فواد اویسی
در بخش اول این مقاله، به نقش “ابتکار کمربند و جاده چین” به عنوان ابزاری استراتژیک برای تحکیم جایگاه چین در نظم چند قطبی جهانی، نگاه استراتژیستهای آمریکایی به «ابتکار» به عنوانی تهدیدی ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک برای ایالات متحده، و تاثیر رقابتهای منطقهای حول ابتکار بر زندگی مردمان بلوچ دو طرف مرز ایران و پاکستان پرداختیم.
در این بخش، تأثیر ابتکار را بر کردهای خاورمیانه بررسی میکنیم. همانطور که در قسمت قبلی اشاره شد، مناطقی مانند خاورمیانه که بر سر راه اتصال چین به اروپا قرار دارند، به میدان نبرد رقابت چین و آمریکا، و امثال روسیه، ایران و ترکیه، برای هژمونی جهانی و منطقهای تبدیل شدهاند. ایران به ویژه می تواند نقشی حیاتی در آینده ابتکار در خاورمیانه ایفا کند. در درجه اول، تنها مسیر مستقیم زمینی از آسیای مرکزی به اروپا از ایران عبور می کند. در غیر این صورت، ترانزیت چینی میبایستی از راه پاکستان به بندر گوادر و از آنجا، از طریق اقیانوس هند و کانال سوئز، به بنادر تحت مالکیت و اداره چین در اروپا سفر کند. به علاوه، بعد از بسته شدن “کریدور شمالی” ابتکار به دلیل جنگ اوکراین، بخش عمده ترانزیت زمینی چینی میبایستی از خاک ایران یا ترکیه عبور کند. به گفته مهرداد بذرپاش، وزیر راه وشهرسازی جمهوری اسلامی، «اگر بگوییم موقعیت جغرافیایی و سیاسی ما بیش از نفت یا حداقل معادل نفت برای ایران درآمد خواهد داشت کلامی به گزاف نگفتهایم. لذا یکی از اولویتهای اصلی دولت همین توسعه خطوط ترانزیت و گذرگاههای تجاری از مسیر ایران است.»
با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک ایران در بازارهای ترانزیتی، اقلیتهای ساکن مرزهای ایران در آتش رقابت شدید بازیگران منطقهای و جهانی گرفتار شدهاند. با آگاهی از موقعیت ژئواستراتژیک ایران در ابتکار، ترکیه سعی میکند از طریق پروژههای مختلفی مانند «کریدور میانی» از نفوذ ایران بکاهد.
این کریدور «مبتنی بر ایده ایجاد یک شبکه راهآهن در سطح منطقه» است که «از خاک ترکیه» سرچشمه میگیرد و از راه «قفقاز» و دریای خزر به «آسیای مرکزی» و چین میرسد.
کریدور ترکیه ایران را کاملا دور می زند. دولت ایران سیاستهای خود را برای تضعیف طرح ترکیه دارد. به عنوان مثال، جمهوری اسلامی قصد دارد یک مسیر ترانزیتی ایجاد کند که بخش ایرانی ابتکار را از راه بصره عراق به سوریه و دریای مدیترانه متصل میکند و عملاً ترکیه را دور میزند. در مقابل، این طرح ایرانی دولت ترکیه را وادار به دخالت نظامی بیشتر در کردستان ترکیه و عراق به منظور راهگشایی برای کریدور میانی میکند. در این میان، کردهای منطقه بزرگترین بازنده طرحهای متقابل ایران و ترکیه هستند.
Ad placeholder
ابتکار در ایران
پیش ازاینکه به بررسی وضعیت کردهای عراق و سوریه بپردازم، بحث را با بخش شمالغربی ابتکار در ایران شروع میکنم. در شکل کنونیاش، ابتکار شامل شش کریدور یا شاهراه اصلی است. «کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی-غرب آسیا» که از ایران می گذرد وتقریبا همان مسیر جاده ابریشم قدیم است، از عشقآباد و راه مشهد، تهران و تبریز به استانبول، تنگه بسفر و شرق اروپا وصل میشود. جمهوری اسلامی در نظر دارد این کریدور را از طریق پروژه هایی مانند راه آهن «چابهار-زاهدان-سرخس» و بخشی از «کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب» روسیه که از باکو، آستارا، بندر انزلی و تهران میگذرد و بندرعباس و چابهار میرسد، به دیگر شاهراههای زمینی و دریایی ترانزیت جهانی و منطقهای متصل کند. بنابراین، شمال غرب ایران شاهرگ کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی-آسیای غربی است و محل رقابت ترکیه و ایران برای نفع بردن از ابتکار.
نقشه و سرمایهگزاری این کریدور اما به توسعه موزون منطقه نمیانجامد. در وهله اول، این کریدور به طور کامل مناطق کردنشین ایران (و ترکیه) را دور می زند و آنها را از سرمایه گذاری چینی محروم می کند، در حالی که شرکتهای چینی همچنان به سرمایهگذاری در استان آذربایجان شرقی را افزایش میدهند. اخیرا، استاندار آذربایجان شرقی در دیداری با سفرای حوزه نوردیک، تبریز را «به دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم، دروازه ایران به اروپا» خواند. برنامههای ترکیه برای دستکاری در این منطقه شرایط را پیچیدهتر میکند.
همانطور که گفته شد، هدف کریدور میانی ترکیه، طرحی که استراتژیستهای جمهوری اسلامی آن را «کریدور تورانی ناتو» میدانند، مازاد ساختن بخش ایرانی کریدور است. جنگ دوم قرهباغ بین دولتهای آذربایجان و ارمنستان که با دخالت پهپادهای ترکیه به پیروزی آذربایجان منتهی شد، در عمل نبردی بر سر اتصال جنوب غربی جمهوری آذربایجان به شرق ترکیه به منظور راهگشایی زمینی برای کریدور میانی بود. جمهوری آذربایجان و ترکیه صریحا از ضرورت جنگ سوم قرهباغ برای اتصال این کریدور از راه «کریدور زنگهزور» در جنوب ارمنستان (و قطع مرز زمینی ایران و ارمنستان) صحبت میکنند.
با این حال، ترکیه برنامههای دیگری را هم برای آذربایجان ایران دنبال میکند. «الحاق» آذربایجان ایران به ترکیه و یا «خودمختاری» این منطقه از ایران و تشکیل «دنیای ترکی» (Türk dünyasının) ترکیه را از نیاز به این جنگ نجات میدهد. ترکیه برای این امکان هم برنامهریزی میکند.
به عنوان مثال، گردانندگان «مرکز مطالعاتی تبریز» و «مرکز مطالعات استراتژیک صاحبقران» در آنکارا نه تنها برای پروژههایی از قبیل تشکیل «کمربند آبی ترکی» در ایران و قفقاز برنامهریزی میکنند بلکه با ارسال سفرا به کشورهای آسیای میانه، برای گسترش دامنه دنیای ترکی و راهگشایی کریدور میانی ترکیه به شرق آسیا رایزنی دیپلماتیک میکنند.
Ad placeholder
ابتکار در عراق و سوریه
برنامههای نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک ترکیه به شمال غرب ایران و منطقه قفقاز محدود نمیشود. همانطور که پیشتر اشاره شد، پاسخگویی به طرح جمهوری اسلامی برای از بین بردن اتکای چین به ترکیه به عنوان شاهرگ اتصال ابتکار به اروپا، ترکیه را وادار به گسترش عملیاتی به عراق و سوریه و دخالت نظامی در کردستان این دو کشور کرده است. به علاوه، نیاز ترکیه به مداخله در عراق با تبدیل این کشور به سومین شریک (بعد از روسیه و پاکستان) چین و بزرگترین کانون سرمایهگذاری ابتکار تشدید شده است. برای مثال، پروژه «جاده توسعه» عراق، بندر بصره را از راه شهرهای مرکزی عراق به جنوب شرقی ترکیه متصل میکند. این پروژه اقتصادی «نه تنها جایی برای کردستان ندارد» و حریم کردستان را کاملا دور میزند، بلکه عملیات ارتش ترکیه برای اشغال شمال عراق و حذف اردوگاههای حزب کارگران کردستان از رشته کوههای مرزی عراق و ترکیه را توجیح میکند. تنها در سال ۲۰۲۲، ۲۰ غیرنظامی کرد در اثر بمباران ترکیه کشته و نزدیک به ۶۰ نفر مجروح شدند.
واضح است که در شکل کنونیاش، جاده توسعه عراق رقیب بندر چابهار ایران است و با اتصال جنوب شرق ترکیه به خلیج فارس تسلط ترکیه بر شاهراههای زمینی و دریایی منطقه کامل میکند. اما دولتهای ایران و چین، که این استیلای سیاسی-اقتصادی را تهدیدی به توازن قدرت در خاورمیانه و جهان قلمداد میکنند، میخواهند با اتصال جاده توسعه از طریق مراکز مذهبی شیعی مانند نجف و کربلا به بندر طرطوس سوریه (تحت مالکیت روسیه)، توازن بالانس ترانزیتی ابتکار را عوض کنند. این طرح متقابل دلیل حضور و عملیات دولتهای آمریکا و ترکیه در کردستان سوریه را روشن میکند. برای دولت آمریکا که از «نیروهای دموکراتیک سوریه» در جنگ داخلی سوریه حمایت میکنند، «جنگ علیه تروریسم» این نیروی تحت رهبری کردهای سوریه عملا ابزاری برای جلوگیری از عبور ابتکار از مرکز سوریه (در منطقه حائل بین مرز عراق و اردن) است. به همین دلیل است که آمریکاییها بارها مجوز حمله نیروهای مسلح ترکیه به روژاوا، پاکسازی قومی این مناطق در طی «عملیات شاخه زیتون» و «عملیات سپر فرات» و جابجایی کردهای روژاوا و به مناطق مرکزی سوریه را صادر کردهاند.
جابجایی کردها به سمت مناطق عربنشین مرکز سوریه نه تنها آتش ناسیونالیسم عربی را تند میکند، بلکه به احیای مجدد داعش در این مناطق میانجامد و با تشدید نیاز به عملیات «ضد-تروریستی»، دلیل حضور آمریکا و نیروهای دموکراتیک سوریه در مناطق عربنشین مرکز سوریه را توجیح میکند. ادامه این سیکل معیوب، عبور امن ترانزیت از مرکز سوریه را عملا غیرممکن میکند و انحصار ترکیه (متحد آمریکا در ناتو) بر شاهرگ ابتکار چینی را تحکیم میکند. برندگان این بازی آمریکا و ترکیه و بازندگانش چین و ایران هستند. به علاوه، از طریق «قانون تقویت امنیت آمریکا در خاورمیانه» در سال ۲۰۱۹، ایالات متحده تحریمهایی را بر معاملات رژیم سوریه با شرکتهای چینی، روسی و ایرانی درگیر در بازسازی سوریه بهعنوان مسیری جایگزین برای ابتکار اعمال کرده است.
در کنار ملاحظات و منافعی از قبیل نفتخیزی میدانهای مرکز سوریه، «هلال شیعی» ایرانی و جاده موشکی سپاه پاسداران به حزبالله لبنان، دلیل اصلی حضور نیروهای ایرانی در منطقه دیرالزور سوریه به انحصار در آوردن مسیر آینده طرح ایرانی ابتکار است. حمله اخیر شبه نظامیان عراقی تحت حمایت ایران به پایگاه آمریکایی «برج ۲۲» در نزدیکی مرز مشترک اردن، سوریه و عراق هم به همین دلیل است. برج ۲۲ به پایگاه آمریکایی «التنف» در مرکز سوریه که در چند ماه اخیر هدف حملات نیروهای سپاهی در سوریه بوده است کمک رسانی میکند.
در این میان، نه تنها کردههای سوریه و عراق از طرحهای ایرانیـچینی یا ترکیهایـآمریکایی منفعتی نمیبرند بلکه قربانی اهداف استعماری و سرمایهدارانه این طرحها هم میشوند. با این حال، احزاب و گروههای کرد پیامدهای این طرحها برای ساکنان کردستان را درک نکردهاند. با حمایت مالی، نظامی و دیپلماتیک دولتهای چین، ترکیه و ایران، کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی-غرب آسیا، کریدور میانی ترکیه و جاده توسعه عراق سرنوشت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک مردمان کرد را تا آیندهای دور دیکته خواهند کرد. همانطور که در بخش پیشین این مقاله تاکید کردم، توجه به چنین ملاحظات راهبردی در تحلیل سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و مخالفاش بسیار مهم است.