ف.دشتی
روز یکشنبه ۳۱ مارس ۲۰۲۴ (۱۲ فروردین ۱۴۰۳) مصادف است با انتخابات محلی شهرداری و شورای شهر در ترکیه. در نگاه اول به نظر میرسد باید یک انتخابات معمولی، نسبتا غیرسیاسی و بیشتر بر اساس تواناییهای ظاهری، کارنامهی فعالیتهای میدانیِ داوطلبان در زمینهی شهرداری، پروژههای شهرسازی و همانندهای اینها باشد تا وابستگیها و تعلقات حزبی و سیاسی.
اما در ترکیه انتخابات شهرداری همیشه پر جنبوجوش بوده است و به صورت مشارکت حداکثری و با آب و تابهای فراوانِ سیاسی.
داوطلبان شهرداری
احزاب شرکت کننده در انتخابات زیاد و به ظاهر متنوعاند: از احزاب راست افراطی و فاشیستمآب گرفته تا چپ ناسیونالیست/استالینی؛ از احزاب لیبرال گرفته تا احزابی که آشکارا هوادار خلافت اسلامی هستند.
با این همه، احزاب اصلی در ترکیه امروز چهارتاست: حزب حاکم عدالت و توسعه (AKP)؛ حزب جمهوری خلق (CHP)؛ حزب حرکت ملیگرا (MHP)؛ و سرانجام حزب برابری و دموکراسی خلقها (DEM) که به طور عمده نمایندهی کُردهاست.
البته در این انتخابات، مهم شهرهای بزرگاند. به نظر نمیرسد ترکیب اصلی شهرداری ونمایندگان مجلس شهری در آنکارا و ازمیر تغییر محسوسی کند. این دو شهر امروز در دست حزب جمهوری خلق است؛ یعنی جریان سیاسیِ راست-کیشِ کمالیست که از ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۳ که اردوغان ظهور کرد، تقریبا همیشه در صحنهی سیاست ترکیه جلودار بوده است، وهوادارانش متشکل از طبقهی متوسط مرفّه و بورژوازیِ غیردینی است. این حزب در میان مردم فلات آناتولی هوادار چندانی ندارد، و علتش به سابقهی دینستیزیِ رهبرانش از جمله آتاترک و رهبران نسلِ پس از او بازمیگردد.
مسئلهی اصلی انتخابات استانبول است، اما اول بقیهی نقشآفرینان را بشناسیم:
حزب حرکت ملیگرا، همیشه، از روز تأسیسش به این سو، حزب کلیدی در هر انتخاباتی بوده، چون به طور متوسط برنده حدود ۱۰ درصد آراست، و برای موعد ائتلاف -که معمولا پیش میآید- حلّال مشکلات میشود. از همین روی از زمان تأسیسش تاکنون تقریبا همیشه یک سرِ دولت وقت بوده است: هم شریکِ بُلنت اِجِویتِ فقید بوده، هم شریک CHP، و هم حالا شریک اردوغان. سهم اصلی آن در ائتلافها نظارت بر دستگاه پلیس و امنیت است. این سازمانها همیشه زیر نظر این حزب راست افراطی بودهاند. در واقع آن چیزی که در ترکیه به «دولت در سایه» معروف است از قلب ایدئولوژی این حزب نشأت میگیرد. امروز اسناد بسیار زیادی در دست است که از ارتباط پنهانی این حزب با سازمان سیا پرده برمیدارد.
احزاب کوچک در ترکیه چه در راست و چه در چپ همیشه هستند تا در موقع مناسب از طرف همین دولت در سایه به سویی متمایل شوند و مسیر انتخابات را در جهتی که برنامهریزی شده است تغییر بدهند. این یک تئوری توطئه نیست، و مثالهایش در تاریخ انتخابات ترکیه بسیار زیاد و متنوع است. برای مثال در همین انتخابات جاری تمام این احزاب با پتانسیل رأی بین نیم درصد و سه درصد در انتخابات استانبول شرکت میکنند. هدف شکستن رأی اکرم اماماوغلو شهردار کنونی استانبول (از حزب خلق) است. حتی در محلههایی از استانبول که به قلعهی حزب خلق (CHP) معروفاند، مثل محلهی قاضیکوی (Kadıköy)، و این حزب در آنجا صاحب ۸۵-۹۰ درصد آراست، بر حسب تصادف (! ) دو حزب چپ، یکی «حزب کمونیست ترکیه» و یکی «حزب کارگر»، جداگانه داوطلب تعیین کردهاند.
محلهی قاضیکوی فرهنگیترین بخش استانبول است با جمعیت قابل توجهی که بیش از هفتاد و پنج درصدش را جوانان بین ۱۸-۴۰ سال تشکیل میدهند. شهردار محلی قاضیکوی با اینکه از حزب خلق است، اما برای آنجا کارهای مثبتی کرده و دل مردم آنجا را به دست آورده است، و چون جوانان آنجا عمدتا متمایل به چپ هستند، احزاب راست و اسلامی کوچکترین شانسی ندارند. این بار اتاقهای فکری سیستم متوجه شدهاند که باید با نیروهای چپ در برابر شهردارِ حاضر درآیند. بهطور کلی، تاکتیک همیشگی اردوغان متفرق کردن آرای مخالفان است، و با ایجاد تفرقه است که حزب عدالت و توسعه که بالقوه حدود سیوپنج تا چهل درصد رأی دارد، خود را بالا میکشد.
کلاف سر در گم حزب برابری و دموکراسی خلقها (DEM)
میماند سرانجام، حزب کردها، حزب DEM، که قصهی پر آبچشمی است. رهبر معنوی حزب، صلاحالدین دمیرتاش از ۲۰۱۶ تاکنون در سلول انفرادی زندان است. اما در این ۸ سال حزب او تغییرات عمدهای کرده و چندین بار حتی نامش تغییر کرده است. در انتخابات پیش رو با اینکه در استانبول کوچکترین شانسی ندارد، اما از اطراف، هر حزبی تلاش میکند آن را به سوی خود بکشد و دقیقا از همین روی، بین سران حزب اختلاف افتاده است. عدهای بر این عقیدهاند که این حزب باید با داوطلب خود وارد انتخابات شوند (جبههی دمیرتاش و اوجالان)، و عدهی دیگری اصرار میکنند که باید به نفع اماماوغلو از انتخابات کنار بکشند (جبههی پ.ک.ک.)، و همین اختلاف طبق نظرسنجیها موجب سردرگمی پایگاه مردمی حزب مذکور شده است آنقدر که درصد قابل توجهی از آنان اظهار داشتهاند در انتخابات استانبول شرکت نمیکنند.
این حزب از روزی که مذاکرات صلح با اردوغان به شکست انجامید، با خود عهد کرده بود که در تمام انتخاباتها طوری وارد گود شود که رویکردش به ضرر حزب حاکم تمام شود. پس از انتخابات ماه مه اخیر که اردوغان پیروز شد، عدهای در درون حزب به این فکر افتادند که باید در این روند تجدید نظر کنند. و همین، به ایجاد شکاف میان آنان منجر شد. حالا کاملا این شکاف علنی شده است:
- یک گروه طرفدار سیاست قدیمی است و مخالفت با حزب حاکم را مهمترین سیاست حزب تلقی میکند، و از شروع انجام مذاکرات با اردوغان استقبال نمیکند. اینان معتقدند که حزبشان باید در کنار اپوزیسیون ترکیه بماند، و خود را از پیلهی ملیگراییِ نوع کُردی بیرون بکشد و تبدیل به حزبی از احزاب ترکیهای شود. (پ.ک.ک. در این جبهه است.)
- گروه دیگر معتقدند که دوران این سیاست سپری شده و ما باید خود را از بنبست سیاسی بیرون بکشیم. ما نباید وارد دعوای حزب خلق و اردوغان شویم، چون هر دوی این احزاب در نهایت ملیگرا و کُردستیزاند و این را بارها در گذشته اثبات کردهاند. در نتیجه میگویند ما باید روی مسئلهی تاریخی خود متمرکز شویم و یک بار دیگر با اردوغان سر میز مذاکره بنشینیم، زیرا اردوغان تنها کسی است که هنوز قدرت آن را دارد که حرفش را در میان سران «دولت در سایه» بر کرسی بنشاند؛ او بارها از خود انعطافپذیری و ریسکپذیری نشان داده است، و حالا که دوباره به ما چراغ سبز نشان میدهد، باید این فرصت را ارزیابی کنیم. سه نفر تأثیرگذار در این گروه جا دارند: لیلا زانا، احمد تورک و صلاحالدین دمیرتاش. و دورادور البته: عبدالله اوجالان.
به این ترتیب این گروه میخواهند که همه جا حزبشان با نام خود وارد انتخابات شود و پایگاه مردمیاش همه جا از این داوطلبان حمایت کنند. این البته برای استانبول بیش از هر جای دیگر اهمیت دارد. انتخابات شهرداری در ترکیه یعنی انتخابات استانبول. هدف این گروه پایین آوردن رأی اماماوغلوست تا AKP پیروزِ انتخابات شود.
این نظرات در واقع تبعات تئوری جدید اوجالان است. منتها گروه مخالف، یعنی پ.ک.ک. به تازگی (۲۵ مارس) به شکلی بسیار شدید مخالفتش را با این رویکرد ابراز کرد و در نشریهای به نام «زندگی جدید» نوشتهای با نام مستعار درآمد مبنی بر اینکه کُردها باید همه جا در انتخابات طوری رأی بدهند که «فاشیسم اردوغان-MHP» شکست بخورد. به بیان دیگر باید در استانبول نه به نمایندهی حزب خود، بلکه به اماماوغلو رأی بدهند، حتی اگر با حسّ انزجار باشد.
با این اوصاف میتوان انتظار داشت که همانطور که شاهد شکاف بزرگی در حزب DEM هستیم، در روز انتخابات نیز میان پایگاه مردمی این حزب شکاف بیافتد. در یک سو اوجالان، در یک سو پ.ک.ک.
احتمالا از صبح اول ماه آوریل، حزب DEM وارد بحران تازهای خواهد شد و از دل آن حزب لااقل دو فراکسیون جدید بیرون خواهد آمد.
چشمانداز
نظرسنجیها تا چند روز پیش نشان میداد که اماماوغلو چیزی بین یک تا یک و نیم میلیون از رقیبش در AKP رأی بیشتری دارد. امروز (۲۸ مارس) طبق آخرین نظرسنجی میزان رأی اماماوغلو حدود ۱۰ درصد بالاتر است. اماماوغلو و رقیبش هر کدام هواداران همیشگیِ خود را دارند. مشکل اینجاست که رأی آن هواداران کفاف نمیدهد. این است که دوباره رأی کردها نقش تعیینکننده ایفا میکند. اردوغان و یارانش شکاف پیش آمده میان کردها را در سکوت کامل و با لبخندی درونی نظاره میکنند. اماماوغلو نفسش را در سینه حبس کرده، و دموکراسی آه میکشد.