اسعد رستمی
پیدا است که جنگها نتیجه مستقیم تضادهای طبقاتی و اقتصادی در نظامهای سرمایهداری و امپریالیستی هستند. این درگیریها که در پی گسترش سلطه و منافع اقتصادی دولتها و طبقات حاکم شکل میگیرند، بیشتر از همه بر گروههای آسیبپذیر جامعه، به ویژه کودکان، تأثیرات ویرانگری دارند. در این مقاله با تأکید بر جنگهای اخیر میان روسیه و اوکراین و اسرائیل و غزه، به بررسی اثرات این جنگها بر کودکان پرداخته که چگونه تضادهای ساختاری در نظام جهانی سرمایهداری کودکان را به قربانیان اصلی جنگها تبدیل میکند.
جنگ به عنوان ابزار طبقات حاکم
جنگها ابزارهایی هستند که از طریق آنها طبقات حاکم منافع خود را گسترش میدهند و تسلط خود را حفظ میکنند. سرمایهداری و امپریالیسم، به دلیل ماهیت خود در ایجاد رقابتهای اقتصادی و نظامی بین دولتها، بسترهای جنگهای مدرن را فراهم میکنند. در این میان، کودکان، که نقشی در این تضادها ندارند، به واسطه محرومیت از آموزش، امنیت و خدمات اساسی، بیشترین آسیب را متحمل میشوند.
در نظام سرمایهداری، جنگ نه تنها وسیلهای برای تسلط اقتصادی و سیاسی است، بلکه یکی از ابزارهای اصلی برای کنترل جوامع داخلی از طریق تولید ترس و خشونت است. کودکان که نیازمند محافظت و امنیت هستند، در چنین شرایطی با از دست دادن خانوادهها، خانهها و مدارس، به فقر و آوارگی محکوم میشوند.
آسیبهای جسمی و روانی در کشورهای جنگزده
سرمایهداران و حکومتهای مستبد با ایجاد و تداوم جنگ، خشونت ساختاری خود را به کودکان تحمیل میکند. درگیریهای نظامی، آسیبهای جسمی و روانی گستردهای بر کودکان به جای میگذارند. تحقیقات نشان داده است که کودکان در اثر حملات بمبها و سلاحهای مدرن زخمی یا کشته میشوند و کسانی که زنده میمانند با زخمهای روانی عمیق، مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و افسردگی، روبرو میشوند.
جنگ روسیه و اوکراین نمونه بارزی از این خشونت ساختاری است. میلیونها کودک اوکراینی در پی این جنگ از خانههایشان آواره شدهاند و تجربه بمباران و خشونت نظامی را به طور مستقیم تجربه کردهاند. این کودکان که در اردوگاههای پناهندگان یا شهرهای تخریب شده زندگی میکنند، نتیجه رقابت قدرتهای جهانی و امپریالیستی هستند که به جای تمرکز بر رفاه انسانها، به دنبال گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود هستند.همچنین هزاران کودک روسی به دلیل حضورخانواده هایشان در این جنگ در خطر از دست دادن والدین و هر روز را با استرس اینکه روزی جنگ به شهر و خانه و کاشانه انها نیز خواهد رسید سپری میکنند.
جنگ و آموزش: ابزاریبرایبهحاشیهراندنطبقاتپایینوکمدرآمدجامعه
یکی از پیامدهای اصلی جنگ در نظام سرمایهداری، از بین رفتن دسترسی به آموزش برای کودکان است. آموزش، به عنوان یکی از ابزارهای اساسی برای ایجاد برابری و آگاهی طبقاتی، در زمان جنگ به شدت آسیب میبیند. مدارس تخریب میشوند، معلمان از کار بیکار میشوند و کودکان از دسترسی به دانش و مهارتهایی که میتواند آنان را برای مقابله با نظام ناعادلانه سرمایهداری مجهز کند، محروم میشوند.
در غزه، جنگهای مداوم اسرائیل علیه مردم فلسطین، باعث تخریب مداوم زیرساختهای آموزشی شده است. کودکان فلسطینی، به دلیل محدودیتهای اقتصادی، محاصره و حملات نظامی، از آموزش محروم میشوند و این محرومیت نه تنها آینده این کودکان را تهدید میکند، بلکه عملاً آنان را در چرخهای از فقر و سرکوب شدید قرار میدهد.
همچنینکودکان در اثر جنگ والدین خود را از دست میدهند و یا از خانوادههایشان جدا میشوند. این جداییها، آنها را به سوژههای آسانی برای بهرهکشی اقتصادی و اجتماعی تبدیل میکند.
آوارگی میلیونها کودک در جنگ اوکراین و فلسطین نمونه بارزی از این واقعیتهاست. کودکان اوکراینی و فلسطینی که از خانههایشان رانده شدهاند، به راحتی مورد استثمار قرار میگیرند و سرمایهداری جهانی از این بحران انسانی برای ایجاد نیروی کار ارزان و بهرهکشی استفاده میکند. کودکان آواره که در معرض خطرات قاچاق انسان، کار کودک و سوءاستفادههای مختلف هستند، قربانیان مستقیم این سازوکارهای امپریالیستی هستند.
چه میتوان کرد؟
راهحل پایدار برای حفاظت از کودکان در برابر جنگها، مبارزه برای از بین بردن ریشههای جنگ در نظام سرمایهداری و امپریالیسم است. سرمایهداری که برای گسترش و حفظ قدرت خود به جنگها دامن میزند، باید با نظامی جایگزین شود که اولویت خود را بر رفاه عمومی و عدالت اجتماعی قرار دهد.
آن نظام نظام سوسیالیستی است. کودکان در نظام سوسیالیستی به آموزش، بهداشت و امنیت دسترسی خواهند داشت و در جهانی بدون جنگ و خشونت زندگی خواهند کرد.سوسیالیسم از طریق ایجاد جامعهای برابر که همه افراد بدون توجه به طبقه، نژاد و ملیت از حقوق برابر برخوردار باشند، میتواند چرخه خشونت و بهرهکشی را متوقف کند.
برای حمایت از کودکان و نجات آنان از چرخههای جنگ و خشونت، نیاز است که جهان از نظامهای سرمایهداری و امپریالیستی که جنگ را تغذیه میکنند، فاصله بگیرد و به سوی جامعهای عادلانه و برابر حرکت کند. تنها در یک نظام سوسیالیستی است که میتوان به کودکان امیدی واقعی برای آیندهای بدون خشونت و سرکوب داد.