نامه احمدرضا حائری از زندان قزل‌حصار: «به یاد صدها کودکی که خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند»

بخش حقوق

احمدرضا حائری، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسیِ محبوس در زندان قزل‌حصار، به مناسبت اول مهرماه و بازگشایی مدارس، در یک نامه از مکالمات تلفنی خود خود با دختر ۱۰ ساله خود «هستی» می‌نویسد که برای سومین سال پیاپی در اول مهر از او دور بوده است. او از کودکانی چون کیان پیرفلک و محسن محمدپور (کودک کار ۱۷ ساله، کشته‌شده در آبان ۹۸) یاد می‌کند که جمهوری اسلامی «با قساوت خونشان را بر زمین ریخت و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند»؛ و همچنین کودکانی که از مراقبت پدرومادر زندانی یا اعدام شده خود محروم شده‌اند:

با گرامی‌داشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سال‌ها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان‌ این سرزمین می‌آموزند.

احمدرضا حائری که از شهریور ۱۴۰۱ در زندان محبوس است، پیش از این در یک نامه‌ سرگشاده شکنجه و آزار سامان یاسین را افشا کرده بود و طی چندین نامه نظام قضایی را به نقد کشیده و آن را «آپارتاید قضایی» خوانده بود. او اردیبهشت سال جاری به دلیل «اعتراض به وضعیت بغرنج سامان یاسین»، که در آن زمان محکوم به اعدام بود، از بند عمومی زندان قزل‌حصار به سلول انفرادی بند امن واحد سه منتقل شد.

حائری به خاطر اطلاع‌رسانی در مورد نقض حقوق بشر در زندان با یک پرونده قضایی جدید روبرو است که به دلیل رعایت نشدن مراحل قانونی ابلاغیه، تا کنون حاضر به حضور در بازپرسی شعبه یک دادگاه انقلاب کرج نشده است. او در کنار سایر زندانیان سیاسی قزل‌حصار و دیگر زندانیان در اوین، مشهد، خوی، سقز و … در کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» بارها در اعتصاب بوده و نسبت به نقض حقوق زندانیان افشاگری کرده‌ است.

Ad placeholder

متن کامل نامه احمدرضا حائری را که نسخه‌ای از آن به دست زمانه رسیده است، در ادامه بخوانید:
تماس تلفنی:

هستی: بابا راستی یه سوال؟ شما زندان اوین راحت‌تر بودی یا قزل‌حصار!؟

من: عزیزم سوال سختیه! اوین یه بدی‌‌هایی داشت، اما یه سری امکاناتش بیشتر بود، قزل‌حصار هم خوب کمی پیچیده‌ است وضعیتش!

هستی: اما بابا به نظرم اشتباه جواب دادی!

من: چرا!؟

هستی: چون باید می‌گفتی هیچ‌کدوم!

من: قربونت برم من، کاملاً درست می‌گی! جواب اشتباهی دادم، اوین باشه یا قزل‌حصار یا تهران بزرگ! هیچ‌کدوم خوب و راحت نیست! این اشتباه‌ترین جوابی بود که توی زندگی به یک سوال دادم!!

پی‌نوشت: یاد پارسال افتادم، که به قزل‌حصار تبعید شدیم، آن روزها هم نزدیک مهر بود. در بند امن تماس سه دقیقه‌ای در روز داشتیم؛ در اولین مکالمه با صدای بغض‌آلود پرسید: «بابا چرا شما را بردن “اوین حصار”»!؟

از ۹۸ به این سو، این سومین مهرماهی است که نخستین روز رفتن دخترکم به مدرسه را پشت میله‌های زندان بودم، نه در کنارش! مهر ۱۳۹۹ که در زندان تهران بزرگ دربند بودم، مهر پارسال و اکنون نیز مهر ۱۴۰۳!

روشنگری «هستی» به عنوان دختربچه‌ای ۱۰ ساله درباره رنج زندان که از اعماق وجودش برمی‌خواست؛ پاسخی بود در خور به دوستانی که چند وقت اخیر به بهانه اختلاف نظرهای سیاسی یا غیرسیاسی در داخل زندان، «سیاهی» زندان را «سفید» جلوه می‌دادند، یا دست‌کم حاصل نوشته‌هایشان این بود.
زندان بد است، و هیچ کسی نباید به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و یا فقر شدید و تضاد طبقاتی حاکم بر جامعه و نتایج آن زندانی شود. درد دلم به خصوص درباره زندانیان غیرسیاسی را اگر بر کاغذ آورم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما فعلاً به همین پاسخ دخترکم اکتفا می‌کنم.

به یاد همه دختران و پسرانی که در این سال‌ها روز اول مدرسه را در حالی سپری کردند که پدر یا مادرشان به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و… پشت میله‌های زندان دربند بودند؛ و به یاد محسن، کیان و صدها کودک و نوجوانی که در همه این سال‌ها با قساوت خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند، و با گرامی‌داشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سال‌ها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان‌ این سرزمین می‌آموزند.

احمدرضا حائری
زندان قزل‌حصار
اول مهر ۱۴۰۳

Ad placeholder

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net