رامتین شهرزاد
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران در ۲۸ شهریور در بیانیهای رسمی با تیتر «بیانیه سازمان نظام روانشناسی و مشاوره درباره برگزاری کارگاههای خارج از عرف با موضوعات همجنسگرایی» باری دیگر از هراس حکومتی از هر گونه توجه به جامعه الجیبیتی (افراد همجنسگرای مرد و زن، دوجنسگرایان، افراد ترنس و نانباینری و مانند آن که در واژه چتری «کوییر» قرار میگیرند) را عیان کرد. این بیانیه همزمان با انتشار خبر «دیدار تعدادی از مدیران و اساتید گروه روانشناسی جامعه المصطفی با رئیس سازمان» منتشر شد تا یادآور شود متنی عاری از علم و گرهخورده به دیدگاههای مذهبی تعدادی ملای وابسته به حکومت، چگونه نشانگر جدایی مطلق جمهوری اسلامی از واقعیت علم است.
با وجود این وقتی متن این بیانیه در سامانه اطلاعرسانی رویدادهای روانشناسی کشور، روانرویداد در اینستاگرام منتشر شد، با موجی از کامنتهای اغلب متعلق به کارکنان اتاقهای درمان ایران روبرو شد که زبان عاری از علم و گره خورده با دیدگاههای مذهبی جمهوری اسلامی را زیر سوال بردند، از جمله چندین کاربر که نوشتند: «این بیانیه سازمان نظام روانشناسیه یا حوزه علمیه؟»
https://www.instagram.com/p/DADMWFpugXk/
در واکنش به این بیانیه، به سراغ فعالان و شهروندان کوییر رفتهایم و نظر آنها را پرسیدیم.
«اطلاعات ما بسیار کم است»
بیانیه سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران، «با سلام، عرض ادب و احترام خدمت اساتید، پیشکسوتان و جامعه فرهیخته روانشناسان و مشاوران کشور» شروع میشود و سپس ادعا میکند که «اخیرا شاهد تبلیغات گسترده برگزاری کارگاه آموزشی با موضوع خودکشی در افراد LGBTQ در فضای مجازی برای طیف وسیعی از جامعه، از روانشناس، مشاور، ماما، جامعهشناس، مددکار اجتماعی، اورولوژیست، پزشک و روانپزشک گرفته تا سایر رشتهها هستیم».
سپس انگار نویسنده بیانیه بر روی منبر نشسته باشد، نوشته «نخست اینکه؛ بسیاری از افراد جامعه حتی تحصیل کردهها و دانشگاهیان با LGBTQ آشنا نیستند و حتی یکبار اسم آن را نشنیدهاند. همین نکته بیانگر آن است که این موضوع حتی دغدغه این قشر هم نیست چه رسد به مردم عادی».
نیما نیا، فعال کوییر و هنرمند در ایکس/توییتر سابق نوشت:
به نظر میرسد این بیانیه تحت تاثیر این نشست [دیدار تعدادی از مدیران و اساتید گروه روانشناسی جامعه المصطفی با رئیس سازمان] و به قلم این افراد [گروه جامعه روانشناسی المصطفی] نوشته شده باشد. محتوای آن حاوی هشدار و تهدید است و هدف آن امنیتی کردن این گفتمان در فضای دانشگاهی ایران و محدود کردن پزشکانی که رویکرد غیرسویهگیرانه و غیردرمانی به مسائل جنسیت و هویت جنسی دارند. و در این راستا کارهای پژوهشی انجام میدهند. امنیتیسازی این گفتمان بهوضوح در بخشهایی از بیانیه مشهود است، بهویژه جایی که نیازهای جامعه +LGBTQ را به دغدغههای جهان غرب و در تضاد با دین و فرهنگ مرتبط میکند.
بعد از مقدمه این بیانیه با تاکید بر بیاطلاعی، نویسنده/نویسندگان، علم را رها میکنند و واژههای مذهبی مانند «گناه» را به میان میآورند:
نکته دوم اینکه LGBTQ مسألهای است که در اکثر جوامع پذیرفته نشده و در اذهان بسیاری از مردم، حتی کسانی که باورهای دینی ندارند با مفاهیمی همچون گناه، انحراف و بیماری یاد میشود و عمده آموزهها تربیتی و فرهنگی در اغلب جوامع با تأکید بر حفظ و تداوم خانواده طبیعی، این رفتارها را خارج از هنجار تلقی میکنند. افزون بر آن در دین مبین اسلام این رفتارها تقبیح شده و احکام خاصی برای آن در نظر گرفته شده است.
و سپس در ادامه متن هفت سوال مطرح میشوند:
- آیا این موضوع جزو موضوعهای اولویتدار در جامعه است؟
- آیا در گروههایی که اقدام به خودکشی میکنند یا خودکشی موفق دارند، این گروه جزو مهمترین آنها محسوب میشود؟
- از نظر برگزارکنندگان کارگاه، این رفتار یک سبک زندگی است یا یک بیماری؟
- تعداد افراد مبتلا به LGBTQ در ایران چقدر است؟
- چه تعداد از این افراد اقدام به خودکشی یا خودکشی موفق داشتهاند؟
- چند درصد از افرادی که در ایران اقدام به خودکشی یا خودکشی موفق میکنند، مبتلا به LGBTQ هستند؟
- بیماریهای همراه با LGBTQ کدامند؟ و بسیاری سوالهای دیگر.
پیشتر، چون در جوامع گوناگون رابطه با همجنس را «اختلال جنسیتی» مطرح میکردند و روانشناسان اغلب مذهبی و سنتی با آن به شکل «بیماری» برخورد کرده بودند، رابطه با همجنس (همجنسگرایی) در فهرست بیماریهای سازمان جهانی بهداشت قرار گرفته بود؛ اما در دهه ۷۰ میلادی و پس از پژوهش متمرکز در موضوع همجنسگرایی، ابتدا در آمریکا و سپس در دیگر کشورها و درنهایت از این سازمان وابسته به سازمان ملل متحد، همجنسگرایی از فهرست بیماریها خط خورد.
در ۲۰۱۹ میلادی نیز افراد ترنس از فهرست بیماریهای سازمان جهانی بهداشت خارج شدند و «اختلال جنسیتی» در علم جهان دیگر بیماری تلقی نمیشود. بهرغم اینکه این اطلاعات را در یک جستوجوی ساده اینترنتی میتوان یافت، نویسنده بیانیه بر کمسوادی خود تاکید کرده و نوشته است:
با توجه به اینکه اطلاعات ما در مورد هر یک از سوالهای فوق بسیار کم است نشان دهنده این است که این موضوع دغدغه جامعه ما نیست، به ناچار همه اطلاعاتی که قرار است در این کارگاه داده شود مبتنی بر دادههای کشورهای غربی است و ارائه آنها به ویژه در این حوزه که موضوع کاملا فرهنگ وابسته است، خطا میباشد. به نظر میرسد برگزاری کارگاه آموزشی برای موضوعی که دغدغه جامعه حتی برای گروه تحصیلکرده و دانشگاهی نیست؛ هدفی جز عادیسازی تدریجی آن در جامعه – متاسفانه مثل بسیاری از امور دیگر – ندارد.
رضوانه محمدی، فعال کوییر در واکنش به این بیانیه به زمانه گفت:
بیانیه سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور متأسفانه حاوی چندین اشتباه اساسی و نقض آشکار حقوق بشر است. نخستین و بنیادیترین خطای آن، انگ بیماری و گناه به جامعه LGBTQ است. این نگرش نه تنها ناقض حقوق بشر است، بلکه با اصول اولیه بهداشت روانی و تلاش برای بهبود سلامت روانی جوامع تحت ستم در تضاد است.
از نظر او، وجود چنین دیدگاههایی در این سازمان، باعث شده تا خود آنها منشاء نفرتپراکنی باشند:
پیشگیری از خودکشی در این گروه باید از اولویتهای اصلی باشد، اما متأسفانه این بیانیه خلاف این را نشان میدهد. این سازمان به جای استفاده از دانش روز و یافتههای علمی، به باورهای نادرست و ضدعلمی عامه متکی است تا نگرشهای کوئیرستیزانه خود را توجیه کند. چنین رویکردی در هیچ چارچوب علمی یا اخلاقی قابل پذیرش نیست. در حالی که انتظار میرود این سازمان در مقابله با درمانهای اصلاحی و رفتارهای ترنسفوبیک در میان همکارانش پیشگام باشد، به نظر میرسد که خود این سازمان منشأ مشکل است.
Ad placeholder
«این پیشفرض دینی احمقانه است»
مهدی، شهروند کوییر به زمانه میگوید، «اینها جلوی آگاهسازی را خودشان گرفتهاند» و «گناه فقط وقتی کسی باور دینی دارد مطرح میشود و این پیشفرض دینی احمقانه است و اصلا کلمه گناه جایی در یک متن علمی یک سازمان ندارد».
یکی از مشکلات حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی، اجبار تمامی جامعه به قواعدی است که خدایشان برای مومنان به مذهب خودشان معین کرده است. نتیجه این میشود که فرض میکنند کلیت جامعه اسلامی است – که نیست – و خیال میکنند که مذهبشان در همهچیز زندگی امروزی تعیین تکلیف کرده – که نکرده – و علم روانشناسی و درمان پزشکی که عمدتا ساخته پژوهشگران در کشورهای غربی است، بدل به بازیچه اهداف مذهبی و سیاسیشان میکند.
مهدی در پاسخ به سوالهای این بیانیه میگوید:
سوال دومشان میگوید چند تا گروه مهم را رسیدگی کنید و اگر بقیه خودکشی کنند، مهم نیست. در سوال سوم ادعای بیماری میکنند، خیلی جالبه چون بیماری بودن یا نبودن به نظر آدمها ربطی ندارد و یک موضوع تعریف شده است. طبق همه متنهای علمی و سندهای علمی که خودشان برای تشخیص بیماری استفاده میکنند، رابطه با همجنس بیماری نیست.
او همچنین تاکید میکند که نویسنده بیانیه، افراد الجیبیتیکیو را یکی فرض کرده است، در حالی که افراد ترنس در قوانین جمهوری اسلامی تعریف حقوقی دارند و میگوید «فکر نمیکنم حتی بدانند کیو در اینجا چیست» و ادامه میدهد:
برای سوالهای چهار و پنج، اگر مبتلا را کنار بگذاریم، خب اجازه بدهند تحقیق بشود و فضا باز بشود تا جوابها مطرح شود. خب اجازهاش را خودشان نمیدهند. جواب سوال پنج را هم نمیدانیم چون نمیشود در فضایی امن آمار گرفت و کارهای موجود، محدود به پژوهشهای دانشگاهی است که اغلب بدون نام انجام میشوند.
در پایان مهدی گفت «وقتی نمیگذارند خودشکی را بررسی کنند، چه میتوان در موضوع بیماریهای مرتبط به رابطه جنسی انجام داد؟» و یادآور میشود «وقتی به خاطر گی بودن نتوان بیماری مرتبط به آمیزش جنسی را مطرح کرد، خب این بیماریها هم در جامعه زیادتر میشود».
Ad placeholder
«فاجعه اونجاست که اینا به ما مجوز کار میدن»
پروفایل روانرویداد در اینستاگرام، برابر کامنتهایی که به پاک شدن کامنتهای قبلی خود اعتراض کرده بودند، در ابتدا شروع به پاک کردن نظرهای مخالف میکند اما درنهایت تسلیم موج گسترده واکنشها میشود. برخی از این واکنشها که عمدتا توسط کارکنان اتاقهای درمان نوشته شدهاند را بخوانیم:
- آیا افرادی که تو نوشتن این بیانیه نقش داشتن تا به حال واقعا تو اتاق درمان بودن؟! چون اگر قدم تو اتاق درمان گذاشته باشید حداقل چندین مراجع از این جامعهای که روز به روز بیشتر طردش میکنین میدیدین و میدونستین چقدر رنج زیادی رو متحمل میشن و آخرین امیدشون اتاق درمانگریه که سازمانش اینطور بیانیه میده!
- فاجعه اونجاست که اینا به ما مجوز کار میدن!
- این مسئله کاملا علمیه و تحقیقات زیادی هم صورت گرفته خصوصا در حوزهی روانشناسی و کارکردهای مغزی و هورمونی. چطور درمورد همچین مسئلهای انقدر سطحی و غیرعلمی بیانیه میدین!!
- کی گفته دغدغه جامعه ما نیست چون شما سرتون رو زیر برف میکنید دلیل بر این نیست که این موضوع در ایران نیست.
- بسیار ناامیدکننده و مخرب، خیلی جای تاسف داره. اینکه خیلی از افراد جامعه و حتی قشر تحصیلکرده LGBTQ رو نشنیدن، بخاطر این هست که اطلاعرسانی و آموزشی نبوده دربارهاش، و جلوی NGOهایی هم که تلاش میکردن براش همیشه گرفته شده و ساکتشون کردن. سفسطه اصلی شما تاکید بر حقوق افردا LQBTQهست، در حالی که ما داریم میگیم “همه انسانها” حق زندگی باکرامت و بااحترام رو دارن. اینکه نظر اسلام در مورد موضوعی چیه، چرا باید تعیینکنند و جهتدهندهی نظام روانشناسی کشور باشه؟ خجالتآوره واقعا. سوالهایی که مطرح شده، برخلاف ادعایی که آخر بیانیه اومده، خیلی هم اطلاعات در موردشون زیاده و کاملا روشن هستن. اگه نظام روانشناسی نمیخواد ببینه مسائل رو اونطور که واقعا هستن، جز تاسف خوردن کاری نمیتونم بکنم بداشون، و برای خودم و همفکرانم البته.
- چقدر بیانیه مزخرف و چرتی بود، حتی اگر یک نفر هم از بین این افراد خودکشی کند نباید نسبت بهش بی تفاوت بود.
- با سلام و عرض ادب، باتوجه به اینکه در بیانیه گفته شده ما هنوز اطلاعات کاملی در مورد LGBTQ نداریم، اجازه بفرمایید پژوهشگران روی این جامعه تحقیقاتی انجام بدند، و جلوی این دست تحقیقها رو نگیرید، چون باتوجه به متنی که خودتون نوشتید، ما نیاز داریم که در مورد افراد با گرایش های متفاوت اطلاعات بیشتری داشته باشیم و براساس آن به صورت علمی برنامه هایی برگزار کنیم.
- خودکشی موفق؟ از سازمان نظام روانشناسی استفاده از این کلمه بعیده. اینهمه بیانیه صادر میشه که از این کلمه استفاده نکنید اونوقت خود سازمان نظام میاد از این کلمه اشتباه بدون آگاهی استفاده میکنه. وای بر حال ما که متولی و بزرگمون شمایید.
«اتاقهای درمان جمهوری اسلامی فضای امن متجاوزان است»
اخیرا جنبش من هم ایران، روایتهای آزار جنسی دکتر بهنام اوحدی را در فضای مجازی منتشر کرده است. شقایق نوروزی، فعال حقوق زنان و از مدیران پروفایل این جنبش با اشاره به انتشار این روایتها و موارد مشابه، به زمانه گفت:
ما چندین بار سراغ روایتهای اتاق درمان در مقاطع مختلف رفتیم و هر بار سراغ این روایتها رفتیم، یکی از دیگری وحشتناکتر بود و بلافاصله یک عالمه راوی دیگر به ما مراجعه کردند تا تجربههای مشابه را به ما بازگو کنند و این به ما نشان میدهد از نظر گستردگی و شدت چقدر ناامنی در اتاق درمان رایج است. این اتفاق زیرنظر سازمانهای نظام پزشکی و نظام روانپزشکی و مشاوره میافتد که درسته اینها زیر چتر جمهوری اسلامی کار میکنند اما یک حداقل تعهدهایی به کار درمان بایستی داشته باشند. زیرنظر اینها، تجاوز به راحتی در اتاق درمان بارها اتفاق افتاده است.
نوروزی تاکید میکند که «بارها در گزارشهای خشونتهای جنسیتی اتاق درمان شنیدیم به بهانه درمانِ بچههای کوییر و ترنس بهشان خشونت جنسی شده» و نتیجه بررسی این روایتها را اینچنین خلاصه میکند:
اتاق درمان زیرنظر نظام پزشکی جمهوری اسلامی یکی از امنترین فضاها برای متجاوز است آن هم در کشوری که نیاز به درمان روانپزشکی یکی نیازهای پررنگ است با توجه به فشارهای اجتماعی و سیاسی که وجود دارد و سلامت روان افراد را تهدید میکند. ما نمیتوانیم چشممان را از نقش این سازمانها برداریم.
نوروزی در مثال روایتهای آزارهای اوحدی میگوید که روایها، ابتدا پیش سازمان روانشناسی و مشاوره ایران رفتند و «جواب گرفتند بله این آقا پرونده زیاد دارد ولی کاری از دست ما برنمییاد شما بروید کار حقوقی بکنید» و نتیجه «این شده که دهها قربانی دیگر به لیست این متجاوز اضافه شد». از دیدگاه او، سازمان روانشناسی و مشاوره کشور مانند جمهوری اسلامی، از آزار و تجاوز جنسی بهعنوان یک ابزار سرکوب سود میبرد:
وضعیت اسفناکی که در اتاق درمان اتفاق میافتد حاصل قصد و نیت این سازمان است و چیزی به جز این نیست. میخواهند این سیستم وجود داشته باشد و اگر میخواستند، ورود میکردند. این مرتبط است به این بیانیه بهش التزام نشان میدهند که در واقع رویکرد اینها یک رویکرد ضد زن، ضد کوییر است و دقیقا مثل سیستم نظام جمهوری اسلامی میپذیرند از آزار و خشونت جنسی و جنسیتی به عنوان ابزار وجود داشته باشد و از آن استفاده شود.
Ad placeholder
«هدف یک سازمان پزشکی، اگر اینها نیست، پس چیست؟»
یاسمن، یک شهروند کوییر به زمانه گفت:
روی چیزی میشود نظر داد که حداقل اساس اولیه منطق رو رعایت میکند. اینها دست گذاشتهاند روی گلو و دهان هرکسی که ازشان متفاوت است و بعد استدلال میکنند چون درباره این موضوع اطلاعات زیادی نداریم، پس دغدغه مردم نیست.
آریا یکتا، فعال کوییر به زمانه گفت:
متن این بیانیه، به وضوح نشان میدهد که حکومت استبدادی همانطور که بارها ثابت کرده، نه تنها برای جان انسان ارزشی قائل نیست، بلکه خواست خود را به خواست عموم تعبیر میکند. سازمان نظام روانشناسی هم مثل سایر ارگانهای وابسته به دولت در ایران، خطمشی حکومت را دنبال میکند و بخصوص در سالهای اخیر نشان داده با سوگیری و نقض حقوق اولیه جامعه کوئیر، سوگند پزشکی را هیچ شمرده است. سوگندی که به وضوح بر «پرهیز از تضییع حقوق مراجعان» و «مقدم دانستن بهبود و سلامت مراجعان بر منافع مادی» تاکید کرده است. در همان سوگندنامه، ذکر شده که پزشک باید در امر بهداشت، اعتلای فرهنگ و آگاهی عمومی تلاش نماید. متاسفانه این سازمان علیرغم تاکید بر نداشتن دانش کافی درباره جامعه کوییر در انتهای بیانیه خود، نشان داده است که حفظ و ارتقای سلامت جامعه در اولویتهایش نیست. حالا سوال من این است که هدف یک سازمان پزشکی، اگر اینها نیست، پس چیست؟
«بیاطلاعیشان مایه شرمساری است»
ساقی قهرمان، شاعر و فعال کوییر به زمانه گفت:
من هیچوقت فراموش نمیکنم که اونقدر خوشبخت بودهام که زود از ایران بروم و هیچکدام اینها را از نزدیک نبینم. بیاطلاعی ردهی متخصص پزشکی و رواندرمانی از یک موضوع مربوط به رشته، زندگی باید مایهی شرمساری آن رده باشد و دلیل بیاهمیتی موضوع نیست. زمانی ممکن است دلیل بیاهمیتی موضوع باشد که مطلع میبودند، مطالعه داشتند، با دلیل توضیح میدادند که این موضوع بیاهمیت است. در واقعیت، مسالهی الجیبیتیآیکیو، مسالهی عمومی و جهانی است، مسألهی ایران هم هست، چون ایران از مریخ آدم وارد نکرده است. آدم الجیبیتی هم عضو جامعه است. اشکال از قوانین شرع ایران است که مردم را به طور مشروط عضو جامعه میداند.
قهرمان در پاسخ به سوال «تا کی جامعهی روحانی و مقامهای دولتی و نظامی میخواهند بقیه جامعه گرایش و هویت خود را پنهان کنند؟» گفت:
اگر حقوق این جامعه به رسمیت شناخته بشود، یک منبع درآمد سپاه و کادر درمان از دست میرود. به نظر من باید با استناد به این بیانیه، از فرستادهی ویژهی سازمان ملل دعوت کرد به هزینهی دولت ایران، برای نظام پزشکی کلاس آموزشی بگذارند.