روناک فرجی
پروانه خیلنجرابی، دانشآموختهی روزنامهنگاری در دانشگاه رنا در کابل و که از زنان معترض شناختهشده جنبش زنان افغانستان است. پروانه سالهاست در حوزه منع خشونت علیه زنان و دفاع از حقوق زنان در افغانستان فعالیت میکند.
او در ۱۶ ژانویه ۲۰۲۲ در تجمع اعتراضی مقابل دانشگاه کابل توسط طالبان ربوده شد. طالبان پروانه را حدود یک ماه در زندان اسیر و شکنجه کرده و نهایتاً به «سنگسار» محکوم کردند.
این روزها در آستانه نشست سازمان ملل و نمایندگان کشورها در دوحه قطر درباره افغانستان، شاهدِ فعالیتها، بیانیهها و نامههای بسیاری از فعالان حقوق زنان و معترضان به حکومت و قوانین طالبان به سازمان ملل هستیم، چرا که دور نخست این نشست با هدف رسیدن به تعامل جامعه بینالمللی با طالبان، بدون حضور گروههای مخالف طالبان و پشت درهای بسته برگزار شد.
عفو بینالملل پیشتر با توجه به این نشست اعلام کرد که در دوحه باید به معافیت از مجازات طالبان پایان داده شود. جمعی از فعالان مخالف طالبان از جمله تمنا زریاب پریانی، فعال حقوث زنان هم در واکنش به نشست دوحه اعلام کردند که این نشست نوعی حمایت از طالبان خواهد بود و حتی زنانی که به نمایندگی از زنان افغانستان به این نشست دعوت شدهاند نیز به نحوی طالبان را حمایت خواهند کرد.
نشست دوحه بهانهای شد تا با پروانه ابراهیم خیلنجرابی به گفتوگو بنشینم و از او بخواهم بهعنوان یک فعال حقوق زنان و معترض از تجربهاش در زندان طالب و شرایطی که بر او گذشت، بگوید.
پروانه از روزهای سختی روایت میکند که به گفته او وطنش اشغال شده و معتقد است در چنین شرایطی او نه زندانی، بلکه اسیر است:
برای کسی که منتقد یک گروه باشد و مدام آنرا مورد نقد قرار بدهد و برای کسی که حس کند وطنش اشغال شده است آنجا زندان نبود، جایی بود که من اسیر شده بودم؛ اسیر گروهی که وطنم را اشغال کرده بودند. روزهای دشواری را بهتنهایی در یک سلول انفرادی گذراندم؛ از شکنجههای جسمی و روحی گرفته تا شنیدن فریادهای مردم بیگانه که آنها را جزا میدادند و شکنجه میکردند.
پروانه میگوید در زندان طالبان شبها وقتی میخواست بخوابد صدای مردهای غریبه و طالبهایی که وارد سلولش میشدند و به او فحاشی میکردند، اجازه نمیداد که بخوابد:
صبحها هم جالبیش این بود آنهایی که مردم را شکنجه میکردند اولین کسانی بودند که بیدار میشدند و میگفتند بیدار شوید و نماز بخوانید. در آن سلولی که من اسیر بودم دیوارهای پرخونی بود، مربوط به افرادی که توسط طالبها لت و کوب شده بودند.
پروانه روایت میکند که در زندان صدای نوزادها و کودکان را نیز میشنید و حتی نوجوانانی که برای انجام عملیاتهای انتحاری توسط طالبان تربیت شده بودند. او اضافه میکند این روزهای سخت او را قویتر ساخته و داستان زندگیاش شبیه به انسانهایی شده که بعد از مرگ دوباره زنده میشوند.
از زندان به زندان
طالبان پروانه خیلنجرابی را به این اتهام که او مسیحی شده به سنگسار محکوم کرد، حکمی که طالبان بارها علیه زنان اجرا کرده است: «آنها برایم حکم سنگسار صادر کردند، میگفتند که تو عیسوی هستی و دوباره مسلمان شو و شکنجهام میکردند که دوباره کلمه شهادتین را خواندم و بهقول طالبها دوباره مسلمان شدم.»
از او درباره زندگیش بعد از رهایی از بند طالبان پرسیدم. او میگوید وقتی از زندان طالبان آزاد شد، به زندان دیگری منتقل شد: زندان خانه.
پروانه پس از رهایی از بند طالبها، ۷ ماه در خانه اسیر بود و از خانه بیرون نمیرفت تا مبادا نیروهای طالبان او و خانوادهاش را از بین ببرند. او در زمان دستگیری به همراه کودکان خردسال خواهرزادهاش بود که بازداشت شد و میگوید آنها هنوز هم وقتی اسم طالبان را میشنوند از ترس گریه میکنند. «میگویند مبادا طالبها خالهمان را با خود ببرند و اسیر شود.»
[در] زندان خانگی [بودم.] منتظر بودم که چهوقت طالبان به خانه ما حمله میکنند و من را از بین میبرند. تماسهایی از شمارههای متفاوتی برای اعضای خانوادهام میآمد و به ما اخطار میدادند که ما اعضای طالبها هستیم و میخواهیم پروانه را ببینیم و حتی روزی که از زندان آزاد شدم و رسانهها نشر کردند فردای آن روز یکی از افراد وابسته به گروه طالبها به شماره شخصی من که کسی آن را نداشت تماس گرفتند و گفتند که ما افراد طالبان هستیم و از تو میخواهیم ملاقات داشته باشیم و من از جمله کسانی بودم که برای رهبر طالبها مرگ میگفتم. به آنها گفتم به شما اجازه نمیدهم که از من وقت ملاقات بگیرید وقتی که من از وزارت داخلی شما آزاد شدهام، شما کی هستید که من را دوباره مورد بازجویی قرار بدهید؟
پروانه تلفن را قطع میکند، اما چندین بار دیگر با او تماس گرفته میشود. نیروهای طالبان قصد داشتند او را ببینند: «بعدها فهمیدم آنها برای ترورم در پشت خانهای که در آن زندگی میکردم آمده بودند و من با پوشیدن چادَری از خانه فرار کردم و به مدت بیشتر از یک هفته در هر خانه میرفتم کسی دروازه خانهش را به روی من باز نمیکرد، از ترس اینکه مبادا باعث شوم دخترانشان به زندان بیافتد و یا طالب دوباره حمله کند.»
پروانه میگوید حتی بعد از اینکه ناچار شد از افغانستان فرار کند طالبان همچنان با او تماس میگرفتند و او را به مرگ تهدید میکردند. طالبان قصد دارند به بهانههای مختلف زنان را از جامعه حذف کنند و برای خاموشکردن صدای زنان به هر خشونتی متوسل میشوند.
پروانه به وضعیت زنان در افغانستان قبل از طالبان اشاره میکند که در حال پیشرفت بودند، حق تحصیل داشتند، در سکتورهای بزرگ دولتی کار میکردند، وزیر بودند و در حال کسب کردن آگاهی درباره حقوقشان بودند. او میگوید تمام اعتراضات و فریادهای امروز زنان افغانستان بعد از اشغال توسط طالبان از همان حق و حقوقی است که در دوران جمهوری، زنان بهدست آورده بودند.
آخرین گزارشی که از رتبهبندی امسال نهاد «زنان، صلح و امنیت» (WPS) منتشر شده است، نشان میدهد که زنانِ افغانستان بدترین وضعیت را در بین ۱۷۷ کشور جهان دارند؛ وضعیتی که با به قدرت رسیدن طالبها زندگی میلیونها انسان را به قهقرا برد. سازمان ملل نیز پیش از این اشاره کرده بود که حدود ۱/۱ میلیون دختر نوجوان از رفتن به مدرسه منع شدهاند و از ۲ ماه گذشته تا به امروز تمام مدارس، مراکز آموزشی، دانشگاهها و بخش زنان ادارهها در افغانستان تعطیل شده است.
منزوی و خانهنشین کردن زنان در افغانستان نیز به مراکز آموزشی و دولتی ختم نشده است. طالبان دستور بستهشدن آرایشگاههای زنانه را هم صادر کرده و بهطور فزایندهای به اعمال قانونهای محدودکننده، با هدف تحدید و انکار هویت و جنسیت زنان دست زده است؛ محدودیتهای تبعیضآمیزی که ناقض ضمانتهای حقوقبشری مندرج در معاهدات بیناللملی متعددی هستند که افغانستان در آنها عضویت دارد است. از جمله میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان و کنوانسیون حقوق کودک.
به گفته پروانه پس از قدرت رسیدن طالبان یک صفحه تلخ و تاریک در تاریخ بر روی زنان افغانستان کشیده شد:
در قرن حاضر هیچ کشوری وجود ندارد که در آن زنان به جرم اینکه بخواهند درس بخوانند، کار کنند و انسانگونه زندگی کنند شکنجه و زندانی شوند و یا حتی به قتل برسند. اما با حاکمیت طالبان زنان دیگر اختیار پوشش خود را هم ندارند و طالبها به بهانه «حجاب اجباری» یا «حجاب پسندیده طالبها» زنان را از جامعه حذف میکنند. زنانی که طی ۲۰ سال درس خواندند، کار کردند و نانآور خانهشان بودند با حاکمیت طالبها همهچیز را از دست دادند.
طالبها به شکلی زندگی زنان را تغییر داد که گویی آنها غنیمت جنگی هستند که طی اشغال افغانستان به دست آوردهاند.
Ad placeholder
مقاومت زنان افغانستان: «برای تپیدن دوباره قلبهایمان»
اما زنان افغانستان در مقابل تضییع حقوقشان توسط طالبان عقبنشینی نکردند و جنبشها و تجمعات اعتراضی مختلفی به راه انداختند. به اعتقاد پروانه نیز بزرگترین قدمی که زنان افغانستان میتوانند علیه طالبان بردارند همین تجمعهای اعتراضی زنان است که با اینکه منجر به دستگیری و شکنجه زنان میشود، اما طالبان را به چالش میکشد و تغییر وضعیت زنان افغانستان را به ارمغان آورد، حتی اگر این تغییرات به طور فوری رخ ندهند.
«ما برای تغییر وضعیت زنان در افغانستان ریسک بزرگی را در فعالیتهایمان پذیرفتیم.»
او ادامه میدهد:
در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ یعنی همانروزی که طالبها به افغانستان حاکم شدند من با نامهای تحت عنوان «نه به طالبها» و «دفتر دوحه باید بسته شود» در کنفرانس مطبوعاتی در هتل کانتیننتال کابل سخنرانی داشتم تا درباره وضعیت زنان، ازدواج اجباری دختران کمسن و مسائلی که در آن زمان در آن ولایت اتفاق افتاده بود صحبت کنم. در همان حین گفتند که طالبها به کابل رسیدند. آن لحظه تصور نمیکردم که دیگر بتوانم از آنجا زنده بیرون بیایم، بسیار وحشتزده بودم طوریکه دیگر توان راه رفتن نداشتم.
همچنین شبهایی که فردایش به اعتراضات میرفتم سعی میکردم بیشتر با عزیزانم بهخصوص مادرم صحبت کنم تا مبادا فردا زنده به خانه برنگردم. این خطر هنوز با ما هست چون ممکن است طرفداران طالب در اروپا باشند و بخواهد ما را از بین ببرند.
پروانه میگوید: «برای تپیدن دوباره قلبهایمان باید مبارزه را ادامه دهیم چرا که ما وطنی داریم که قلبمان در آن میتپید و حالا از تپیدن بازمانده و نباید منتظر باشیم اوضاع بهتر شود باید خودمان دست بهکار شویم.»
سازمان ملل متحد و سازمان دیدهبان حقوق بشر در بیانیههای مختلفی از زنان معترض افغانستان حمایت کرده و گفتهاند: «آنها از حقوق خود برای استقلال اجتماعی و مالی دفاع کرده و با به خطر انداختن جان خود برای آینده بهتر برای همه مردم افغانستان تلاش کردهاند.»
اما پروانه میگوید این بیانیهها کافی نیست، زنان افغانستان در حال سپری کردن بدترین روزهای تاریخ هستند و هر گونه همزیستی و سکوت در مقابل جنایات طالبان معنا دارد چراکه جامعه جهانی و کشورهای حامی دموکراسی و سازمان ملل خواسته زنان افغانستان در مقابل طالب را برآورده نکرده است:
چطور میتوانند به گروهی که افغانستان را اشغال کرده و مردانش را میکشد و زنانش را غنیمت جنگی میداند و مورد شکنجه و تجاوز قرار میدهد تنها یک اعلامیه صادر کنند؟ آنها باید سران این گروه را به محاکمه بینالمللی معرفی کنند و آنها را به نشستهای بینالمللی دعوت نکنند. آنها نباید درصدد پیدا کردن راه تامل با طالب باشد. پولهایی هنگفتی که میفرستند خودش نوعی حمایت از طالبها است و ادامه این وضع باعث میشود که آنها هم از ناقضان حقوقبشر باشد.
مجامع بینالمللی باید وضعیت موجود در افغانستان را ببینند و از مردم حمایت کنند و از صلاحیت قضایی بدونمرز و فراسرزمینیشان استفاده کنند تا جنایات طالبان علیه زنان و کودکان را در چهارچوب قوانین بینالمللی بررسی و تعقیب کنند، گزارش کاملی از وضعیت منتشر کنند از زنانی که با خشونت جنسیتی مواجه هستند چرا که همانطور که پروانه نیز به آن اشاره کرد دختران بسیاری مجبور به ازدواجهای زودهنگام میشوند.
سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۸ و ۱۹ فوریه ( ۲۹ و ۳۰ بهمن ماه)، نشستی با حضور نمایندگان ویژه کشورها و سازمانهای بینالمللی در دوحه قطر میزبانی میکند که در آن میتواند گزینههایی برای پاسخ به آزارهای مبتنی بر جنسیت -که یکی از مصادیق جنایت علیه بشریت است – و همچنین سایر جنايات مرتبط علیه بشریت در افغانستان را در نظر بگیرد.
اما طبق بیانیههای رسمی صادر شده رهبران سیاسی پیشین افغانستان در چهارچوب شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان و همچنین فعالان زنان در افغانستان مشخص شده است که برای شرکت در این نشست دعوت نشدهاند، این در حالی است که طالبان ادعا کرده است که نمایندگانش به این نشست دعوت شدهاند.
پروانه میگوید اگر در این نشست امسال نیز گروههای مخالف طالبان و زنان معترض افغانستان حضور نداشته باشند پس نمایشی است برای لابی کردن و به رسمیت شناختن طالبان:
از یکرو اینکه به اوضاع افغانستان فکر میکنند یک جنبهی مثبت دارد. ولی از روی دیگر وقتی میخواهند طالب را به روی میز مذاکره بنشانند بهمعنی زیرپا گذاشتن تمام قوانین حقوقبشری است. دعوت از یک گروه تروریستی و اشغالگر برای شنیدن آدرس جعلی از افغانستان در صورتیکه طالبها هیچگاه آدرس افغانستان نیستند و نمیتوانند از مردم افغانستان نمایندگی کنند. آنها شاید بتوانند اقلیتی که خودشان نمایندگی میکنند را رهبری کنند ولی از مردم افغانستان که در این ۲۰ سال در هر حمله طالب قربانی دادهاند را هرگز نمایندگی نمیکنند. سازمانهای بینالمللی باید صدای زنان معترضی را بشنوند که در این ۲ سال به بدترین شکل در مقابل زندان، شلاق و شکنجه طالب ایستادگی کردند، صدای مردانی را بشنوند که هنوز در کوههای هندوکش افغانستان در حال مبارزه هستند.
چندی پیش از این نیز ویدیویی در شبکههای اجتماعی و رسانههای فعال افغانستانی منتشر شده بود از یک گروه تازه تاسیس از زنان افغانستان، به نام «جنبش روزنه آزادی زنان» که در آستانه نشست سازمان ملل در مورد افغانستان در دوحه، حضور خود را اعلام کردند و با اشاره به وضعیت مردم، به ویژه زنان در افغانستان تحت حکومت طالبان، از جامعه بینالمللی خواستند تا این گروه را بهعنوان یک نهاد رسمی تشخیص دهد و از آن حمایت کند. این گروه همچنین حضور نمایندگان واقعی زنان را در نشست دوحه مطالبه کردند.
از سویی دیگر هم فعالان زن افغانستان به سازمان ملل متحد نامهای ارسال کردند و به حضور زنان افغانستان در این نشست اشاره کردند و در بخشی از نامه آمده است که: «اگر سازمانهای بینالمللی در این زمینه بیتوجهی کنند، نهتنها نتایج نشست برای مردم افغانستان قابلقبول نیست و ناکارا خواهد بود، بلکه به وخیمتر شدن اوضاع حقوق بشر و حقوق زنان منجر میشود.»
Ad placeholder