میلاد کامیابیان
مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان میتوانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آییننامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.
بالهای پُرپَری دارد: ساخته از فایبرگلاس و پلاستیک
بازوهاش را به شانه سخت پرچ کردهاند
ریشش را آنقدر سیاه که با قلممویی از پرِ کلاغ انگار بر چانه کشیدهاند
حولِ نوکِ سینه، حلزونیها را کاردکِ خودِ اقلیدس مگر نقش زده باشد
امّا مفاصلش دستِ دستگاهِ جوش را بوسیده
و بر گُردهاش بارِ هزار آسمان کلمه شکم داده،
فرستادهی تولهصنمهای سنگی،
صادره از میانرودان.
سگرمههاش را ―بیبروبرگرد― هنرجویی حالیبهحالی رسم کرده
که چنین بر پیشانی عمود شدهاند
آلتش را که اصلاً نصب نکردهاند (لازم نبوده)
و گرچه گودیِ کمرش را، بهظرافت، زانوی دیکتاتوری باروح از کار درآورده
تراشِ مچهاش در خیالِ شاعری شکل گرفته هندیسبْک
کفِ پاش را، علیایّحال، آشولاش میکنند سنگریزههای مذابِ خیابانی اصالتاً صحرایی،
دستپختِ کارگرانِ نامتّحد،
مشغولِ کار.
از این فرشته چه عایدِ شاعر خواهد شد؟
کدام قول، کدام غزل؛ کدام دشنه، کدام مسلسل
از این تخیّلِ نفتآلود سر به در خواهد کرد؟
پرواز خواهد کرد؟
آرپیجی دست خواهد گرفت دخلِ پیکارجویانِ بومی را بیاورد؟
پَرَش را، به فرمانِ بالا، در مرکّب فرو خواهد کرد بنویسد: «الف، با؛ تِلکَ لاطائلاتٌ عُلیٰ»؟
چه کار برمیآید از فرشتهی فرونشسته به قیر،
این قتیلِ خاورِمیانهای،
در عصرِ پنجشنبهی معصومی
که لختهلخته میگذرد
از رگهای بستهی تاریخ:
کوچههای گمنامِ شهید
زیرِ سایهی بندهنوازِ مراکزِ خرید؟
Ad placeholder