استقلال طبقاتی و پرنسیپهای انقلابی در برابر تفرقهجویی خردهبورژوایی در جنبش چپ
تحلیلی در دفاع از مواضع رفیق ابراهیم علیزاده و ضرورت حفظ خط پرولتری در مبارزهی سیاسی و طبقاتی امروز
ایوب دباغیان
۲۰ اکتبر ۲۰۲۵
تضادهای اجتماعی و طبقاتی هیچگاه فقط در سطح جامعه متوقف نمیشوند؛ آنها همزمان در درون جنبشهای سیاسی بازتاب مییابند و تناقضهای نظری و عملی را آشکار میکنند. واکنشها و حملات شخصی علیه رفیق ابراهیم علیزاده پس از حضور او در کنفرانس سازمان حقوق بشر ایران در اسلو، نمونهای روشن از همین بازتابها در صفوف چپ است. بخش قابل توجهی از این واکنشها نه از دل تحلیل سیاسی و طبقاتی، بلکه از فقر نظری و گرایشهای خردهبورژوایی سرچشمه میگیرد.
نقد سیاسی، حق هر نیروی آگاه و انقلابی است، اما تخریب شخصیت و برچسبزنی هرگز نمیتواند جایگزین نقد نظری و ماتریالیستی شود. آنچه امروز در بخشی از برخوردها مشاهده میشود، نه روشنگری، بلکه بازتولید همان روحیهی فردگرایانهای است که از تحلیل شرایط مادی مبارزهی طبقاتی ناتوان است و به داوری اخلاقی و احساسی پناه میبرد.
حضور رفیق ابراهیم علیزاده در یک نشست علنی، نشانهی عدول از اصول نیست؛ بلکه جلوهای از درک مادی از سیاست انقلابی است. مارکسیسم، علمی است برای درک و تغییر جهان، و کمونیست کسی است که در هر عرصهای که امکان بیان مواضع طبقاتی، افشای ستم سرمایهداری و دفاع از کارگران و فرودستان وجود دارد، با آگاهی و قاطعیت وارد میدان شود. سکوت و انزوا ابزار پرولتاریا نیست؛ بلکه حضور فعال، انتقادی و هوشیارانه در همهی صحنههای اجتماعی و سیاسی شرط رشد آگاهی و سازمانیابی طبقاتی است.
ایشان در سخنان خود دو محور اساسی را طرح کرد که ریشه در پرنسیپهای کمونیستی دارد. نخست، تأکید بر آنکه هیچ نیروی مسلح سیاسی نباید سلاح را ابزار سلطهی گروهی و قدرتطلبی فردی قرار دهد، بلکه باید آن را در اختیار نهادهای مردمی، شوراهای منتخب و ارادهی تودهها بگذارد. این اصل از تجربهی خونین تاریخ جنبشهای انقلابی برآمده است؛ چرا که هرگاه قهر انقلابی از کنترل مردم خارج شود، انقلاب به ضد خود بدل میشود.
دوم، هشدار روشن در برابر هرگونه مداخله و وابستگی به قدرتهای خارجی بود. او تصریح کرد که هیچ تغییر واقعی و مردمی از مسیر اتکا به امپریالیسم نمیگذرد، زیرا هر مداخلهی خارجی نه در جهت رهایی مردم، بلکه در خدمت بازتولید سلطه و حفظ مناسبات سرمایهداری است. این دو موضع، نه نشانهای از سازش، بلکه بیانگر استقلال طبقاتی، اتکای به ارادهی تودهها و باور به توان سازمانیابی کارگران و زحمتکشان است.
متاسفانه بخشی از نیروهای چپ، در اثر خستگی تاریخی و یأس از امکان دگرگونی ریشهای، بهتدریج از تحلیل مادی فاصله گرفته و به مواضع لیبرالدموکراتیک لغزیدهاند. این گرایشها به جای تحلیل طبقاتی از قدرت، به تفسیر اخلاقی از “خیر” و “شر” روی آورده و هر حضور آگاهانهی کمونیستی را “سازش” میخوانند. در حالی که مارکسیسم اساساً بر شناخت تناقضات عینی جامعه و نقش نیروهای مادی در تغییر آن استوار است. سیاست پرولتری، سیاست سکوت و کنارهگیری نیست؛ بلکه سیاست حضور آگاهانه، نقد بیامان و مقابلهی نظری با هر دو قطب ارتجاع و امپریالیسم است.
مارکسیسم علم مبارزهی طبقاتی است؛ علمی که میآموزد چگونه از دل تناقضات اجتماعی، مسیر تغییر را بیابیم. حضور ابراهیم علیزاده در کنفرانس اسلو، نمونهای از همین درک دیالکتیکی بود؛ جایی که او توانست دیدگاههای طبقهی کارگر و اصول کمونیستی را در جمع نیروهای سیاسی و مدنی مطرح کند، بدون وابستگی به قدرتهای خارجی و بدون عدول از آرمان انقلاب پرولتری. چنین حضوری نه عقبنشینی است و نه امتیازدهی، بلکه شکلی از مبارزهی آگاهانه در میدانهای واقعی سیاست است.
حملات شخصی علیه او در واقع بازتاب ضعف نقد نظری و کمبود تحلیل طبقاتی در میان بخشی از صفوف چپ است. انرژیای که باید صرف سازماندهی کارگران، پیوند مبارزات صنفی و سیاسی، و ارتقای آگاهی سوسیالیستی شود، در مسیر تخریب رفیقانه و جدالهای درونی هدر میرود. این رویکرد جنبش را تضعیف و از دشمن واقعی، «نظام سرمایهداری» و «جمهوری اسلامی» دور میسازد.
دفاع از ابراهیم علیزاده، دفاع از یک فرد نیست؛ دفاع از خط پرولتری، استقلال طبقاتی، اخلاق رفیقانه و ضرورت حضور آگاهانهی نیروهای چپ در تمامی عرصههای سیاسی و اجتماعی است. کمونیسم بدون حضور در میدان عمل، تنها شعاری روی کاغذ است؛ و سیاست بدون پرنسیپهای کمونیستی، چیزی جز بازتولید سلطه و نابرابری نخواهد بود.
امروز بیش از هر زمان دیگر، بازگشت به اصول بنیادی مارکسیسم ضروری است: تحلیل ماتریالیستی، نقد مسئولانه، سازماندهی تودهها و وفاداری به استقلال طبقاتی. بیشک ابراهیم علیزاده در این مسیر، نمونهای روشن از پایداری و وفاداری به آرمانهای کمونیستی است؛ صدایی که یادآور میشود انقلاب نه با احساس و شعار، بلکه با آگاهی، پرنسیپ و سازمانیابی پرولتاریا به پیروزی میرسد.