ایوب دباغیان
روز جهانی معلم، که در ۵ اکتبر (۱۳ مهر) توسط یونسکو در سال ۱۹۹۴ نامگذاری شد و هر سال گرامی داشته میشود، یادآور جایگاه ویژه معلمان در تربیت نسلهای آینده و شکلدهی به جامعهای آگاه و آزاد است. منشأ این روز به توصیهنامه ۱۹۶۶ یونسکو و ILO بازمیگردد که بر اهمیت آموزش و حقوق معلمان در سراسر جهان تأکید دارد. در بسیاری از کشورها، روز جهانی معلم تنها فرصتی برای قدردانی است، اما در جوامع تحت ستم مانند ایران، این روز معنایی فراتر دارد: روز مقاومت، روشنگری و عدالتخواهی
معلمان در ایران همواره ستون آگاهی اجتماعی بودهاند. آنان نه تنها دانش و مهارت منتقل میکنند، بلکه نسلهای جدید را با ارزشهای عدالت، تفکر انتقادی و فهم اجتماعی آشنا میسازند. در جامعهای که سرکوب، فقر و نابرابری حاکم است، نقش معلم فراتر از کلاس درس است: آموزش رهاییبخش، نماد مقاومت و جلودار مبارزه برای عدالت اجتماعی.
در این مقاله، جایگاه تاریخی و اجتماعی معلمان را با نگاه ماتریالیستی و طبقاتی بررسی کرده و پیوند آنان با طبقه کارگر و جنبشهای اجتماعی را تحلیل میکنم و نقش آنان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» و اعتراضات معاصر ایران را روشن میسازم.
بیشک، آموزش، آگاهی و مبارزه، سه ستون اساسی رهایی اجتماعیاند و معلمان ستون فقرات این فرآیند هستند.
نقش تاریخی معلمان در شکلگیری آگاهی اجتماعی در ایران
معلمان در تاریخ معاصر ایران همواره فراتر از کلاس درس عمل کردهاند و نقش تعیینکنندهای در آگاهی اجتماعی و مبارزه برای عدالت ایفا کردهاند. از دوران مشروطه تا امروز، معلمان بهعنوان حاملان اندیشههای مدرن، سواد و تفکر انتقادی حضور داشتهاند و با آموزش و روشنگری، نسلها را آماده آگاهی و مشارکت اجتماعی کردند.
در دوران مشروطه، معلمان نقش مهمی در گسترش سواد، ترویج اندیشههای آزادیخواهانه و تقویت جریان روشنفکری داشتند. آنان نه تنها کودکان و نوجوانان را آموزش میدادند، بلکه با اندیشههای اجتماعی و سیاسی خود، جامعه را به سوی عدالت و پیشرفت سوق میدادند. این نقش تاریخی، پایهای برای مشارکت فعال معلمان در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران شد.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از نهادها و شوراهای معلمان مصادره شد و تشکلهای مستقل محدود گردید. با وجود این، معلمان فعال در دفاع از حقوق خود و دانشآموزان، همواره مبارزه صنفی و اجتماعی خود را ادامه دادند. شوراهای معلمان، تجمعات و اعتراضات سراسری، نمونههایی از استمرار این نقش تاریخی هستند.
پیوند معلمان با روشنفکران، فعالان کارگری و دیگر گروههای عدالتخواه، همواره به تثبیت جایگاه آنان بهعنوان نیروی اجتماعی و سیاسی کمک کرده است. معلمان نه تنها آموزشدهنده، بلکه نیروی آگاهگر، تحولخواه و مبارز بودهاند که توانستهاند نسلها را با ارزشهای عدالت، برابری و آزادی آشنا کنند.
تجربه تاریخی نشان میدهد که آموزش در ایران هرگز تنها انتقال دانش نبوده است؛ بلکه ابزار مبارزه، آگاهی و مقاومت بوده است. معلمان با فعالیتهای خود، هم به شکلگیری جنبشهای اجتماعی کمک کردهاند و هم ستون اصلی هر جریان عدالتخواهانه در جامعه باقی ماندهاند.
موقعیت اجتماعی و طبقاتی معلمان
معلمان در ساختار اجتماعی و طبقاتی ایران، جایگاه خاصی میان طبقه کارگر و اقشار متوسط دارند. آنان هم نیروی زحمتکش فکری هستند و هم بخشی از نیروی کار اجتماعی به شمار میروند. دستمزدهای پایین، شرایط نامطلوب کاری، فشارهای ایدئولوژیک و بیثباتی شغلی، نشان میدهد که معلمان نه تنها با محدودیتهای حرفهای مواجهاند، بلکه بار زندگی و مبارزه طبقاتی را نیز به دوش میکشند.
سیاستهای نئولیبرالی و خصوصیسازی آموزش در دو دهه اخیر، وضعیت معلمان و کیفیت آموزش را به شکل جدی تحت تأثیر قرار داده است. کاهش بودجه آموزش و پرورش، افزایش بار تدریس، محدودیت منابع آموزشی و فشارهای اقتصادی باعث شده تا معلمان همواره با فقر و دغدغههای معیشتی دست و پنجه نرم کنند. در چنین شرایطی، معلمان بهعنوان نیرویی آگاه و مزدبگیر، اما تحت فشار اقتصادی و اجتماعی، جایگاه ویژهای در مبارزه علیه نابرابری و تبعیض دارند.
تبعیض جنسیتی نیز یکی از جلوههای سرکوب طبقاتی است. معلمان زن، علاوه بر مشکلات اقتصادی و شغلی، با محدودیتهای اجتماعی و سیاستهای زنستیزانه مواجهاند. همزمان، نقش آنان در آموزش و تربیت نسلهای جدید و حضور در جنبشهای اجتماعی و صنفی، اهمیت مضاعفی پیدا میکند.
در چنین ساختاری، آموزش تنها انتقال دانش نیست؛ بلکه ابزاری برای آگاهی، مقاومت و تغییر جامعه است. معلمان با آگاهیبخشی، تربیت نسل آگاه و دفاع از حقوق صنفی خود، به شکل مستقیم در مبارزهی طبقاتی و اجتماعی مشارکت میکنند. آنان پلی هستند میان دانش و آگاهی اجتماعی، میان جنبشهای کارگری و عدالتخواه، و میان نسل امروز و فردای جامعه.
معلمان در خط مقدم مبارزهی صنفی و سیاسی
معلمان ایران طی دو دهه اخیر، همواره در خط مقدم مبارزهی صنفی و سیاسی حضور داشتهاند. تجمعات سراسری، اعتصابات چندروزه و کمپینهای صنفی نشان میدهد که آنان نه تنها برای حقوق خود، بلکه برای عدالت آموزشی و رفاه جامعه مبارزه میکنند. شعارهایی مانند «آموزش رایگان»، «امنیت شغلی» و «آزادی معلمان زندانی» بازتاب خواستههای صنفی و سیاسی آنان است و پیوند میان معیشت، حقوق صنفی و آزادی را آشکار میسازد.
کانونهای صنفی معلمان و شبکههای مستقل مردمی، ستون اصلی این مبارزات هستند. این شبکهها امکان سازماندهی، آموزش و هماهنگی اعتراضات را فراهم میکنند و نقش حیاتی در حفظ استمرار مبارزه دارند. معلمان با این سازماندهی، نشان میدهند که آموزش و مبارزه سیاسی میتوانند همزمان باشند و کلاس درس تنها محدود به انتقال دانش نیست، بلکه عرصهای برای روشنگری و آگاهی اجتماعی نیز هست.
معلمان زندانی نمونهای بارز از مقاومت و ایستادگی در برابر سرکوب هستند. بسیاری از آنان به دلیل فعالیتهای صنفی و دفاع از حقوق دانشآموزان و همکاران خود، بازداشت و زندانی شدهاند. این گروه از معلمان، با شجاعت و پایمردی خود، به سمبل مبارزه علیه ظلم و نابرابری تبدیل شدهاند و یادآور این نکته هستند که آگاهی و مقاومت، همواره با خطر و هزینه همراه است.
اعتصابات و تجمعات معلمان، ارتباط مستقیمی با مبارزات دیگر اقشار زحمتکش دارد. این پیوند، اتحاد صنفی و طبقاتی میان معلمان، کارگران و دیگر فعالان اجتماعی را تقویت میکند و نشان میدهد که مطالبه عدالت آموزشی و حقوق معلمان، بخشی از مبارزهی گستردهتر برای جامعهای عادلانه است.
پیوند جنبش معلمان با طبقهی کارگر و جنبش «زن، زندگی، آزادی»
جنبش معلمان در ایران، بهویژه در دو دهه اخیر، همواره با جنبش کارگری و مبارزات زنان اشتراکات ساختاری داشته است: فقر، تبعیض، سرکوب و محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی. این اشتراکات، پیوند طبیعی و تاریخی میان معلمان، کارگران و زنان را ایجاد کرده و زمینه همبستگی و مبارزه مشترک را فراهم میکند.
در اعتراضات گسترده ۱۴۰۱–۱۴۰۲، معلمان و کارگران بارها در کنار یکدیگر حضور داشتند و خواستههای مشترک خود را مطرح کردند. شعارهایی که هم بر مطالبات صنفی و معیشتی تأکید داشت و هم به آزادی و عدالت اجتماعی مرتبط بود، نشاندهنده پیوند عمیق میان آموزش، کار و عدالت اجتماعی است.
نقش زنان معلم در این همبستگی برجسته است. آنان هم در کلاس درس، هم در خیابان و هم در زندان، ستونهای مقاومت و آگاهیبخشی بودهاند. معلمان زن با حضور فعال خود، نه تنها آموزش و سواد را منتقل میکنند، بلکه با دفاع از حقوق زنان و ترویج تفکر انتقادی، پیوند آگاهی جنسیتی با آگاهی طبقاتی را شکل میدهند. این پیوند، نیروی محرکهای است برای تقویت هر دو جنبش و افزایش آگاهی اجتماعی.
همچنین، مبارزات معلمان و زنان، با همبستگی با کارگران، نشان میدهد که اتحاد جنبشهای صنفی، کارگری و زنان، میتواند ستون اصلی مبارزه برای جامعهای آزاد و برابر باشد. آموزش، مبارزه صنفی و آگاهی جنسیتی، سه محور همپیوند که همدیگر را تقویت میکنند و مسیر رهایی اجتماعی را هموار میسازند.
آموزش، آگاهی، آزادی
تاریخ و تجربهی اجتماعی ایران نشان میدهد که معلمان، هم نیروی آموزشی و هم نیروی اجتماعی و سیاسی هستند. آنان نه تنها نسلها را با دانش و مهارت مجهز میکنند، بلکه با آگاهیبخشی و مبارزه برای عدالت، نقش کلیدی در جنبشهای اجتماعی و طبقاتی ایفا میکنند.
معلمان ستون آگاهی و مقاومت در برابر سرکوب، فقر و تبعیض هستند و آموزش رهاییبخش آنان میتواند مسیر جامعه را به سوی آزادی و برابری هدایت کند. پیوند معلمان با طبقه کارگر و جنبشهای عدالتخواه، ضرورت اتحاد طبقاتی در مقابله با سرمایهداری دولتی و استبداد را نشان میدهد.
همچنین، حضور معلمان زن در جنبش «زن، زندگی، آزادی» نشان میدهد که آموزش و مبارزه سیاسی میتوانند همزمان باشند. اتحاد میان آگاهی طبقاتی و آگاهی جنسیتی، ستون هر مبارزه واقعی برای آزادی و عدالت است و یادآور این است که آموزش بدون آگاهی، تنها انتقال مهارت است؛ اما آموزش همراه با آگاهی، سلاحی قدرتمند برای رهایی اجتماعی است.
معلمان با استمرار مبارزه و همبستگی با کارگران و زنان، نقش بیبدیلی در شکلدهی به جامعهای آزاد، برابر و انسانی دارند. آنان نشان میدهند که آموزش، آگاهی و مقاومت، سه ستون اساسی رهایی اجتماعیاند و آیندهای عادلانه و آزاد تنها با حضور فعال و آگاهانه نیروهای آموزشی و اجتماعی ممکن است.
زنده باد معلمان مبارز!
زنده باد آگاهی، عدالت و آزادی!
۱۳ مهرماه ۱۴۰۴