الاهه نجفی
سریال پرحاشیه «سرزمین مادری» ساخته کمال تبریزی یک بار دیگر خبرساز شد: این بار حمله به مدرسه فیضیه قم در ۲ فروردین ۱۳۴۲ و تحریف این واقعه تاریخی با نمایش آخوندکشی که مورد استقبال کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی قرار گرفت.
۴بهمن ۱۴۰۲ قسمت دهم از فصل دوم سریال «سرزمین مادری» ساخته کمال تبریزی از شبکه سوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. در سکانسی از این قسمت ارتش به مدرسه فیضیه حمله میکند و شماری از طلبهها را از فاصله نزدیک با شلیک گلوله میکشد. بلافاصله بعد از پخش این سریال کاربران در شبکههای اجتماعی روی این سکانس ترانههای مختلف، شاد و گاه معنیدار گذاشتند و در صفحاتشان بازنشر کردند.
پیام کاربران را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: کمال تبریزی به جای آنکه گذشته را نشان دهد، با نشان دادن صحنه آخوندکشی پیشگوی آینده است.
نفرت مردم از روحانیتی که برخلاف نامی که بر خود نهادهاند، در همه امور دنیوی دخالت دارند در قیام ژینا با عمامهپرانیها و هرچند گاه یک بار به آتش کشیدن حوزههای علمیه جلوهگر شده بود. از این نظر استقبال کاربران از صحنه آخوندکشی مطلقاً جای تعجب ندارد.
آنچه که شگفتیبرانگیز است، بیاطلاعی و شاید هم بیتوجهی مسئولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که همچنان گمان میکنند، همزمان با اعدام جوانان معترض که به راستی ایران را عزادار میکند، با پخش سریالهای تحریف شده میتوانند مردم را با روحانیت همراه کنند.
طفیلیگری آخوندها
در ایران در ازای هر دانشگاه دولتی پنج حوزه علمیه وجود دارد. تنها محصول این مراکز تولید و پرورش مردان عمامه به سریست که به اعتبار تحصیلات حوزوی مایلاند وارد سیاست و اقتصاد ایران شوند.
آمار دقیقی از تعداد آخوندها در ایران در دست نیست. در سال ۱۳۹۵ طلبههای شاغل به تحصیل در حوزههای علمیه بانوان بیش از ۷۰ هزار نفر و فارغ التحصیلان آنها ۹۰ هزار نفر بودهاند. تنها در قم حدود ۸۰ هزار طلبه ایرانی به آموزش مشغولاند. این اشخاص که اصولاً فاقد تخصصاند در تجارت و اقتصاد و امور اداری و کارخانهداری و امور قضایی و اخیراً در آموزش و پرورش هم به کار گرفته شدهاند.
کار به آنجا کشیده که آخوند مشغله و وظیفه اصلی خود را از دست نهاده است. به گفته ابوالقاسم دولابی، نماینده ویژه ابراهیم رئیسی در امور روحانیت از ۷۵ هزار مسجد، درِ ۵۰ هزار مسجد به دلیل کمبود امام جماعت بسته است.
چنین است که در نظام اسلامی طفیلیگری آخوندها با سودجویی درآمیخته و به یک اولویت برای نهاد روحانیت بدل شده است. علاوه بر این در همه این سالها روحانیت مستقیماً در سرکوب مخالفان نقش داشته است. باید توجه داشت که قوه قضائیه و وزارت اطلاعات توسط روحانیت اداره میشود.
تنها قشری که در ایران مشکل معیشتی ندارد و در رفاه زندگی میکند روحانیت است. به گفته حسن ربانی، مسئول مرکز خدمات رفاهی حوزه علمیه، ۵۸۰ هزار نفر از روحانیون و وابستگان آنها تحت پوشش این مرکز قرار دارند.
بنابراین علاوه بر طفیلیگری و مشارکت در سرکوب، حسادت اجتماعی را هم به عنوان یکی از دلایل نفرت از آخوندها باید در نظر گرفت.
فرض کنیم در سناریویی که از آینده ایران ترسیم میشود در صحنهای مانند همین سکانس از فیلم کمال تبریزی، در فردای پیروزی آخوندکشی راه بیفتد. با توجه به شمار آخوندها در ایران و جمعیت خانوار و خویشاوندیهای درهمتنیده میتوان تصور کرد که حدوداً یک چهارم جمعیت ایران تحت تأثیر این کشتار فرضی قرار گیرد. آیا واقعاً میتوان روی این حجم از خون، یک جامعه مدنی را بنیان گذاشت؟
داستانی که در نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی روایت نمیشود، روند دادخواهیست که با کینخواهی و خونخواهی تفاوت دارد. به این ترتیب میبینیم که چگونه وقتی که یک حکومت تمامیتخواه رو به انقراض میگذارد، زمینه را برای برآمدن یک حکومت تمامیتخواه دیگر فراهم میکند. آیا جز این است که این دور باطل میراث تاریخی ماست؟ حکومت قاجار نه به مشروطهخواهی بلکه به استبداد رضاخانی و استبداد رضاخانی نه به عدالت اجتماعی و آزادی به عنوان مهمترین آرمانهای انقلاب که به ولایت فقیه ختم شد.
در هر حال، در چنین وضعیتی است که سکانس آخوندکشی در سریال «سرزمین مادری» به ضد خودش تبدیل میشود و با تحریک امیال انتقامجو، زمینه بازتولید چرخه خشونت، دست کم در سطحی نمادین، را فراهم میکند و این سناریویی است که مطلوب حال و آینده جامعه ایران نیست.
Ad placeholder
دستگاه معیوب تبلیغاتی حکومت
دولت رئیسی در لایحه بودجه، پیشنهاد داده بود که ۱۸ هزار میلیارد تومان به صدا و سیمای جمهوری اسلامی اختصاص یابد. کمیسیون تلفیق مجلس اما بودجه پیشنهادی را به ۲۴ هزار میلیارد تومان ارتقا داد. بودجه صدا و سیما در سال ۱۴۰۲ هشت هزار میلیارد تومان بود.
پخش سریال «سرزمین کهن» با نام تحریف شده «سرزمین مادری» را میتوان پیش درآمد آنچه دانست که قرار است با کمک این بودجه کلان در سال آینده اتفاق بیفتد. غافل از آنکه تا وقتی که طفیلیگری و غارت منابع ملی ادامه دارد، هر آنچه که در تحریف تاریخ بگویند و بسازند به ضد خود یا به یک مضحکه تبدیل میشود. روزی نیست که سخنان گهربار آخوندهای دعوت شده به صدا و سیما در شبکههای اجتماعی به عنوان مضحکه و مصداق جهل دست به دست نشود.
برخلاف آنچه که کمال تبریزی از واقعه مدرسه فیضیه به ما نشان میدهد، این واقعه نه یک قیام، که در مقایسه با اعتراضات گسترده از سال ۸۸ به این سو یک هرج و مرج ساده بود که یک حکومت قوی با درایت میتوانست آن را مدیریت کند. اگر ابعاد آن بزرگ شد، نه به دلیل آخوندکشی حکومت پهلوی که به دلیل بیدرایتی سلطنت بود.
در ۲ فروردین ۴۲ در مجلس روضهخوانی واعظان بیانیه خمینی در انتقاد از اصلاحات ارضی و اعطای حق رأی به زنان را مطرح کردند که جمعیتی با فرستادن صلوات سعی داشتند مجلس را مختل کنند. در همان حال وقتی کار به کتککاری کشید، نیروهای ارتش وارد عمل شدند. اگر کمال تبریزی که در گروگانگیری سفارت آمریکا هم حضور داشته و از این نظر برادری خود را ثابت کرده است، وقایع را به همان شکلی که اتفاق افتاده بود روایت میکرد معلوم میشد که چگونه حکومت وقت از عهده حل بحرانی در این ابعاد مختصر ناتوان بود. قهرمانسازی از آخوندهای حوزه علمیه و قدر قدرت جلوه دادن ارتش شاهنشاهی نه تنها راه به جایی نمیبرد، بلکه چنانکه دیدیم به ضد خودش تبدیل میشود.
مسأله حسینعلی منصور و به قدرت رسیدن تکنوکراتها، میانجیگری منصور برای حل بحران مذهبی و ترور او توسط افراطگرایان مسلمان و صدارت هویدا و شکاف بین حکومت پهلوی و اشرافیت به جای مانده از دوران قاجار، واردات بیرویه کالا از غرب بدون توجه به زیرساختهای اقتصادی، شتاب در مدرنیته و مهمتر از همه سرکوب نیروهای چپ و سازش با نیروهای مذهبی از طریق گسترش مساجد، همراه با بحران زراعت و مهاجرت روستائیان به شهرها همه از عواملیست که زمینهساز انقلاب شدند و در سریالها و روایتهای رسمی یکسر ناگفته میمانند. طبعاً در چنین متنهای تحریف شدهای، هر مسألهای میتواند به ضد خودش تبدیل شود.
مجموعه تلویزیون «سرزمین مادری» نخستین مجموعه تلویزیونی برای تحریف تاریخ و توجیه دستاوردهای انقلاب ۵۷ توسط روحانیت نیست. «معمای شاه» و «عمارت فرنگی» درباره نحوه به سلطنت رسیدن محمد رضا پهلوی و رضا شاه (هر دو ساخته محمدرضا ورزی) از مهمترین سریالها در ژانر تاریخیاند که با بودجههای کلان در جمهوری اسلامی ساخته شدهاند اما به دلیل نارضایتی عمومی و شکاف بین مردم و حاکمیت سبب محبوبیت خاندان پهلوی شدند.
Ad placeholder