رامتین شهرزاد
این هفته شبکههای اجتماعی و رسانههای داخل آمریکا در موضوع سیاست داخلی این کشور، مشغول به یک سوژه بودند: اینکه دونالد ترامپ، نامزد حزب محافظهکار آمریکا برای انتخابات فدرال امسال تکرار میکند که «پروژه ۲۰۲۵» برنامه کاری او نیست و ترامپ میگوید حتی بعضی از ایدههای داخل آن «مضحک» هستند.
بیش از ۱۰۰ گروه محافظهکار، سنتی و مذهبی آمریکایی در کنار همدیگر جمع شدهاند و «پروژه ۲۰۲۵» را منتشر کردهاند که قرار است «برنامه تغییر دولت ریاستجمهوری» باشد پس از آنکه با امیدواری آنان، دونالد ترامپ در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴ آمریکا برنده شود.
«پروژه ۲۰۲۵» چیست؟
ایده پروژه این است: دولت نخست دونالد ترامپ، در کمال ناباوری شکل گرفت و برای همین محافظهکاران برنامه آماده و مشخصی برای اداره کشور بر مبنای اصول محافظهکاری مذهبی و سنتی نداشتند. برای همین، این گروهها کنار هم نشستهاند و از سیر تا پیاز دولت فدرال را بررسی کردهاند و برای هر بخش آن، برنامهای مشخص نوشتهاند. برنامههایی که محدود به موضوعهایی مانند مهاجران، اقتصاد، سیاست خارجی و… نیست بلکه برای هر مدیر میانی و هر سمت حتی در نهادهای علمی، ایدههایی آماده شده است.
همزمان، از طریق وبسایت رسمی این پروژه، دورههای آموزشی برگزار میشود و از همین حالا برای سمتهای مختلف، چهرههای محافظهکاری که درخواست کار داده باشند، از جهات مختلف از جمله ارزشهایشان، باورهای مذهبی و سیاسیشان و مهمتر از همهچیز، مقدار وفاداری به دونالد ترامپ را بررسی میکنند و فهرست آماده میکنند تا پس از پیروزی احتمالی ترامپ، کارمندان دولت آینده مشخص شده باشند.
این گروههای محافظهکار میخواهند تا در ۲۰۲۵ میلادی و بلافاصله پس از آنکه مراسم تحلیف دونالد ترامپ برگزار شد، روند تغییر در سراسر آمریکا شروع شود. از جمله اینکه وفاداری کارمندان به حکومت به وفاداری آنان به دفتر ریاستجمهوری تغییر کند تا آنها برای شخص رئیسجمهور و برنامههای او کار کنند نه اینکه برای کشور آمریکا فعالیت کنند.
گروههای سنتی و افراطی مذهبی، بیشترین نقش را در شکلگیری این ایدهها داشتهاند. برای همین توجهها جلب این پروژه شده که چقدر میتواند چهره آمریکا را متفاوت کند؟
کتاب ۹۲۲ صفحهای یا برنامه عمل ۱۸۰ روز نخست دولت دوم ترامپ
یک کتاب برنامه عمل برای ۱۸۰ روز نخست دولت دونالد ترامپ از سال ۲۰۲۵ میلادی، در ۹۲۲ صفحه با نام «برنامه رهبری: تعهدی محافظهکارانه» و در فرمت پیدیاف به زبان انلگیسی رایگان در دسترس همگان است. تبلیغ این گروه به زبان انگلیسی را میتوان در این لینک تماشا کرد.
نام «ایران» ۵۷ مرتبه در این کتاب ذکر شدهاند. در ادامه این مقاله، لپ کلام برنامه پیشنهادی محافظهکاران آمریکا در آینده دولت ترامپ برای جمهوری اسلامی و ایرانیان بخوانید.
در این کتاب، ایران معادل «جمهوری اسلامی ایران» است و از آن با نام «رژیم ایران» هم مکرر نام بردهاند اما مردم جداگانه بهعنوان «ایرانیان» یا «مردم ایران» مطرح میشوند. در ترجمه هم همین اصل رعایت شده و ایران بهشکل تنها در متن معادل جمهوری اسلامی ایران یا حکومت است.
«برای تهدیدهایی مانند ایران بیشتر خرج ارتش کنیم»
صفحه ۹۳ نسخه چاپی (۱۲۶ نسخه الکترونیکی) در فصل برنامه عمل برای «وزارت دفاع» آمریکا قرار دارد و تیتر آن «سیاست داد» (DOD Policy) است. این سیاست متوجه جمهوری خلق چین است. برنامه محافظهکاران در «پروژه ۲۰۲۵» چین را بزرگترین خطر برای امنیت، آزادی و رفاه کشور معرفی میکند و میگوید چین بهجای ایالات متحده آمریکا، هماکنون از هر جهتی رتبه نخست را در جهان دارد. نویسندگان کتاب ادعا میکنند چین در آستانه این است که بر آسیا مسلط شود و گام بعدی، تسلط بر جهان خواهد بود. گام نخست هم محدود کردن دسترسی آمریکا به بازارهای دیگر کشورهای جهان خواهد بود.
نگرانی از گسترش برنامههای هستهای چین برای تولید زرادخانه اتمی [شامل بر بمبهای اتمی بزرگ مانند بمب اتمی که بر شهرهای ژاپن در آستانه پایان جنگ جهانی دوم انداخته شد تا بمبهای اتمی که اندازه یک چمدان کوچک بیشتر نیستند و محدودتر نابود میکنند اما برای نابودی کارخانهها، یا زیرساختها عالی عمل میکنند] هم مطرح میشود.
«پروژه ۲۰۲۵» میگوید نخستین تهدید یورش نظامی چین برای تایوان و سپس جزایری در غرب اقیانوس آرام است. اگر چین بر تایوان مسلط شود، سپس سراغ فیلیپین، کره جنوبی و ژاپن خواهد رفت.
برای تمامی این دلایل، آنها میگویند آمریکا بایستی اجازه این کارها را به چین ندهد. در اینجاست که محافظهکاران ایران را در کنار روسیه و جنگ پوتین با اوکراین، همچنین کره شمالی میتوانند گروههای تروریستی منطقه خاورمیانه را خیلی سریع تبدیل به ارتشهایی متخاصم آمریکا کنند.
نتیجهگیری؟
چین دشمن اول آمریکا معرفی شود.
زرادخانه اتمی آمریکا بهبود و گسترش یابد.
همپیمانهای آمریکا هم باید همکاری کنند.
تا در کنار همدیگر با تهدیدهای چین، روسیه، ایران، خاورمیانه و کره شمالی مقابله کنند. در نتیجه بودجه ارتش و وزارت دفاع در آمریکا باید باز هم بیشتر شود. آمریکا هماکنون بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار خرج ارتش و وزارت دفاع میکند. وزارت دفاع آمریکا یکی از تولیدکنندگان اصلی گازهای گلخانهای است که به گرمایش زمین شدت میبخشند.
Ad placeholder
«ایران مشکل اصلی است»
در صفحه ۱۲۱ این کتاب (صفحه ۱۵۴ نسخه الکترونیک) باری دیگر به ایران اشاره شده است:
برای آمریکا و همپیمانان آمریکا. جنگهای نامنظم بایستی بهشکلی فعال برای جلوگیری از تاثیر منفی بازیگران دولتی و غیردولتی بر سیاستها و اهداف ایالات متکده به کار گرفته شود و در عین حال، بایستی از مشارکتهای منطقهای ما بهرهبرداری شود. اگر تمرکز اصلی را بر جنگهای نامنظم بگذاریم و از آن علیه گروههای غیردولتی [متخاصم] استفاده کنیم، ما خودمان را محدود به نشانهها (گروههای غیردولتی متخاصم) کردهایم تا اینکه با اصل مشکل (چین، روسیه، کرهشمالی و ایران) برخورد کرده باشیم.
برخورد با برنامه موشکی ایران
در صفحه ۱۲۵ کتاب (۱۵۸ نسخه الکترونیک) برخورد با برنامه موشکی ایران زیرنظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره شده است:
ایران همچنان به حفظ و بهروزرسانی از زرادخانه موشکلی خود ادامه میدهد و میتواند به پایگاههای آمریکا و همپیمانهایش در خاورمیانه و اروپا حمله کند و موشکهای پرتابشده نشان میدهد که ایران به توانایی ساخت موشکهای بالستیک دوربرد دست یافته یا در حال نزدیکی به این توانایی است. در سالهای اخیر، آمریکا دفاع موشکلی را در اولویت قرار نداده است. در سایه گسترش تهدیدها، دولت پیشرو بایستی دفاع موشکی را بهعنوان یک اولویت اصلی ارتش معرفی کند.
برنامه راه علیه جمهوری اسلامی ایران
در صفحات ۱۸۰ و ۱۸۰ کتاب (صفحات ۲۱۳ و ۲۱۴ نسخه الکترونیک)، مبحث «جمهوری اسلامی ایران» آمده است. ترجمه این مبحث را در ادامه بخوانید:
جمهوری اسلامی ایران
اعتراضات کنونی در جمهوری اسلامی ایران (ایران) که گسترده بهعنوان یک انقلاب تازه تلقی میشود، نشان داده که رژیم اسلامی که از ۱۹۷۹ میلادی به رهبری آیتالله خمینی به سر کار آمده است، در ضعیفترین وضعیت تاریخ خود قرار دارد و نه تنها با مردم خود بلکه با همسایگان منطقهایاش نیز در تضاد است. ایران فرهنگی مفتخر و باستانی دارد، با وجود این، مردم آن در تقلای دستیابی به دموکراسیاند و به تحمل یک رژیم مذهبی متخاصم محکوم شدهاند، آن هم حکومتی که بیرحمانه با آزادی مخالفت میکند. زمان درستی برای فشار بیشتر بر حکومت مذهبی ایران است، که با حمایت از مردم همراه شده باشد، و از اقدامات دیگر برای آوردن ایران به جامعه ملل آزاد و مدرن همراهی شود.
متاسفانه دولتهای اوباما و بایدن اجازه به یک حکومت مذهبی بیرحم اسلامی اجازه رشد دادهاند که مردم این کشور را آزار میدهد و تهدید به جنگ اتمی میکند. بهعنوان مثال، «برنامه جامع اقدام مشترک سال ۲۰۱۵ دولت آمریکا» [معروف به «برجام»] که عموما از آن بهعنوان «توافق هستهای ایران» یاد میشود، پس از اعتراضات «جنبش سبز» در ۲۰۰۹ میلادی که درنهایت ناکام ماند، اما موفق شد رژیم را ضعیف کند، هرچند که به جهانیان نشان داد که جوانان ایران خواهان آزادی هستند، به رژیم ایران اجازه تجدید قوا داد.
دولت اوباما بهجای اینکه حکومت مذهبی ایران را برای حرکت بهسمت دموکراسی تحت فشار بگذارید، راه انتقال پول به این رژیم وحشی را باز گذاشت تا صدها میلیارد دلار به حکومت ایران رسید و همزمان تحریمها هم کاهش یافتند. این تسهیلات اقتصادی منجر به متعادل شدن رژیم نشد، بلکه بر وحشیگری آن افزود، تا درنهایت برنامه سلاحهای اتمی گسترش یافت و حمایت [جمهوری اسلامی] از تروریسم جهانی گسترش یافت. رئیسجمهور پیشین [آمریکا] اوباما اذعان کرده است که عدم حمایت او از جنبش سبز در دولت او یک اشتباه بوده است و مشاورههای ضعیف مشاوران را مقصر شناخت ــ با وجود این، همین مشاوران در دولت بایدن تلاش میکنند تا فشارها بر حکومت مذهبی ایران کاهش یابد و توافق هستهای [ایران یا برجام] مجدد احیاء شود.
دولت بعدی نباید اشتباهات دولت اوباما و بایدن را حفظ یا تکرار کند. سیاست صحیح برای آینده سیاستگذاریهای ایران، سیاستی است که تعهد دهد در راستای منافع امنیت ملی ایالات متحده، منافع حقوق بشر مردم ایران، و توجه جهانی بیشتری به صلح و ثبات مردم ایران برای برقراری یک حکومت دموکراتیک یاری شوند تا به آنچه میخواهند برسند. البته تصمیم رهایی از رهبران آزارگر بایستی توسط خود مردم ایران گرفته شود، اما ایالات متحده میتواند از ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک خود استفاده کند تا مسیر ایران به آزادی تسهیل شود و رابطهای تازه با ایرانیان برقرار شود.
کمی بعد در بخش ونزوئلا به نزدیکی رابطه رهبری کمونیست این کشور با جمهوری اسلامی اشاره شده است.
Ad placeholder
سه راهکار برای خاورمیانه و شمال آفریقا که جمهوری اسلامی است
در صفحه ۱۸۴ کتاب (۲۱۸ نسخه الکترونیک) به نزدیکی حکومتهای آمریکای جنوبی به چین، روسیه و ایران اشاره شده است. در همین صفحه بخش «خاورمیانه و شمال آفریقا» شروع میشود. ترجمه این بخش را در ادامه بخوانید:
خاورمیانه و شمال آفریقا
دولت آینده بایستی دوباره در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا فعال شود و این منطقه را به حال خود رها نکند. بدون رهبری آمریکا، این منطقه بیشتر دچار هرجومرج میشود و بیشتر به اهداف آمریکایی یورش میبرند. این توصیه دارای یک استراتژی چندوجهی است.
نخست، آمریکا میبایست مانع دستیابی ایران به فنآوری بمب اتم (هستهای) بشود و مانع امکان پخش این فنآوری را داشته باشد و آشکارتر جلوی جاهطلبیهای ایران بیاستد. این بهمعنای برقراری و گسترش تحریمهای دولت [پیشین] دونالد ترامپ است؛ بههمراه ارایه کمکهای امنیتی به شرکای منطقهای آمریکاست؛ از مردم آزادیخواه ایران در انقلاب آنها با ملاها با کمک از ابزارهای دیپلماسی و غیره حمایت میشود؛ و حصول اطمینان از اینکه اسرائیل هم با کمک از ابزارهای نظامی و هم با یاری حمایت سیاسی [آمریکا] بتواند از پشتیبانی سیاسی و انعطافپذیری سود ببرد تا برای اقدامات مناسبتر برای دفاع از خود در برابر رژیم ایران و حماس، حزبالله [لبنان]، و جهاد اسلامی فلسطینی تصمیم خود را اجرا کند.
دوم، دولت بعدی باید مسیر عضویت دیگر کشورهای عربی، از جمله عربستان سعودی برای ورود به «پیمان ابراهیم» [که امارات متحده عربی و بحرین در آن اسرائیل را به رسمیت شناختند و مرزهای کشورهای خود را به برای تجارت و سفر به همدیگر گشودند] را با تکیه بر موفقیتهای دیپلماتیک دولت [اول] ترامپ تسهیل کند. برخی تصمیمهای سیاستگذاری باید لغو شود از جمله بهشکلی مناسب میبایست رابطه [آمریکا] با عربستان سعودی را که در دولت بایدن آسیب دیده، از سر گرفت. بودجه تشکیلات خودگران فلسطین باید قطع شود. یک اولویت کلیدی حفظ ترکیه در جهبه غرب و متحد ناتو است. برای حفظ رابطه بایستی تلاشها برای منصرف کردن ترکیه از سوق یافتن به سمت روسیه و چین و «در محافظت آنان بودن» افزایش یابد که احتمالا مستلزم بازنگری در حمایت ایالات متحده از نیروهای کرد YPG/PKK (یگانهای مدافع خلق / حزب کارگران کردستان) خواهد بود که ترکیه باور دارد تهدیدی حیاتی برای امنیتش هستند. برای آیندهای پیشبینیپذیر – و برای دوره زمانیای طولانیتر از صرف یک دولت تازه – نفت خاورمیانه نقشی کلیدی در اقتصاد جهان خواهد داشت. بنابراین، آمریکا باید به حمایت از همپیمانهایش ادامه دهد تا بتواند با حضور اقتصادی متخاصمها، از جمله چین، مقابله کند. روابط با عربستان سعودی باید بهگونهیی تقویت شود که نفوذ چین در ریاض بهشکل جدی کاهش یابد.
سوم، برابر علایق ملی آمریکاست تا یک پیمان امنیتی خاورمیانه درست کند که شامل بر اسرائیل، مصر، کشورهای حوزه خلیج [فارس]، و احتمالا هند خواهد بود، که دومین ترتیبات «چهارگانه» خواهد بود. حافظت از آزادی دریانوردی در خلیج [فارس] و دریای سرخ / کانال سوئز برای اقتصاد جهانی و بههمین شلک برای رفاه آمریکا موضوعی حیاتی است. در شمال آفریقا، با همکاری امنیتی همپیمانهای اروپایی، بهویژه فرانسه، حیاتی خواهد بود تا بتوان تهدیدهای فزاینده گروههای [افراطی] اسلامی را محدود کرد و این شامل بر کاهش نفوذ روسیه از طریق موضعگیری علیه گروه نظامی واگنر خواهد بود.
ایالات متحده نمیتواند نگرانی نسبت به حقوق بشر و حقوق اقلیتها را نادیده بگیرد، و بایستی با کمک ملاحظات امنیتی و استراتژیک به تعادل در این حقوق رسید. باید توجه ویژهای به چالشهای آزادی مذهب اعمال شود، بهویژه [به بهبود] وضعیت مسلیحیان خاورمیانه و دیگر اقلیتهای مذهبی پرداخته شود، و همزمان با اپیدمی قاچاق انسان در منطقه مبارزه کند.
دیگر اشارهها به نام ایران
در این ترجمه، صرف مثال ایران در یک موضوع یا ایران در پانوشتها قید نشدهاند.
در صفحه ۲۰۱ کتاب (۲۳۴ نسخه الکترونیک) به رئیسجمهور محافظهکار پیشنهاد میشود تا گسترده از ابزارهای سازمانهای امنیتی برای مقابله به متخاصمهایش مانند روسیه، ایران و کرهشمالی، و بهویژه بر علیه چین، استفاده کند.
در صفحه ۲۱۹ کتاب (۲۵۲ نسخه الکترونیک) آمده است:
- موفقیتها در کنار هم چیدن پازلهای تاکتیکی ولی بیشتر فنی مانند تخمین پیشرفت برنامه اتمی ایران؛
- و پیروزیهای استراتژیک مانند پیشبیتی تحولات ژئوپلیتیکی حیاتی [برای ما] که سالهاست در حال آمادهسازیاش هستیم.
صفحه ۲۲۴ کتاب (۲۵۷ نسخه الکترونیک) متمرکز گسترش فنآوری و جابهجایی مالی بین دشمنان آمریکا مانند چین، روسیه، ایراه و کره شمالی است. سرمایهگذاری در این بخش پیشنهاد شده است.
در صفحه ۲۳۶ کتاب (۲۷۰ نسخه الکترونیک) «رادیو فردا» بهعنوان بخش فارسی رادیو آزادی معرفی شده است.
کمکهای آمریکا به منطقه کاهش یابد تا از دسترس ایران دور شود
صفحه ۲۶۷ کتاب (۳۰۰ نسخه الکترونیک) و در بخش کمکهای انساندوستانه، اشاره به ۱۴ میلیارد دلار کمک به سوریه شده است که به سود همپیمانهای نزدیک بشار الاسد – ایران و روسیه – معرفی شده است.
در همین صفحه اشاره به کمکها به یمن شده و ادعا کرده است که حوثیهای نزدیک به جمهوری اسلامی بخش عمدهای از این کمکها را برای پیشبرد اهداف خود استفاده کردهاند.
سپس اشاره به این شده که صدها هزار نفر از ایزدیهای عراق که در معرض نسلکشی و پاکسازی قومی داعش قرار گرفته بودند، همچنان در کمپهای آوارگان وضعیت بدی دارند و نمیتوانند به خانه برگردند، «چون دولت عراق نمیخواهد گروههای شبهنظامی نزدیک به ایران را که زمینهای [ایزدیها] را اشغال کردهاند، بیرون کند».
در صفحه ۲۷۴ کتاب (۳۰۷ نسخه الکترونیک) آمده است:
«پیمان ابراهیمِ» رئیسجمهور ترامپ نشانهای از پایان درگیری اعراف و اسرائیل بود که برنامههای آمریکا در منطقه را فلج کرده است، درحالیکه میشد بر ایران بهعنوان تهدید اصلی برای آمریکا در منطقه متمرکز شد. در دولت [اول] ترامپ، برنامه کمکهای آمریکا (USAID) فرصتهای پیش آمده از این پیمان را همراهی میکرد و بهدنبال تقویت ائتلافهای منطقهای علیه ایران از طریق گسترش تجارت و سرمایهگذاری منطقهای و ارتقاء ثبات سیاسی واقعی با رهبری قدرتمند آمریکا بود. برنامه کمکهای آمریکا [در آن زمان] رسما با امارات متحده عربی، اسرائیل، مراکش، قطر و کویت برای تسریع مشارکتهای منطقهای در قاره آفریقا شریک شد. بهرغم این، در دولت بایدن برنامه کمکهای آمریکا به مدلی بازگشته که فقط وابستگی منطقه به دریافت کمک را شدت میبخشد.
یک رئیسجمهور تازه محافظهکار بایستی برنامه کمکهای آمریکا در منطقه خاورمیانه را مطابق با منافع امنیت ملی ما تنظیم کند و هدف را پایان دادن به نیازمندی به کمک خارجی از طریق توسعهای بگذارد که توسط بخش خصوصی هدایت خواهد شد. در کنار و به طور مشخص
- کمکهای خارجی بایستی برای پیشرفت «پیمان ابراهیم» باشد.
- برنامه کمکهای آمریکا باید کاهش کمک به کشورهای همراه ایران در نظر بگیرد، و کمکها در این کشورها را به پیشبرد اولویتهای استراتژیک کوچک باشد و همچنین بایستی کمکها حامی ارزشهای اولیه آمریکا باشد، مانند کمک به اقلیتهای مذهبی تحت آزار و اذیت را در نظر بگیرد.
- فعالیتهای برنامه کمکهای خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه بتدریج کاهش یابد.
در صفحه ۳۶۴ کتاب (۳۹۸ نسخه الکترونیک) به گسترش حملههای سایبری به زیرساختهای انرژی آمریکا از جانب چین، روسیه، کره شمالی، ایران و بازیگران غیر دولتی اشاره کرده است.
در صفحه ۳۷۲ کتاب (۴۰۵ نسخه الکترونیک) صحبت از بهبود و بهروز رسانی زیرساختهای هستهای و بمبهای اتمی آمریکا شده است و در کنار آن چند پیشنهاد آمده است. از جمله اینکه این ماموریت به سازمان ناسا داده شود تا کلاهکهای تازه هستهای آمریکا را طراحی کنند. در کنار آن چند پیشنهاد آمده است که آخرین پیشنهاد میگوید:
به فعالیتهای غیرموثر و غیرسازنده مانند گفتوگوهای مرتبط برنامه هستهای بین ایران و سازمان ملل خاتمه داده شود.
در صفحه ۵۵۶ کتاب (۵۸۹ نسخه الکترونیک) نوشته شده:
برنامه بریزد تا مردم آمریکا را مورد تهدیدهای واقعی و خطرناک برای امنیت ملی و امنیت اقتصادی ما در سراسر جهان با آن روبرو هستیم، و بهشکل مشخصی از سمت چین و ایران میآیند، آشنا شوند.
Ad placeholder