مرکز آمار ایران در گزارش ماهانه خود از بهبود نسبی أوضاع اقتصادی در مقایسه فروردین ماه با اردیبهشت و روند رو به کاهش نرخ تورم خبر داده است. این گزارش آنچنان بی ربط و غیر واقعی است که صدای نشریات مجاز در داخل کشور در آورده است.نمونه های زیر بخشی از اظهار نظرهائی هستند که از زبان کارشناسان و افراد حکومتی و یا نزدیک به حکومت در رد این آمار جعلی بیان شده اند:
روزنامه «اقتصادی امروز» نوشته است مرکز آمار ایران در حالی از کاهش یک درصدی نرخ تورم سخن می گوید که بر أساس آمارگیری موسسات معتبر جهانی نظیر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ایران در قعر کشورهای جهان قرار دارد.
روز نامه «کار و کارگر» نوشته است: « خط فقرکجا و ما کجا! میان کارشناسان وصاحب نظران درباره میزان خط فقر اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ رقم اعلامی از۲۰ میلیون تومان آغاز می شود ومی گویند تا سقف ۲۵ میلیون تومان هم ادامه دارد. ســوال اینجاست که جماعت کارگروبازنشســتگانی که حداکثر دریافتی آنان تا ۱۲ میلیون تومان است؛ با این وضعیت چگونه روزگار می گذرانند؟! چه انتظاری ازکارگری داشته باشیم که همواره دغدغه هزینه ها را دارد وهیچ راه حلی برایش متصور نیست! در چنین شرایطی چگونه می توان ازکارگران انتظارداشت که درخط تولید ازجان مایه بگذارند وبرای شــکوفایی تولید واقتصاد تلاش نمایند؟
آ روزنامه «اعتماد» می نویسد: اقتصاد ايران به روال سالهاي اخير، سال ۱۴۰۳را با كاهش توليد و فروش شروع كرده است. بهطوري كه شاخص توليد شركتهاي بزرگ بورسي در فروردين ماه ۱۳.۶ درصد نسبت به پايان سال گذشته كاهش پيدا كرده و شاخص فروش نيز نزديك به ۳۴ درصد افت كرده است.
روزنامه «همدلی»می نویسد: « آمار متوسط مصرف گوشت قرمز به حدی پائین آمده است که می توان یعنی این کالا از سبد خانوار اکثریت مردم حذف شده است.»
روزنامه «ابرار» نه تنها این گزارش را غیرواقعی می داند، بلکه می نویسد: « افق روشنی برای کاهش تورم در اقصاد ایران وجود ندارد.»
روزنامه «دنیای اقتصاد» می نویسد: « افزایش مصــرف خــوراک خانــوار ســه اتفــاق بــه طـور همزمـان را نشـان می دهـد؛ اول افزایـش سـهم خـوراک از کل هزینه هــای خانــوار، دوم کاهــش کل خــورک خانــوار یعنــی کاهــش کالـری دریافتـی و سـوم کاهـش کیفیـت کالـری دریافتـی خانـوار.»
برای مشاهده چهره واقعی فقر در ایران، مراجعه به آمارها و اطلاعات انتشار یافته از جانب حمهوری اسلامی راه به جائی نمی برد. در شرایطی که کارگزاران رژیم اسلامی حتی آمار و ارقام تلفات بلایای طبیعی را هم دستکاری می کنند، نباید انتظار داشت که آمار واقعی در این مورد ارائه دهند. ابراهیم رئیسی، (جلاد ۶۷)، که چند روز قبل کشته شد، حدود یک سال پیش وعده داده بود که طی مدت یک سال فقر را در ایران ریشه کن خواهد ساخت. این در حالی است که در دوران ریاست جمهوری او اکثریت مردم ایران یکی از سخت ترین سالهای زندگی اقتصادی خود تحت حاکمیت رژیم اسلامی را تجربه کردند.
واقعیت این است که فقر در ایران ریشه در کل موجودیت رژیم اسلامی حاکم در ایران دارد. مداخله در بحرانهای منطقه ای و صرف سالانه دهها ملیارد دلار در این زمینه، اجرای پروژه های ماجراجویانه اتمی و موشکی، صرف میلیاردها دلار برای گسترش موسسات مذهبی، همه اینها بر متن یک فساد نهادینه شده مالی، تریلیونها دلار از ثروت مردم این کشور و حاصل رنج و کار آنان را بر باد داده است. در نتیجه چنین سیاستهائی امروز بیش از ۷۰ درصد مردم ایران ٤ برابر زیر خط فقر زندگی می کنند. این اوضاع به نوبه خود موجب بروز انواع ناهنجاری ها و آسیبهای اجتماعی از قبیل تن فروشی، اعتیاد به مواد مخدر، زباله گردی ، کارتن خوابی کودکان کار و خودکشی و غیره شده اند.
استبداد واختناق، تورم و گرانی، بیکاری ده میلیونی، گرسنگی و فقر و شکاف عمیق طبقاتی جان توده های پایمال شده جامعه را به لب رسانده است. بی تردید توده های کارگر و مردم رنج کشیده ایران که ۴۵ سال است تحت حاکمیت این رژیم استثمارگر و جنایتکار برای بهبود وضعیت کار و معیشت خود مبارزه میکنند، تحت این شرایط هم به مبارزه خود ادامه می دهند. کارگران و مردم رنجدیده ای که تحت فشارهای معیشتی کارد به استخوانشان رسیده است، راهی جز این ندارند که برای رهایی از جهنمی که رژیم سرمایه داری اسلامی برپاکرده است، آستینها را بالا بزنند و بدون هراس از سرکوب و بگیر و ببند،سرسختانه تر و مصمم تر از قبل علیه مسببین و بانیان این فقر و فلاکت اقتصادی نبرد سرنوشت ساز خود را در کلیه عرصه ها به پیش ببرند.
اینکه در دل همه این فلاکتها، در دل همه هجومی که به سفره میلیونها مردم میبرند، جامعه شاهد اعترضات همه روز کارگران، معلمان، بازنشستگان و غیره است، خود برجسته ترین نماد بی اثر بودن لاف وگزافهای سران رژیم در زمینه بهبود وضع اقتصادی وهمزمان وجود یک پتانسیل انفجاری عظیم در این جامعه است. مردم در زندگی واقعی خود و هر روز بیش از روز گذشته به این حقیقت پی میبرند که راه رهائی از این شرایط فلاکتبار، گسترش اعتراضات، آمدن به خیابان، اعتصاب در کارخانجات و مؤسسات صنعتی، تولیدی و خدماتی و تدارک همه جانبه جهت سرنگونی انقلابی این رژیم است.