فردا، پنجشنبه دوم اسفند، برابر با ۲۰ فوریه ۲۰۲۵، بر طبق تقویم سازمان ملل روز جهانی “عدالت اجتماعی” می باشد. تقویت عدالت به خاطر آینده ای با ثبات هدف اصلی مراسمهای امسال تعیین شده است. نوشته اند منظور از شعار فوق تحقق حرکت به سوی آینده ای است که اصل حاکم بر اقتصاد آن تولید کربنِ کم، بویژه به نفع انسان های آسیب پذیر، باشد. از نظر سازمان ملل برای رسیدن به هدف مذکور باید پایداری محیط زیست به عدالت اجتماعی گره بخورد. منظور از عدالت اجتماعی هم چنین تعریف شده است: از طریق ایجاد شغل، پرورش دوباره مهارت و تخصص ها و تامین حمایت نیرومند اجتماعی ترتیبی داده شود تا جواب نیازهای کارگران، جوامع حاشیه ای شده و بومیان داده شود.
با یک نگاه ساده به جوامع سرمایه داری امروز می توان دریافت که این توقعات بر آورده نخواهد شد. بعد از جنگ دوم جهانی سرمایه داران بدلیل بردن سود کلان از کارگران در جوامع تحت سلطه و غارت مواد خام آنها در بعضی کشورهای غربی به فشار مبارزات کارگری تن داده و یک نوع دولت رفاه استقرار یافت که تا حدودی معیشت کارگران را بهبود بخشید. اما خود سیستم سود محور سرمایه داری وقتی دریافت که سطح توقع کارگران بالا رفته با توسل به نئولیبرالیسم اقتصادی و حمله به تشکل های کارگری بیشترین دستاوردهای دولت رفاه را پس گرفت. در همانحال این نظام بنا به ذات خود و با تولیدات بسیار کلان کالاهای در بسیاری موارد غیرلازم محیط زیست را به طرف نابودی برده است. این روزها دست راستی های افراطی و شبه فاشیست نظیر ترامپ و ترامپیسم تمام موانع سر راه تولید ذغال سنگ و نفت و گاز را برداشته و به گرم کردن زمین و تخریب گازهای گلخانه ای سرعت بخشیده و خواهند بخشید.
در کشورهای در حال توسعه مثل ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی از عدالت اجتماعی خبری نیست. در اینجا وضع اکثریت شهروندان غیرقابل تحمل و در مواردی فاجعه بار می باشد. رژیم اسلامی با ادعای تامین عدالت اجتماعی سرِکار آمد و ایران را به جهنم تبدیل کرد. سران و خرافه پرستان صاحب قلم هنوز هم با نهایت بیشرمی بیشترین ادعا را در مورد تامین عدالت در جامعه را دارند. آنچه اکثریت مردم ایران مشاهده و تجربه میکنند عکس ادعاهای جمهوری اسلامی را ثابت میکند. برخی از مشاهدات و تجارت خود مردم تکرار میشود. ایران، که جزء ده کشور ثروتمند دنیاست، توسط رژیم اسلامی به صورتی درآمده که به قولی ۷۰ درصد شهروندانش زیر خط فقر نسبی و مطلق هستند که در آن میان ۳۰ درصد دچار فقر مطلق بوده و بدون کمک نان بخور و نمیر خود و خانواده هایشان را نمی توانند تامین کنند. در برابر معدودی مسلط شده بر حاکمیت و اقتصاد مافیائی به قول مارکس سالادشان را با برلیان و سایر جواهرات آذینبندی میکنند. در میان این به فقر رانده شدگان زنان و بویژه مادران سرپرست خانواده بیش از سایر محرومین با فقر تباه کننده روبرویند. تعداد کودکان کار و خیابان و متکدیان چنان فراروانند که انسان ترجیح می دهند جز در موارد لازم از خانه بیرون نیامده و یا به ایران سفر نکنند تا با چنین مناظر هولناکی روبرو نشوند. سرمایه داران حریص و مقامات رژیم به این هم بسنده نکرده و در این روزها که باید حداقل دستمزد تعیین شود، تلاش و تبلیغ میکنند تا مثل سالهای گذشته دستمزدی ۴ یا ۵ بار زیر خط فقر را تعیین و به کارگران تحمیل کنند. بعضی از تئوریسین های نظام این وضع و بدتر از آن را برای آمدن یک موجود موهوم به نام امام زمان لازم میدانند. این تنها یکی از موارد عدالت اجتماعی در اسلام مورد استفاده صاحبان قدرت در ایران است. در کنار فقدان آشکار عدالت در جامعه، غارت کنندگان نیروی کارِ زنان و مردان کارگر با تمام حرصشان برای چپاول به جان محیط زیست هم افتاده و نمی خواهند جائی برای ظهور امام موهوم نیز باقی بماند.
اما تمام قرائن گواهی میدهند که دیر یا زودزنان و مردان آزادیخواه، سوسیالیست و انقلابیِ فعال در جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” این رژیم استثمارگر با استبداد هارش را به گور خواهند سپرد و آرزوی هزاران جانباخته توسط اینان را که تامین عدالت اجتماعی برای استثمار شدگان و محروم نگه داشته شدگان از حقوق دموکراتیک بود را متحقق خواهند کرد.
عدالت اجتماعی مورد نظر این رزمندگان دارای مشخصات معینی است که طی یک پروسه بدست خواهند آمد. طی آن پروسه سرانجام نعمت آفرینانی که از طریق نیروی کار خود و به کمک طبیعت حیات و امکان رشد خلاقیت ها را تامین میکنند باید بر سرنوشت خود حاکم شوند. آنها دولتی خواهند داشت که با تسلط اجتماعی و از طریق شوراها دموکراسی، آزادی و رفاه همگانی را تامین خواهند کرد.در چنین جامعه ای که در آن از استثمار، ستم و استبداد خبری نخواهد بود برابری کامل برقرار شده و به این طریق عدالت واقعی اجتماعی متحقق خواهد شد. پیاده کردن چنان نظامی در ایران ممکن است. در مورد حفظ و گسترش آن نیز باید گفتهم با اتکا به نیروی داخلی و هم نیروی انقلابیون و عدالتخواهان در میان زنان و مردان کارگر در خارج میشود به بقای آن امیدوار بود.