسلامی دربیافتند و این امر به سطح بالائی از مبارزات نیاز دارد.مبارزات به هم گره خورده، سراسری و سازمانیافته یکی از حلقه های مهم این امر می باشد. ایا سطح کنونی مبارزات کارگری آثاری از پیشروی در این مسیر را نشان می دهد؟
برای ارائه یک نمونه نظری کلی به مبارزات کارگران نفت بیافکنیم. اعتصابات همزمان و با مطالبات واحد که در بعضی از واحدهای شرکت نفت جریان داشته و رو به رشد می باشد نشان می دهند کارگران در این زمینه پیشروی های خوبی کرده اند. اما لازم است آنها چنان پیشروی کنند که میزان تولید نفت را به خطر بیاندازند. تا همین جا به حق میشود ادعا کرد مبارزات کارگران در کنار مبارزات دادخواهان، مدافعان دفاع از حقوق بشر، نظیر مبارزات علیه اعدام و مبارزات سایر جنبش های اجتماعی تناسب قوائی فراهم کرده که میشود زمینه تلاش جدی برای تحمیل حداقل دستمزد مناسب به کارفرمایان و دولت باشد.به عبارت دیگر کارگران و اقشار ستمدیده و رزمنده با مبارزات رو به رشد و گسترش چند ساله اخیر خود تناسب قوای بهتری را به حکومت و کارفرمایان تحمیل کرده اند و در سایه اش میتوانند حداقل دستمزد مناسبی را با توجه با تورم واقعی و سبد معیشت به صاحبان سرمایه تحمیل کنند.