شورش کریمی
کارگران، زحمتکشان و انسانهای برابرطلب،
شما که برای حقوق برابر برای همه و حق برخورداری همه انسانها از زندگی مناسب مبارزه میکنید:
اول ماه مه روز برگزاری مراسمات بیمحتوا نیست. بلکه روزی است برای آشکار کردن مبارزه علیه استثمار روزمره. روزیست علیه بیکاری، زندگی زیر خط فقر، کمرهای خم شده، دوا و درمان گران، آوارگی، قراردادهای سفید امضا، حاشیه نشینی، اعصابهای ناآرام و به هم ریخته ناشی از فشار حقوقهای ناچیز، رنج بی پاداش زنان خانهدار، مادران بیپول، استرسِ ناتمام قراردادهای موقت، نگرانی دائمی از حقوق ناچیز بازنشستگی، بیکاری فرزندان و عدم آیندهای روشن برای آنها.
سرمایهداری خودِ بحران است – نه به این دلیل که «شکست خورده است»، بلکه به این دلیل که «کار میکند». ماهیت این نظام چنین است. باید انسانهای کارگر فقیر باشند تا سرمایهداران ثروتمندتر شوند. باید کارگران را از حق دسترسی به بهداشت، درمان و آموزش محروم کنند، تا سود بیشتری به دست آورند. باید دستمزد کم پرداخت کنند تا بتوانند بیشتر رشد کنند. همچنانکه کارل مارکس در کتاب کاپیتال گفته است: «سرمایه زاده می شود، در حالی که از فرق سر تا نوک پا، از هر منفذی خون و لجن می چکد«.
در حالی که برخی در حال چانه زدن و فرمولهکردنِ «همه چیز خوب است» خود هستند، ما بهای آن را میپردازیم: با مشاغل ناپایدار، افزایش اجارهها و کیف پولهای خالی.
صاحبان قدرت امیدوارند که ما کارگران ساکت بمانیم. بیایید به آنها نشان دهیم که اشتباه میکنند!
اتحادیهها، سندیکاها و انجمنها درمان قطعی همه چیز نیستند. ابزاری هستند. بیایید از آن استفاده کنیم! اگر وجود دارد به آنها بپیوندیم و اگر نه آنها را بسازیم. کارگران به صورت فردی قدرتی ندارند. قدرت آنها در باهم بودنِ آنهاست.
سرمایهداران هم این ابزارها را دارند. برای مقابله با “زیادهخواهیِ” کارگران، خود را سازمان دادهاند. دولت خود را دارند. ارتش و پلیس دارند. دستگاه جاسوسی و سرکوب نرم و خشن دارند. اتاق فکر محلی، منطقهای و جهانی دارند.
کارگران هم باید سازمان داشته باشند. در محل کار، در محلات، در شهرها، در روستاها، در سراسر جغرافیایی که به آن نام کشور نهادهاند و با کارگران در سراسر جهان ارتباط برقرار کنند و مبارزات خود را به هم گره بزنند. اینچنین است که میتوان از قفسهای محدودِ مذهب، ناسیونالیسم و نژادپرستی که سرمایهداران برای به جان هم انداختن ما استفاده میکنند، رهایی یافت.
به تظاهرات بروید. اگر تظاهرات نیست، با دوستان، آشنایان، همکاران و خانواده آن را سازمان دهید. نترسید از اینکه تعدادتان کم است. میلیونها انسان شبیه به شما هستند. دردهای شما را دارند. اما آنها هم از تعداد کم در مقابل سیستم جنایتکارِ سرمایهداریِ حکومتیِ اسلامی ایران میترسند. این ترس را بشکنید. مشارکت کنید، با حضور در فضای عمومی، در فضای مجازی، با نصب پلاکارد، با شعار نویسی و با فریاد زدنِ دردهایتان. حکومت اسلامی و سرمایهداران زندگی را از ما دریغ کردهاند. ما هم حکومت آنها را نابود میکنیم. چیزی برای از دست دادن نمانده است. اما دنیای برای فتح کردن وجود دارد. افسردگی ناشی از فقر و استرس جمعی را بشکنید. هیچ چیز شکوهمندتر از به هم پیوستن کارگران نیست. کسانی که همه چیز را نه برای خود، بلکه برای همه میخواهند.
چیزی بیش از «چند ریال » مطالبه کنید. مطالبه کردن، درخواست کردن نیست، بلکه مبارزه کردن است:
-مخالفت با حکومت اسلامی ایران
– با دیکتاتوری ولایت فقیه
– با بودجههای کلان سپاه جنایتکار
-با فساد
-با غارت منابع توسط حکومت و سرمایهداران
-با نابودی محیط زیست
-ناامنی محیط کار و کشتار روزانه کارگران
-کشتار کولبران و سوختبرآن
– تبعیض سیستماتیک علیه زنان و ملتهای تحت ستم
-علیه بازداشت، شکنجه و محبوس کردن فعالان کارگری و مدنی
-علیه خصوصی سازیِ بهداشت، درمان و آموزش
– علیه نظامیگری، جنگ و تسلیحات!
– علیه دزدی دستمزدها، افزایش تورم، کاهش بودجه آموزش و بهداشت!
– علیه سیستمی که سود را بالاتر از انسان قرار میدهد!
همبستگی فقط یک شعار نیست. بلکه یعنی اجازه ندهیم که در مقابل یکدیگر قرارمان دهند. یعنی همراه با هم نه گفتن – به حکومت اسلامی ایران، به استثمار، نژادپرستی و جنگ.
روز جهانی کارگران به خیابانها بیایید. در فردای اول ماه مه، همبستگی و مبارزه جمعی را پیگیری و گسترده کنید. با قدمهای کوچک، متوسط و یا بزرگ تا رسیدن به جامعهای آزاد، برابر و سوسیالیستی.
زنده باد روز جهانی کارگر
زنده باد انقلاب
زنده باد سوسیالیسم