ایرانِ در چنگال فاشیسم مذهبی، زیر سایه جنگ
اول: اعتصاب سیاسی مردم کردستان در اعتراض به اعدام چهار جوان کرد، حضور گسترده مردم در خانه های خابناختگان و همدردی با خانواده هایشان ، اعتصاب مردم سمیرم در اعتراض به احکام اعدام در هفته ای که گذشت، بار دیگر یک همبستگی ستایش برانگیز مردمی و عرصه ای دیگر از تداوم چنبش انقلابی زن ، زندگی ، آزادی را به نمایش گذاشت. اما نکته مهمتر آن که فراخوان اعتصاب با شعار “نه به اعدام” انجام گرفت و زمینه گسترده ای برای پیشبرد شعار محوری “لغو مجازات اعدام” را فراهم آورد. اعلام اعتصاب غذای زندانیان سیاسی قزل حصار و حمایت زندانیان سیاسی بند زنان زندان اوین از آنها، نشاندهنده خشم گسترده و پتانسیل وسیع علیه مجازات اعدام در جامعه است.
دوم، کشته شدن سه افسر امریکائی در پایگاه نظامی آمریکا در اردن و زخمی شدن نزدیک به چهل تن از سربازان آمریکائی، خطر گسترش جنگ در منطقه را به شدت افزایش داده است. فشارهای گسترده بر دولت بایدن باعث شده رئیس جمهوری آمریکا با انگشت گذاشتن روی نقش جمهوری اسلامی، فرمان حملات تلافی جویانه ارتش آمریکا علیه نیروهای همسو با جمهوری اسلامی در عراق و سوریه را صادر کند. این حملات تاکنون باعث کشته شدن ده ها تن از اعضای سازمان های عراقی شده است. هر چند جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده که در این اقدامات نقشی ندارد، اما اقدامات “آتش به اختیارانه” نیروهای همسو با جمهوری اسلامی علیه پایگاه های آمریکایی در عراق، سوریه و اردن می تواند به تدریج پای جمهوری اسلامی را نیز به میدان جنگ بکشاند. چنین وضعیتی اوضاع منطقه را بسیار حساس و خطرناک کرده است. درست است که هم حکومت اسلامی و هم دولت بایدن بارها اعلام کرده اند که خواهان جنگ با یکدیگر و گسترش جنگ نیستند، اما این جنگ ها و زدوخوردهای نیابتی به تدریج شکل غیرقابل کنترلی به خود گرفته است. اشتباه محاسبه حاکمیت اسلامی در حمله به اربیل در اقلیم کردستان عراق و پاکستان، تشدید انزوای جمهوری اسلامی در منطقه ، از فلج و فروپاشی و درماندگی دیپلماسی خارجی حکومت اسلامی خبر می دهد.
سوم، هم زمان با بمباران های مواضع گروه های همسو با جمهوری اسلامی در عراق و سوریه، بمباران پایگاه های حوثی ها در هفت ایالت یمن نیز با شدت بیسابقه ای ادامه دارد. حوثی ها نیز اعلام کرده اند که دست از سیاست خود در همبستگی با مردم فلسطین بر نمی دارند، همان گونه که نتانیاهو اعلام کرده دست از بمباران و کشتار گسترده مردم غزه بر نمی دارد. دولت نژادپرست بنیامین نتانیاهو در شرایطی از ادامه بمباران و کشتار مردم فلسطین و نفی حق مردم فلسطین برای داشتن کشور مستقل خود سخن می گوید که دادگاه بین المللی لاهه با تائید شکایت دولت افریقای جنوبی، از دولت اسرائیل خواسته است مانع از اقداماتی شود که به نسل کشی مردم فلسطین منجر می شود. در کنار آن نامه بیش از ۸۰۰ مقام دولتی در آمریکا، انگلیس و اتحادیه اروپا در مخالفت با حمایت دولتهای متبوع خود از نسل کشی اسرائیل در جنگ غزه، نیز چهره دولت های مدعی دمکراسی و حامی نسل کشی ارتش اسرائیل را بیش از پیش رسوا کرد. آنها در بیانیه خود آورده اند که : «سیاستهای فعلی دولتهای ما، جایگاه اخلاقیشان را تضعیف کرده و موجب میشود تواناییهای آنها برای قد علم کردن در جهت آزادی، عدالت و حقوق بشر در سراسر جهان تحلیل رود.»
چهارم ، اگر ورشکستگی جمهوری اسلامی در زمینه سیاست خارجی شکل عریان و آشکاری به خود گرفته است ، در زمینه اقتصادی نیز درماندگی های رژیم آشکارتر می شود. لایحه بودجه کشور و تمرکز دولت بر افزایش مالیات ها باعث شده که نه تنها از تورم لجام گسیخته کاسته نشود، بلکه جدا از تورم، فشار مالیاتی بر مردم، قدرت خرید آنها را نیز به شدت کاهش داده و با کاهش تقاضای مؤثر، بسیاری از واحدهای تولیدی نیز به مرز تعطیلی کشانده شوند. فروپاشی اقتصادی، خطر بیکارسازی را گسترش داده و بر تعداد بیکاران به شدت افزوده است. بر متن این وضعیت، تلاش حاکمیت برای کنترل دستمزدها و جلوگیری از افزایش آنها متناسب با سطح تورم واقعی از یک سو و راه اندازی طرح های فریبکارانه ای همچون مزد منطقه ای، مزد توافقی، حق مسکن منطقه ای، فشار اقتصادی بر کارگران را بیش از پیش افزایش داده است. در کنار آن ناتوانی دولت در پرداخت مستمری بازنشستگان و وضعیت ورشکستگی هفده صندوق بازنشستگی، این قشر از جامعه را بیش از پیش با فلاکت ویرانگر روبرو ساخته است. به نظر می رسد که حاکمیت برای حل بحران اقتصادی تنها کاری که از دستش ساخته است چاپ اسکناس های بی پشتوانه و بالا بردن شدید حجم نقدینگی است. چرخ اقتصادی کشور به سرعت به سمت فروپاشی در حرکت است.
پنجم ، بر متن فروپاشی اقتصادی، وضعیت نابسامان کارخانه ها و شرکت های اقتصادی و عدم راه افتادن چرخ های تولید، سیاست های غارتگرانه شرکت های خصولتی یا شرکت های کلاهبرداری و ارتش گسترده بیکاران، وضعیت کارگران در بسیاری از واحدهای کوچک و بزرگ را با بی ثباتی روبرو ساخته است. این امر زمینه ساز اعتراضات گسترده کارگری شده است که نمونه های برجسته آن را در اعتراضات و اعتصابات کارگران فولاد اهواز، کارگران نفت و گازآغاجاری، کارگران واحدهای های تولیدی و خدمانی در بسیاری از شهرها، اعتراضات سازمانیافته و مستمر بازنشستگان ، اعتراضات پرستاران و معلولان مشاهده می کنیم. جوهر این اعتراضات تلاش برای حفظ موقعیت شغلی و دریافت حق و حقوقی است که زیر پا گذاشته شده است. شعار «ما کارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد می جنگیم» یا «عدالتی ندیدیم، ما دیگه رای نمی دیم» که از سوی بازنشستگان نیز بارها مطرح شده، و یا شعار«نه صندوق، نه آراء، تحریم انتخابات»، نشان می دهد که کارگران، بازنشستگان و تهیدستان شهری به درستی دریافته اند مشکل آنها راه حل اقتصادی ندارد و باید در جستجوی یک راه حل سیاسی باشند. تلاش برای سازمان یافتن کارگران و زحمتکشان بر متن این حرکت های اعتراضی و اعتصابات، حرکت به سوی همگرائی و ایجاد تشکل های سراسری اتحادیه ای و در نتیجه شکل دهی به کنفدراسیون تشکل های کارگری می تواند بر قدرت تاثیرگذاری حرکت های اعتراضی بیش از پیش بیافزاید. همگامی با دیگر بخش های جنبش های اعتراضی؛ جنبش زنان برای آزادپوشی، جنبش فراگیر دادخواهی با شعار “نه به مجازات اعدام”، جنبش زیست محیطی که خصلت توده ای پیدا کرده است ، می تواند پتانسیل رزمی جامعه را در شرایط عروج جنبش انقلابی به شکل جهش آسائی به میدان مبارزه بیاورد و راه یک تحول سیاسی ـ اجتماعی اساسی به نفع توده های کار و زحمت و عموم مردم ایران را هموارتر سازد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
پیروز باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
حزب کمونیست ایران و
سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ برابر با ۶ فوريه ۲۰۲۴