بهرام رحمانی
خاورمیانه، منطقهای است که تاریخ در آن به ندرت دقیقا تکرار میشود، اما اغلب به شیوههایی که تراژیک و پوچ هستند، شکلبندی میشود. این موضوع در هیچ کجا به اندازه کمپین فعلی اسرائیل و ایران علیه همدیگر آشکار نیست.
46 سال است جمهوری اسلامی، شعار پوچ و بیمعنی «نابودی اسرائیل» را تکرار میکند. اما از سال گذشته به این درگیریها و مناقشه بین اسرائیل و ایران از اعلام موضع فراتر رفته و به جنگ و درگیری مستقیم منججر شده است.
اسرائیل نیز تمام سعی خود را میکند تا جمهوری اسلامی سرنگون شود حتی با جنگ و کشتار. جنگ 12 روزه بین اسرائیل و ایران نشامن داد که طرفین از حمله به مناطق مسکونی و غیرنظامی و کشتار مردم بیگناه نیز ابایی ندارند. هم دولت اسرائیل و هم جمهوری اسلامی، سابقه طولانی در کشتار و سرکوب مخالفین خود دارند و در راهاندازی بحران و جنگ نیز استادند!
در چنین شرایطی، همه شهروندان آزادیخواه اسرائیل و ایران، هیچ جنگ و خصومتی با همدگیر ندارند و حتی بیش از 1200 کیلومتر دور از همدیگر قرار دارند و مناقشه مرزی نیز ندارد. اما در این میان، دولت اسرائیل و جمهوری اسلامی و مقامات عالیرتبه سیاسی–نظامی هر دو، همواره بر طبل جنگ و کشتار میکوبند.
اسرائیل مدعی است که در هفت جبهه میجنگد و خواهان تغییر جغرافیای خاورمیانه است. اکنون ارتش و نیروهای امنیتی اسرائیل، بخشهایی از سوریه و لبنان و کل نوار غزه را به اشغال نظامی خود درآورده است به طوری که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از سوی دادگاه بینالمللی لاهه وابسته سازمان ملل متحد به نسلکشی در غزه محکوم شده است. جمهوری اسلامی نیز در سطح بینالمللی، در سکوی نخست تروریسم و اعدام، سرکوب و سانسور، زنستیزی و کودککشی ایستاده است.
تا اینجا روشن است که هر نیرو و انسان آزادیخواه، برابریطلب و صلحدوست، همزمان هر دو حکومتهای اسرائیل و ایران را محکوم میکند.
اما ظنز تلخ تاریخ ما، در این است که گروهی سلطنتطلب به رهبری رضا پهلوی، رسما و علنا از دولت اسرائیل حمایت میکنند و در این سالها حتی در یک جمله نیز نسلکشی اسرائیل در غزه را محکوم نکردهاند بلکه برعکس تمام قد از دولت امنیتی اسرائیل به نخست وزیری نتان یاهو دفاع میکنند و حتی در تجمعات خود در خیابانها، همزمان پرچم سلطنتطلب خود و اسرائیل را همزمان بالا میبرند. در جنگ 12 روزه پس از حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران، بلافاصله طرفداران رضا پهلوی در برخی کشورهای غربی به خیابانها آمدند بیشرمانه رقصیدند و شیرینی پخش کردند و رسما و علنا از حمله اسرائیل به ایران حمایت کردند.
خود رضا پهلوی نیز از این جنگ به بهانه این که چنین حملهای به اعتراض عمومی مردم و سرنگونی حکومت اسلامی منجر میشود با نتان یاهو هم زبان شد و از حمله اسرائیل به ایران دفاع کرد. او حتی از حمله اسرائیل به زندان اوین دفاع کرد.
در آوریل ۲۰۲۳، رضا پهلوی در اسرائیل مهمان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و اسحاق هرتزوگ، رییس جمهور، بود.
در حاشیه کنفرانس بینالمللی «چشمانداز فراتر از ۲۰۲۵» در اسرائیل، هیاتی به نمایندگی از رضا پهلوی، با اسحاق هرتزوگ، رییسجمهوری اسرائیل و گیلا گملیل، وزیر علم و فناوری این کشور دیدار کردند.
اقدامات و ادعاهای پوچ و بیمعنی سلطنتطلبان
به ادعای مقامات اسرائیلی، محور اصلی این دیدار بررسی چشمانداز منطقهای بدون حضور جمهوری اسلامی و امکان برقراری روابط جدید میان ملت ایران و اسرائیل بود. گیلا گملیل در پیامی در شبکههای اجتماعی نوشت: «چشمانداز منطقهای بدون جمهوری اسلامی، چشماندازی است که ما و مردم ایران در آن مشترکیم، و امروز این چشمانداز بیش از هر زمان دیگری نزدیک شده است.» او همچنین از طرح ایدههایی برای استقرار پایههای توافق ابراهیم با ایران سخن گفت؛ توافقی که پیشتر روابط دیپلماتیک و اقتصادی اسرائیل با چند کشور عربی را رقم زد.
گیلا گملیل، وزیر علوم و فناوری اسرائیل، در مصاحبهای با تلویزیون ایراناینترنشنال، از حمایت اسرائیل از «شاهزاده رضا پهلوی» برای سرنگونی جمهوری اسلامی خبر داد و ادعا کرد از نظر اسرائیل، ملت ایران از رضا پهلوی پشتیبانی میکند.
وزیر علوم و فناوری اسرائیل و عضو کابینه امنیتی این کشور، همزمان با سفر هیات کارشناسی اعزامی از سوی رضا پهلوی به اسرائیل، به بابک اسحاقی، خبرنگار ایراناینترنشنال در اسرائیل، گفت: «انتخاب با ملت ایران است، ولی ما میبینیم که ملت ایران به رضا پهلوی باور دارد و از او حمایت میکند. ما نیز در اسرائیل از رضا پهلوی حمایت میکنیم، زیرا میبینیم که ملت ایران از رضا پهلوی پشتیبانی میکند.»
تلویزیون اینترنشنال نیز مورد حمایت دولت اسرائیل است و دستکم دو نفر خبرنگار و یکی از تحلیلگران این تلویزیون نیز ساکن اسرائیل هستند.
رضا پهلوی دو سال پیش به دعوت گیلا گملیل به اسرائیل سفر و با بنیامین نتانیاهو دیدار و گفتوگو کرد، با این حال، این نخستین بار است که یک عضو کابینه نتانیاهو با صراحت از حمایت این کشور از رضا پهلوی رژیم چنچ در ایران سخن میگوید.
سفر هیاتی از سوی رضا پهلوی در میانه آتشبسی که بسیاری آن را شکننده میخوانند و پس از جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل صورت میگیرد پیام روشنی دارد و آن هم آمادهگی رضا پهلوی و طرفدارانش به پیادهنظام شدن دولت اسرائیل است.
اسرائیل در عملیات موسوم به «طلوع شیران»، از بامداد جمعه ۲۳ خرداد، بهمدت ۱۲ روز اهدافی را در ایران هدف قرار داد. این اهداف شامل اشخاص کلیدی نظامی، امنیتی، مراکز موشکی، نظامی، هستهای، رادیو و تلویزیون، زندان اوین و دستاندرکاران برنامه هستهای جمهوری اسلامی بودند.
ارتش اسرائیل اعلام کرده است جنگندههای این کشور ۱۵۰۰ بار در آسمان ایران پرواز و به ۱۴۸۰ هدف نظامی حمله کردند.
دستکم ۳۰ فرمانده نظامی بلند پایه جمهوری اسلامی که زنجیره فرماندهی آن را تشکیل داده بودند، در این حملات کشته شدند. برخی از این اهداف، نظیر پادگان الزهرای امند، پایگاه یکم شکاری هوانیروز، پادگان امام حسن مجتبی، فرودگاه مهرآباد، کارخانجات مپنا، پادگان قدیری و پایگاه یکم پدافند تهران، شهر موشکی خرمآباد، بعضا تا ۴۰ بار در روزهای متفاوت هدف قرار گرفتند.
بنابر دادههای اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائيل، ایران با وجود حملات گسترده اسرائیل به پایگاههای نظامی جمهوری اسلامی ایران، توانست بیش از ۵۰۰ موشک به سوی اسرائیل پرتاب کند. اگرچه سامانههای پدافند هوایی اسرائیل بیشتر این موشکها را رهگیری کردند، اما، بیش از ۵۰ فروند از آنها به اهداف خود در خاک اسرائیل اصابت کردند.
اما روایتهای ایران و اسرائیل درباره پیامد این حملات کاملا متفاوت هستند. مقامات ایرانی از «موفقیت» سخن گفته و مدعیاند که ۱۶ هدف راهبردی را در اسرائیل مورد اصابت قرار دادهاند. در مقابل، مقامات اسرائیلی تلاش کردهاند خسارات ناشی از حملات ایران را کماهمیت جلوه دهند.
تحلیلگران فرانس ۲۴، با کمک تصاویر آماتور منتشرشده در فضای مجازی توانستند برخورد چهار موشک ایرانی را به نزدیکی مناطق نظامی اسرائیل شناسایی کنند.
یک موشک ایرانی در ۱۷ ژوئن به اردوگاه «موشه دایان» در شمال تلآویو و در فاصله چند صد متری مقر موساد برخورد کرد. این اردوگاه سکونتگاه ماموران موساد و یگان ۸۲۰۰، یعنی متخصصان در رهگیری ارتباطات است.
تری اینگست، خبرنگار فاکسنیوز در گزارش خود هنگام پخش زنده گفت که یکی از ساختمانها در این مجموعه هدف حمله موشکی ایران قرار گرفته است، اما بلافاصله مردی به زبان انگلیسی به او گفت «برگرد». دوربین نیز به اجبار جهت خود را تغییر داد و زمین را نشان داد. این ویدئو در کانالهای رسمی فاکسنیوز منتشر نشده اما نسخههایی از آن بهصورت غیررسمی در فضای مجازی همرسانی شدهاند
بنابر گزارش اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائيل، حدود سههزار و ۵۰۰ اسرائیلی در این درگیری مجروح و نزدیک به ۳۰ نفر کشته شدند. همچنین، بیش از ۴۱ هزار نفر برای دریافت غرامت به سازمان مالیات اسرائیل درخواست دادهاند.
با این حال، این خسارات در مقایسه با آنچه ایران متحمل شد، ناچیز است. بنابر آمار رسمی، در حملات اسرائیل به ایران نزدیک به هزار ایرانی کشته و بیش از چهار هزار و ۷۰۰ نفر مجروح شدند.
همچنین موشه اِلعاد، کارشناس مسائل خاورمیانه در مصاحبهای با روزنامه معاریو مدعی شد که «هزینه بازسازی ایران پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل ممکن است از نیم تریلیون دلار فراتر رود» و این در شرایطی است که اقتصاد ایران تحت فشار تحریمها، فرار سرمایه و بیاعتمادی سرمایهگذاران قرار دارد.
به گزارش این روزنامه، حتی پیش از آغاز این درگیری، تهران برآورد کرده بود که برای نوسازی جادهها، شبکههای برق و بنادر فرسوده خود به بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی نیاز دارد. اما اکنون همین منابع باید صرف بازسازی خرابیها شود.
براساس گزارشهای اقتصادی و رسانهای اسرائیل در اواخر ماه ژوئن، این کشور در جریان جنگ ۱۲ روزه خود با ایران، متحمل زیانهای مستقیمی در حدود ۱۲ میلیارد دلار شده است.
این ارقام شامل هزینههای نظامی، خسارات ناشی از حملات موشکی، غرامت به افراد و کسبوکارها و همچنین هزینههای بازسازی میشود.
تحلیلگران پیشبینی میکنند که با ارزیابی کامل خسارات غیرمستقیم و پرداخت غرامتهای مدنی، مجموع هزینهها میتواند به ۲۰ میلیارد دلار برسد.
ارتش اسرائیل بعد از جنگ، از دولت خواسته است تا برای تجدید ذخایر تسلیحاتی، خرید موشکهای رهگیر و مهمات تهاجمی بیشتر، ۴۰ میلیارد شکل(حدود ۱۲ میلیارد دلار) بودجه اضافی به آن بدهد.
برگردیم به ادعاهای خانم وزیر علوم کابینه امنیتی اسرائیل. این وزیر اسرائیل در گفتوگو با خبرنگار ایراناینترنشنال افزود: «هیاتی که از سوی شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل فرستاده شده، برای دریافت همین دانش و تجربه آمده است. ما امیدواریم که روزی این همکاریها را در تهران ادامه دهیم.»
گملیل با تاکید بر اینکه باور دارد وضعیت فعلی بین دو کشور ایران و اسرائیل تغییر خواهد کرد، افزود: «ملت ایران تنها نیست. ما اینجا هستیم تا پاسخ بدهیم، راهحل ارائه کنیم و آیندهای مشترک و بهتر بسازیم.»
گملیل افزود: «ما واقعا بر این باوریم که ملت ایران و ملت اسرائیل باید به مسیر همکاریهایی بازگردند که ریشه در ۲۵۰۰ سال پیش دارند؛ از زمانی که کوروش بزرگ به یهودیان اجازه داد معبد دوم را بنا کنند.»
وزیر علوم اسرائیل گفت: «ما، همراه با شاهزاده رضا پهلوی و نخستوزیر اسرائیل، تلاش میکنیم تا به لحظه امضای پیمان کوروش برسیم؛ پیمانی که همچون پیمانهای ابراهیم، پیوندی سیاسی، تاریخی و فرهنگی میان دو ملت خواهد ساخت.»
ما در تاریخ ایران پیمانی بهنام «پیمان کوروش» نداریم. از مطرح شدن «پیمان کوروش» برای اولین بار، تنها سه سال گذشته است. این پیمان همزمان با سفر رضا پهلوی به اسرائیل بار دیگر مورد توجه افکار عمومی ایران و برخی رسانههای فارسی زبان قرار گرفته است.
رضا پهلوی در سفرش به اسرائیل در کنفرانس مطبوعاتی با وزیر اطلاعات اسرائیل گفته است: «وقتی به پیمان ابراهیم و روابط کشورهای عربی با اسرائیل نظر میاندازیم، متوجه میشویم که مردم ایران گرفتار این حکومت(جمهوری اسلامی ایران) شدهاند و نمیتوانند در پیمان ابراهیم مشارکت کنند. امیدوارم که بتوانیم این پیمان را به سمت پیمان کوروش ببریم.»
او با اشاره به صحبتهای خود با نخستوزیر اسرائیل، افزود: «ایرانیان بهعنوان فرزندان کوروش بزرگ بهدنبال حکومتی هستند که به میراث کوروش، یعنی بردباری در قبال ادیان و باورهای مختلف و حمایت از حقوق بشر، احترام بگذارد. به زودی روزی فرا خواهد رسید که دو ملت ایران و اسرائیل از روابط عادی و تبادلات فرهنگی، علمی و اقتصادی غنی و سودمند برای هر دو ملت برخوردار شوند.»
بابک اسحاقی، خبرنگار ایراناینترنشنال در حال گفتوگو با وزیر سایق اطلاعات و وزیر کنونی علوم و فناوری اسرائیل کابینه امنیتی و سعید قاسمینژاد، مشاور ارشد رضا پهلوی، مشاور ارشد رضا پهلوی
قاسمینژاد: هدف ما احیای روابط استراتژیک ایران و اسرائیل پس از جمهوری اسلامی است
بهتازهگی نیز سعید قاسمینژاد، مشاور ارشد رضا پهلوی در اسرائیل، ادعا کرد: «پیمان کوروش نشانهای از پیوند تاریخی ایران و اسرائیل است که میتواند در آیندهای آزاد، به همکاری استراتژیک دو ملت تبدیل شود.»
او افزود: «امید ما این است که سفر اخیر این هیات، گامی عملی در مسیر امضای رسمی پیمان کوروش میان شاهزاده و نخستوزیر اسرائیل در ایران آزاد فردا باشد.»
مشاور ارشد رضا پهلوی، ادعا کرد: «کشور اسرائیل امروز در زمینه فناوری، مدیریت و سیاستگذاری جزو پیشرفتهترینها در جهان است. ما در ایران آینده با بحرانهای متعددی روبهرو خواهیم بود: از کمبود آب و انرژی گرفته تا ضعف زیرساختی در فناوری. همکاری با متخصصان اسرائیلی از همین امروز میتواند بستری برای حل این بحرانها باشد.»
او تاکید کرد: «دسترسی به بهترین متخصصان جهانی، بهویژه در اسرائیل، برای ایران آزاد یک مزیت راهبردی است و باید همین حالا برای آن برنامهریزی شود.»
رسانههای سلطنتطلب، بهویژه ایران اینترنشنال، من و تو، و شبکههای کوچکتر سلطنتطلب، همواره بازتابدهنده مستقیم تبلیغات برای اسرائیل هستند. هر بار که اسرائیل عملیاتی علیه ایران انجام میدهد، این رسانهها با آب و تاب آن را روایت میکنند، آن را «ضربهای کاری» مینامند و حتی به مخاطبان ایرانی القا میکنند که این تنها راه نجات کشور است.
فراتر از رسانهها، شرکت رضا پهلوی در گردهماییها و لابیهای اسرائیل و همسوئی آشکار با سیاستهای نفوذی و استراتژیک آنها است. یکی از پرسشهای محوری این است که چرا رضا پهلوی بهویژه بر لابیهای اسرائیلی در آمریکا تکیه دارد. «آیپک»(AIPAC) یا «کمیته امور عمومی آمریکا–اسرائیل» بزرگترین و قدرتمندترین لابی طرفدار اسرائیل در ایالات متحده است که نفوذی گسترده بر کنگره، کاخ سفید و سیاست خارجی آمریکا دارد. هدف اصلی این لابی، تضمین برتری استراتژیک اسرائیل در منطقه و تامین منافع دولت اسرائیل در تصمیمگیریهای واشنگتن است. نزدیکی رضا پهلوی به چنین شبکهای، نشان میدهد که او امید خود را به قدرتهای خارجی بسته است، و نشان میدهد که پروژه سیاسی و اهداف و برنامههای او، با منافع اسرائیل و حامیان منطقهای آن گره خورده است. تعریف شده است.
پیام رضا پهلوی در ایکس: از میزبانی اسرائیل برای هیات ایرانی قدردانی میکنم
او، به تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس از مقامهای اسرائیلی برای میزبانی از این هیات قدردانی کرد. او در این پیام نوشت: «از جناب رییسجمهور هرتزوگ و خانم وزیر گملیل به خاطر میزبانی از هیات متخصصان و کارشناسان من صمیمانه سپاسگزارم؛ آن هم در زمانی که ملت ایران با بحران شدید آب، کمبود برق، و فروپاشی اقتصادی دستبهگریبان است. این هیات بخشی از پروژه شکوفایی ایران است؛ طرحی برای نوزایش ایران و بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای کشورمان پس از سرنگونی جمهوری اسلامی.»
رضا پهلوی، ادعا کرد: «اطمینان دارم که کارشناسان ایرانی در همکاری با همتایان اسرائیلی، نهتنها راهحلهایی برای مقابله با مشکلات بهوجودآمده از سوی رژیم ارائه خواهند داد، بلکه بنیان پیمان کوروش در آینده میان اسرائیل و ایرانی آزاد، دموکراتیک و شکوفا را نیز بنا خواهند نهاد؛ پیمانی که پیوندهای تاریخی و عمیق میان دو ملت را، چنانکه کوروش بزرگ ۲۵۰۰ سال پیش ترسیم کرد، استوارتر خواهد ساخت.»
یاسمین پهلوی همسر رضا پهلوی، نقش چماقداری سلطنتطلبان را بهعهده دارد و رفتارش مانند اشرف خواهر محمدرضا پهلوی است و به همین دلیل، او خواهان پیروی کورکورانه مردم از همسرش است و چون چنین نیست بسیار ناخشنود است. برخی از سلطنتطلبان قدیمی اخیرا به دلایل درونجریانی بر رضا پهلوی شوریده و با تاکید بر شکستهای پیدرپی، کفایت او برای رهبری سیاسی را زیر سئوال بردهاند و پیشنهاد کردهاند از میدان بهاصطلاح مبارزه سیاسی کنار رود. روایتی که نشاندهنده عدم بلوغ سیاسی، نگاه کودکانه به سیاستورزی و دیدگاه سیاه و سفید به جامعه است. از این منظر نیز میتوان دریافت که این نگرش سلطنتطلبان، تفاوت ماهوی چندانی با دیدگاه جمهوری اسلامی ندارد که جامعه را بهخودی و دشمن تقسیمبندی میکند.
یاسمین پهلوی در ادامه، با کنایه به مخالفان سلطنتطلب رضا پهلوی، نوشته است که امیدوارم آن فرد را که قدرت و صداقت بیشتری دارد پیدا کنید، چون او به زودی از این چرخه بیپایان کنار خواهد رفت.
اظهارات اخیر همسر رضا پهلوی در استوری اینستاگرامیاش نمونهای آشکار از ناتوانی سیاستورزی در رضا پهلوی است. این اظهارات نشاندهنده طلبکارانه از مردم ایران است؛ مردمی که از حکومت شاه نفرت داشتند و اکنون همین نفرت را از جمهوری اسلامی دارند و در جهتی مبارزه میکنند و که یکبار برای همیشه، از دست شاه و شیخ و حکومتهای دیکتاتوری و فاشیستی آنها رها شوند. حال رضا پهلوی خود را به هر در و دیواری میزند تا برای خود جایگاهی پیدا کند اما هنوز موفق نشده است و همه پروژههایش یکی پس از دیگری با شکست روبهرو شده است.
یاسمین در طول حمله اسرائیل به ایران توییت زد که اگر مردم به خیابانها نمیریزید، تکلیف ما رو روشن کنید.
امیر طاهری و حجت کلاشی و رضا تقیزاده از چهرههای سرشناس سلطنتطلبان، پس از نمایش مونیخ و انتشار دفترچه اضطرار از رضا پهلوی انتقاد کردند. رضا هم در توییتی به همه منتقدانش حمله کرد.
یاسمین پهلوی استوری زده و گفته رضا مبارزه را رها خواهد کرد. کنارگیری رضا خوب است چرا که او شریک جرم جنایات جنگی نتانیاهو است. در دفترچه اضطرار همه اختیارها را به رضا دادهاند. بهنظر میرسد رضا پهلوی، از دوره حاکمیت پدر و پدر بزرگش درس نگرفته است..
برای خانواده پهلوی مسئله اصلی اقتصاد است. چند صد میلیارد دلار گردش مالی است. رضا پهلوی کنار برود، ۹۰ درصد رسانههای خارج کشور که در خدمت رضا هستند تعطیل میشوند و شاید کمکهای مالی آنها زا سوی دولت اسرائیل و غیره هم قطع شود چون دیگر حرفی برای گفتن ندارند. سخن بر سر تجارت است. اگر رضا کنار برود، دکان خیلیها تعطیل میشود. تجارت میلیارد دلاری است. شبکههای انترنشنال، منوتو، رسانههای لسآنجلسی برای چه تشکیل شدهاند. همه اسرائیلی شدند، چون رضا به اسرائیل پیوست.
رضا پهلوی منتظر حمله دوم اسرائیل به ایران است. سرنوشت او به تصمیمگیری اسرائیل بستگی دارد. بنابراین، هیچ چیز دست خودش نیست. و همه پروژهها و برنامههای پیشرفت و پسرفت او دست دولت اسرائیل است.
رضا پهلوی مهرماه امسال با کلی تبلیغات از «پروژه شکوفایی ایران» رونمایی کرد، طرحی اقتصادی برای آینده ایران و بدون هزینه که البته صرفا ادعاهایی روی کاغذ است. او در حالی ده اصل برای این طرح معرفی کرده که با گذشت بیش از چهل و شش سال از حاکمیت جمهوری اسلامی، هنوز اندرخم یک کوچه است و هیچ تجربه و آگاهی سیاسی کسب نکرده است.
با ین وجود، ادعاهایی که سلطنتطلبان دارند حتی خمینی هفتههای آخر عمر سلطنت پهلوی نداشت. او میگفت همه آزادند از کمونیست تا مجاهدین خلق. پول نفت را بین مردم تقسیم میکنیم و آب و برق را مجانی میکنیم اما رضا پهلوی و طرفدارانش از همین الان به همدیگر وعده میدهند به محض این که به قدرت رسیدند همه پنجاه و هفتیها را اعدام خواهند کرد. این گروه در خارج کشور به مخالفین خود، حمله فیزیکی میکنند و هنرمندان را تهدید میکنند و از آقای هالو گرفته تا هادی خرسندی را تهدید میکنند. بهنظر میرسد هدایت این چماقداران را که به سبک شعبان بیمخ حرکت میکنند یاسمین پهلوی در دست دارد.
برای اولینبار یاسمین پهلوی در خرداد ماه ۱۴۰۲، با انتشار استوری در اینستاگرام شعار «مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد» را مطرح کرد. او در این پیام، مارکسیستها و اسلامگرایان را عوامل اصلی انقلاب ۵۷ و مسبب فلاکت کنونی ایران دانست. بهنظر میرسد بین سلنتطلبان تقسم کار شده که رضا پهلوی از دموکراسی دم بزند و همسرش از چماقداری و اعدام حمایت کند.
پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، تحولات ژئوپلتیک منطقه غرب آسیا به شکلی پراز تحول رقم خورد. تهاجم آمریکا به افغانستان و عراق، سرنگونی طالبهای افغانستان و صدام در عراق و قذافی در لیبی، تشکیل دولتهایی تحت نظر نیروهای غربی، و وعدههای صریح نومحافظهکاران واشنگتن درباره تغییر نظام جمهوری اسلامی، بار دیگر امیدی جدی در میان محافل سلطنتطلب زیر چتر رهبری رضا پهلوی پدید آورد. حلقه نزدیکانش در فاز جدیدی از لابیگری، مذاکره و رایزنی با تصمیمسازان کلیدی دولت بوش پسر، پنتاگون و وزارت خارجه، اکنون ترامپ و مهمتر از همه با شبکههای اسرائیلی و نتانیاهو، این جنایتکار جنگی برآمدند.
در این دوران، موارد متعددی از ارتباط مستقیم تیم رضا پهلوی با افراد بسیار بانفوذ یا متخصص ایران در دستگاههای حاکمه غرب. از لادن ارچین و مایکل روبین تا لارنس فرنکلین و… ثبت شده است. طرحهایی مثل ارائه تجهیزات الکترونیک به دانشجویان، حمایت از رسانههای فارسیزبان خارج، و حتی پروژههای رشوه به افسران سپاه به منظور انفعال یا بیطرفی در صورت دخالت نظامی، بهطور جدی بررسی شده است.
در اسناد افشاشده و اعترافات برخی فعالان حاضر در این حلقهها، گفته شده برنامهریزان اصلی اعتقاد داشتند پس از حمله و اشغال نظامی ایران، باید رضا پهلوی جایگاه محمد ظاهرشاه افغانستان یا پادشاه جدید عراق(در رویای بازگرداندن نظام سلطنتی) را پیدا کند و به قدرت بازگردد. پیامهای دلگرمکننده نومحافظهکاران، لابیهای اسرائیل–آمریکا، و وکلای قدیمی ارتش شاهنشاهی نیز همگی امید به چنین سناریویی را تا پایان دهه ۱۳۸۰ پویا نگه میداشتند.
از سال ۱۳۹۰ تا امروز، کنشها و واکنشهای رضا پهلوی در چارچوب تلاش برای بازگرداندن سلطنت ادامه دارد.
رضا پهلوی در سفر خود به تلآویو در سال ۲۰۲۳، منطق اصلی حملات فعلی اسرائیل علیه ایران را بیان کرد: سر مار در ایران است و باید سر مار را زند نه دستهایش را؛ مذاکرات هستهای را «اتلاف وقت» خواند و اصرار داشت که «سریعترین راه برای از بین بردن همه تهدیدها» سرمایهگذاری روی جایگزینی برای خود نظام است.
در طول این سفر که برای رضا پهلوی طراحی شده بود، حتی او در پای دیوار ندبه نماز خواند و عبادت کرد. تحلیلی از مرکز امنیت و امور خارجه اورشلیم، وجود دارد که این سفر را پیامی مبنی بر به رسمیت شناختن رضا پهلوی توسط اسرائیل بهعنوان «رهبر اصلی اپوزیسیون ایران» میداند! چهرههایی مانند گیلا گاملیل، وزیر سابق اطلاعات در اسرائیل و زیر علوم فعلی کابینه امنیتی اسرائیل، آشکارا خواستار رژیم چنچ در ایران شدهاند و سال گذشته حتی اعلام کردند که «پنجرهای برای سرنگونی حکومت ایران باز شده است.»
از ۱۲ ژوئن، عملیات نظامی اسرائیل فراتر از هدف قرار دادن تاسیسات هستهای رفته است. حملاتی به موسسات غیرنظامی و مقر تلویزیون دولتی انجام شده است. اسرائیل در نمادینترین حمله خود تاکنون، زندان اوین را نیز هدف قرار داده است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، آشکارا این درگیری را به عنوان مسیری برای آزادی ایرانیان توصیف کرده بود: «همانطور که به هدف خود دست مییابیم، راه را برای شما نیز هموار میکنیم تا به آزادی خود برسید!»
مقامات اسرائیلی علنا اصرار دارند که مردم ایران رهبران خود را انتخاب خواهند کرد. با این حال، میزان استقبال عمومی آنها از رضا پهلوی، داستان متفاوتی را روایت میکند.
علاوه بر این، او آیندهای را تصور میکند که ریشه در چیزی دارد که او «توافقنامههای کوروش» مینامد، احیای «دوستی باستانی» بین مردم ایران و یهود و… اما این دیدگاه، کاملا از واقعیتهای جامعه ایران جدا و بسیار دور از عقل و منطقه جهان امروز است.
دیدارهای پرسروصدای او با رهبران خارجی -بهویژه در اسرائیل– و درخواستهایش برای حمایت غرب، در رسانههای فارسیزبان وسیعا تبلیغ میشود و رسما و علنا تلاشهایی برای جلب حمایت خارجی برای بازگشت خودش به قدرت.
لوموند، نشریه فرانسوی درباره او مینویسد که پهلوی هر گاه حکومت ایران در معرض خطر دیده میشود، بر صفحه تلویزیونها ظاهر میشود. لوموند اشاره میکند که آتشبس اعلامشده از سوی ترامپ، پهلوی را غافلگیر کرده است.
این رسانه مینویسد حتی در میان چهرههای پیشتر منتسب به جریان سلطنتطلبی هم یکی دو چهره، حمله اسرائیل را محکوم کردهاند اما شخص پهلوی چنین نکرده. این رسانه فرانسوی، همچنین اشاره میکند که رضا پهلوی «روی ملیگرایی اغراقشده و گاهی دیگرستیزانه» نیز حساب باز کرده است.
این روزنامه در انتهای گزارش خود در ماجرای مراسم عروسی اخیر دختر دوم رضا پهلوی در پاریس با همسری آمریکایی نیز نشانههایی برای وضعیت سیاسی او پیدا میکند: «برخی تحلیلگران این مراسم را نشانهای از این میبینند که رضا پهلوی در واقع، امید به احیای کرسی سلطنت را از دست دادهاست.» اندیشکده «ریسپانسیبل استیتکرفت» در تحلیلی مینویسد چشمانداز او «تقریبا بهطور کامل از واقعیتهای ایران جداست.» این مطلب ادامه میدهد: «پهلوی حمایت ملموس اندکی در ایران دارد؛ آن هم در کشوری که بسیاری حرکات او را «فرصتطلبانه» و «جدای از مردم ایران» میبینند.»
نشریه بریتانیایی فایننشال تایمز در نوشته مفصلی درباره او میآورد: «او بیشتر چهرهای حاشیهای بوده که منتقدانش میگویند، اعتباری ندارد.» این روزنامه درباره فراخوان پهلوی به مردم ایران برای اقدام همزمان با حمله اسرائیل مینویسد: «تا اینجا، این فراخوان شنیده نشده.» این رسانه ادامه میدهد که نارضایتیهای سیاسی مردم «فعلا تحت تاثیر تلاششان برای بقا و خشمشان از بمباران اسرائیل» قرار گرفته است.
ولی نصر، استاد دانشکده مطالعات پیشرفته بینالملل جان هاپکینز به این رسانه میگوید فضا به شکلی فزاینده ضداسرائیلی است، «حالا چه طرفدار حکومت باشید چه مخالفش.» در ادامه این گزارش آمده پهلوی از خلاء سیاسی استفاده کرده تا مدعی نمایندگی مخالفان باشد اما بسیاری از کارشناسان حوزه ایران نسبت به جایگاه او تردید دارند. فایننشال تایمز ادامه میدهد: «تحلیلگران میگویند، خطر بیشتر برای پهلوی که در سال ۲۰۲۳ در سفر به اسرائیل با نتانیاهو دیدار کرد، این است که بهعنوان همکار مهاجم به ایران دیده خواهد شد و این هر حمایتی هم که در (ایران) داشته باشد، از بین خواهد برد.»
رسانه اسرائیلی اورشلیم پست در مطلبی که تا حد زیادی رضا پهلوی را تایید میکند، به ادعاهای مهم او با دیده تردید مینگرد؛ از جمله ادعایی که میگوید رضا پهلوی در میان نیروهای نظامی داخل ایران حمایت دارد: «هیچ نشانه قابلرویتی از هماهنگی در حمایت از پهلوی در کار نیست و بهنظر میرسد او اصلا چیزی شبیه به زیرساخت لازم برای رهبری یا حمایت از یک کودتا را ندارد.» اورشلیم پست، رسانه دست راستی حامی نتانیاهو ادامه میدهد در میان نیروهای انتظامی و حتی در میان افرادی در این نیرو که ممکن است، منتقد حاکمیت باشند، «هیچ نشانهای از هماهنگی با چهرهای خارجی مثل پهلوی نیست. »
این رسانه ادامه میدهد: «بهطور خلاصه، هیچ شبکه تاییدشده زیرزمینی یا داخلی وجود ندارد که مستقیم برای پهلوی، با پهلوی یا تحت نظر او کار کند.» اورشلیم پست این طور جمعبندی میکند: «شواهد موجود بهنظر حاکی از این هستند که رضا پهلوی فاقد ساختار حمایت و سازوکار سازماندهی لازم است که بتواند حرکتی موفق را داخل ایران هماهنگ کند. بهنظر میرسد او امیدوار است چنین چیزی رخ دهد و بعد او فراخوانده شود.» همین رسانه در نوشته دیگری، مصاحبه جاناتان کانریکوس را منتشر میکند، سخنگوی سابق ارتش اسرائیل و کارشناس فعلی افدیدی که میگوید: «مطمئن نیستم رضا پهلوی فرد مناسب یا چهره مناسب برای رهبری این جریان باشد و خیلی هم مطمئن نیستم ایرانیها دنبالهروی او شوند.»
روزهای پایانی همین جنگ بین ایران و اسرائیل، نشانه تازهای حاصل شد که جریان تصمیمگیری در ایالات متحده و اسرائیل، پهلوی را چندان جدی نمیگیرد. روز ۲۴ ژوئن، او در نشستی خبری از پاریس که پخش تلویزیونی هم داشت، همچنان مشغول شرح و طرح برنامههای خود در فضای جنگ بود و همزمان از ایالات متحده میخواست، با دولت مستقر ایران تعامل دیپلماتیک نکند. او تاکید داشت این لحظه «دیوار برلین» برای جریان اوست و از مردم ایران هم خواست از «فرصت» جنگ استفاده کنند و به خیابان بریزند.
از نیروهای نظامی و امنیتی هم خواست ترک پست کنند. او در این نشست، حرفهای بسیاری از این قبیل درباره «فرصت جنگ» داشت اما فقط چند ساعت بعد از همین نشست بود که ایالات متحده، آتشبس بین ایران و اسرائیل را اعلام کرد. این اعلام همزمان بهمعنای این نیز بود که ایالات متحده، خود هم اقدام نظامیاش را ادامه نمیدهد. به این ترتیب، پیام پرطمطراق مدعی ولایتعهدی، نرسیده منقضی شد. واکنش رضا پهلوی به این ماجرا هم البته خود گویای میزان تسلط او بر فضای سیاست و پیچیدگیهای آن است: او پس از آتشبس، صفحات ترامپ و نتانیاهو را «آنفالو» کرد.
پهلوی و نزدیکانش البته پیشتر هم فرصت حمله اسرائیل را مناسب دیده و دعوتهای اینچنینی از مردم و نیروهای حاکمیت کرده بودند، اما چنان که از نظر رسانههای خارجی نیز پنهان نماند، هیچکدام از این خواستهها تحویل گرفته نشد. به روایت الجزیره، «اعتراض گستردهای که پهلوی تشویق به آن میکرد، هرگز محقق نشد؛ بلکه بسیاری از ایرانیها، شامل مخالفان حاکمیت، در لحظه حمله نیروی خارجی، دور پرچم جمع شدند..»
الجزیره مینویسد رضا پهلوی، فضا را درست نشناخته بود: «او حاضر بود برای رسیدن به آنچه هدف بزرگتر خود میدید، با اسرائیل همراستا شود، اما بیشتر ایرانیها حاضر نبودند.» در واقع، تصویری که از رضا پهلوی در این مدت شکل گرفت، تصویر فردی مدعی قدرت است که پیش از رسیدن به آن، مخالفتی با هدررفتن جان مردم کشورش به دست مهاجمی خارجی ندارد. پیامد چنین تصویری، نه جذب حامیان جدید که ریزش حامیان پیشین هم میتواند باشد، اما چنان که بسیاری از کارشناسان ایرانی و خارجی اشاره کردهاند، پای رضا پهلوی چندان روی زمین نیست.
رضا پهلوی که حالا بهطور کاملا عریان، پیاده نظام رسانهای دولت امنیتی اسرائیل شده است. لورا کونزبرگ، خبرنگار شبکه یک بیبیسی، طی مصاحبهای با رضا پهلوی به صراحت از او میپرسد: آیا واقعا بمباران اسرائیل و کشتهشدن غیرنظامیان ایرانی را یک اتفاق مثبت میداند؟ در مقابل پهلوی ناشیانه از پاسخ شانه خالی میکند و توجیه میکند: «هدف حملات اسرائیل نه «آسیب رساندن به غیرنظامیان ایرانی» بلکه «در اصل خنثی کردن تهدیدهای ایران است.»
یاسمین پهلوی همسر رضا پهلوی، نقش جماقداری سلطنتطلبان را بهعهده دارد و رفتارش مانند اشرف خواهر محمدرضا پهلوی است و به همین دلیل، او خواهان پیروی کورکورانه مردم از همسرش است و چون چنین نیست بسیار ناخشنود است. برخی از سلطنتطلبان قدیمی اخیرا به دلایل درونجریانی بر رضا پهلوی شوریده و با تاکید بر شکستهای پیدرپی، کفایت او برای رهبری سیاسی را زیر سئوال بردهاند و پیشنهاد کردهاند از میدان بهاصطلاح مبارزه سیاسی کنار رود. روایتی که نشاندهنده عدم بلوغ سیاسی، نگاه کودکانه به سیاستورزی و دیدگاه سیاه و سفید به جامعه است. از این منظر نیز میتوان دریافت که این نگرش سلطنتطلبان، تفاوت ماهوی چندانی با دیدگاه جمهوری اسلامی ندارد که جامعه را بهخودی و دشمن تقسیمبندی میکند.
یاسمین پهلوی در ادامه، با کنایه به مخالفان سلطنتطلب رضا پهلوی، نوشته است که امیدوارم آن فرد را که قدرت و صداقت بیشتری دارد پیدا کنید، چون او به زودی از این چرخه بیپایان کنار خواهد رفت.
اظهارات اخیر همسر رضا پهلوی در استوری اینستاگرامیاش نمونهای آشکار از ناتوانی سیاستورزی در رضا پهلوی است. این اظهارات نشاندهنده طلبکارانه از مردم ایران است؛ مردمی که از حکومت شاه نفرت داشتند و اکنون همین نفرت را از جمهوری اسلامی دارند و در جهتی مبارزه میکنند و که یکبار برای همیشه، از دست شاه و شیخ و حکومتهای دیکتاتوری و فاشیستی آنها رها شوند. حال رضا پهلوی خود را به هر در و دیواری میزند تا برای خود جایگاهی پیدا کند اما هنوز موفق نشده است و همه پروژههایش یکی پس از دیگری با شکست روبهرو شده است.
یاسمین در طول حمله اسرائیل به ایران توییت زد که اگر مردم به خیابانها نمیریزید، تکلیف ما رو روشن کنید.
امیر طاهری و حجت کلاشی و رضا تقیزاده از چهرههای سرشناس سلطنتطلبان، پس از نمایش مونیخ و انتشار دفترچه اضطرار از رضا پهلوی انتقاد کردند. رضا هم در توییتی به همه منتقدانش حمله کرد.
یاسمین پهلوی استوری زده و گفته رضا مبارزه را رها خواهد کرد. کنارگیری رضا خوب است چرا که او شریک جرم جنایات جنگی نتانیاهو است. در دفترچه اضطرار همه اختیارها را به رضا دادهاند. بهنظر میرسد رضا پهلوی، از دوره حاکمیت پدر و پدر بزرگش درس نگرفته است..
برای خانواده پهلوی مسئله اصلی اقتصاد است. چند صد میلیارد دلار گردش مالی است. رضا پهلوی کنار برود، ۹۰ درصد رسانههای خارج کشور که در خدمت رضا هستند تعطیل میشوند و شاید کمکهای مالی آنها زا سوی دولت اسرائیل و غیره هم قطع شود چون دیگر حرفی برای گفتن ندارند. سخن بر سر تجارت است. اگر رضا کنار برود، دکان خیلیها تعطیل میشود. تجارت میلیارد دلاری است. شبکههای انترنشنال، منوتو، رسانههای لسآنجلسی برای چه تشکیل شدهاند. همه اسرائیلی شدند، چون رضا به اسرائیل پیوست.
رضا پهلوی منتظر حمله دوم اسرائیل به ایران است. سرنوشت او به تصمیمگیری اسرائیل بستگی دارد. بنابراین، هیچ چیز دست خودش نیست. و همه پروژهها و برنامههای پیشرفت و پسرفت او دست دولت اسرائیل است.
رضا پهلوی مهرماه امسال با کلی تبلیغات از «پروژه شکوفایی ایران» رونمایی کرد، طرحی اقتصادی برای آینده ایران و بدون هزینه که البته صرفا ادعاهایی روی کاغذ است. او در حالی ده اصل برای این طرح معرفی کرده که با گذشت بیش از چهل و شش سال از حاکمیت جمهوری اسلامی، هنوز اندرخم یک کوچه است و هیچ تجربه و آگاهی سیاسی کسب نکرده است.
با ین وجود ادعاهایی که سلطنتطلبان دارند حتی خمینی هفتههای آخر عمر سلطنت پهلوی نداشت. او در حرف ادعا میکرد: همه آزادند از کمونیست تا مجاهدین خلق. پول نفت را بین مردم تقسیم میکنیم و آب و برق را مجانی میکنیم اما رضا پهلوی و طرفدارانش از همین الان به همدیگر وعده میدهند به محض این که به قدرت رسیدند همه پنجاه و هفتیها را اعدام خواهند کرد. این گروه در خارج کشور به مخالفین خود، حمله فیزیکی میکنند و هنرمندان را تهدید میکنند و از آقای هالو گرفته تا هادی خرسندی را تهدید میکنند. بهنظر میرسد هدایت این چماقداران را که به سبک شعبان بیمخ حرکت میکنند یاسمین پهلوی در دست دارد.
برای اولینبار یاسمین پهلوی در خرداد ماه ۱۴۰۲، با انتشار استوری در اینستاگرام شعار «مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد» را مطرح کرد. او در این پیام، مارکسیستها و اسلامگرایان را عوامل اصلی انقلاب ۵۷ و مسبب فلاکت کنونی ایران دانست. بهنظر میرسد بین سلنتطلبان تقسم کار شده که رضا پهلوی از دموکراسی دم بزند و همسرش از چماقداری و اعدام حمایت کند.
پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، تحولات ژئوپلتیک منطقه غرب آسیا به شکلی پراز تحول رقم خورد. تهاجم آمریکا به افغانستان و عراق، سرنگونی طالبهای افغانستان و صدام در عراق و قذافی در لیبی، تشکیل دولتهایی تحت نظر نیروهای غربی، و وعدههای صریح نومحافظهکاران واشنگتن درباره تغییر نظام جمهوری اسلامی، بار دیگر امیدی جدی در میان محافل سلطنتطلب زیر چتر رهبری رضا پهلوی پدید آورد. حلقه نزدیکانش در فاز جدیدی از لابیگری، مذاکره و رایزنی با تصمیمسازان کلیدی دولت بوش پسر، پنتاگون و وزارت خارجه، اکنون ترامپ و مهمتر از همه با شبکههای اسرائیلی و نتانیاهو، این جنایتکار جنگی برآمدند.
در این دوران، موارد متعددی از ارتباط مستقیم تیم رضا پهلوی با افراد بسیار بانفوذ یا متخصص ایران در دستگاههای حاکمه غرب. از لادن ارچین و مایکل روبین تا لارنس فرنکلین و… ثبت شده است. طرحهایی مثل ارائه تجهیزات الکترونیک به دانشجویان، حمایت از رسانههای فارسیزبان خارج، و حتی پروژههای رشوه به افسران سپاه به منظور انفعال یا بیطرفی در صورت دخالت نظامی، بهطور جدی بررسی شده است.
در اسناد افشاشده و اعترافات برخی فعالان حاضر در این حلقهها، گفته شده برنامهریزان اصلی اعتقاد داشتند پس از حمله و اشغال نظامی ایران، باید رضا پهلوی جایگاه محمد ظاهرشاه افغانستان یا پادشاه جدید عراق(در رویای بازگرداندن نظام سلطنتی) را پیدا کند و به قدرت بازگردد. پیامهای دلگرمکننده نومحافظهکاران، لابیهای اسرائیل–آمریکا، و وکلای قدیمی ارتش شاهنشاهی نیز همگی امید به چنین سناریویی را تا پایان دهه ۱۳۸۰ پویا نگه میداشتند.
از سال ۱۳۹۰ تا امروز، کنشها و واکنشهای رضا پهلوی در چارچوب تلاش برای بازگرداندن سلطنت ادامه دارد.
اما نام پهلویها، برای اکثریت مردم ایران با خاطرات شکنجهگاههای ساواک، فساد گسترده و وابستگی به قدرتهای خارجی برای بقا، لکهدار شده است. رضاشاه با کودتای مورد حمایت خارجی به قدرت رسید و نهایت توسز خارجیها از حکومت بکنار و به جزیره گابون تعید شد. هنگام تبعید او توسط دولت متفقین پیروز در جنگ جهانی دوم، هیچ صدایی از مردم ایران در نیامد چرا که از او متنفر بودند. همان دولتهای پیروز در جنگ جهانی دوم، محدرضا پهلوی، پسرش را به سلطنت نشادند. او در دوره نخستوزیر محمد مصدق که بر اجرای قانون اساسی و محدود کردن قدرت شاه تاکید داشت ایران را ترک کرد و با کودتای 28 مرداد انگلیسی–آمریکایی مجددا به ایران بازگشت. بنابراین، سلطنت پهلویها با کودتا و زور دول خارجی به مردم ایارن تحمیل شده بودند و اکنون فرزند محمدرضا پهلوی همان راه پدر و پدر بزرگش را تعقیب میکند تا با قدرت خارجی به قدرت برسد. اما اوضاع ایران و جهان به آن دورههای تاریخی بسیار تغییر کرده است و اکنون جنبشهای اجتماعی ایران، به ویژه نیروی جوان ایران خواهان عبور از شاه و شیخ هستند و میخواهند جامعه خود را با معیارهای آزادیخواهی و برابریطلب قرون بیست و یکم اداره کنند. و همین تغییرات رضا پهلوی را که عشق رسیدن به تاج و تخت در ایران را در سر میپروارند از مردم ایران نامید کرده و او تنها امید خود را به اسرائیل و آمریکا دوخته است تا با جنگ و کشتار و ویرانی ایران او را به قدرت برسانند. همان سناریو هولناک و ویرانگری که در دوران بهار عربی بر سر مردم عراق و لیبی و همچنین پس از واقعه 11 سپتامبر بر سر مردم افغانستان آوردند. از آمن دوارن تاکنون مردم این کشور، روز خوش ندیدهاند و با جنگ و ترور و فقر دست و پنجه نرم میکنند. مردم ایران به وضعیت دردناک این کشورها آگاه است و به همین دلیل در جنگ 12 روزه، به فراخوانهای مرکر نتانیاهو و رضا پهلوی کمترین اهمیتی ندادند در حالی که همین مردم از جمهوری اسلامی نفرت دارند و برای سرنگونی آن لحظهشمار میکنند اما اصلا دوست ندارند بلایی که دولتها و در راس همه آمریکا سیر مردم لیبی و عراق و افغانستان آورند بر سرشان بیاید.
سلطنتی که اسرائیل به احیای آن اشاره میکند، در سال ۱۹۷۹، به دلیل سیاستهای استبدادی با اعتراض عمومی و میلیونی مردم ایران سرنگون شد.
کارزار مشترک سلطنتطلبان و دولت اسرائیل، نمیتواند یک ایران جدید و دوست را از خاکستر بیرون بکشد، به ویژه با حمایت از جانشینی از یک سلسله سقوط کرده که ایرانیان مدتهاست آن را رد کردهاند.
تنها جریان ایرانی که در رسانههای اسرائیلی بازتاب مییابد رضا پهلوی و سلطنتطلبان هستند. اکنون بیش از پیش سلطنتزلبان را یک نیروی نیابتی خود میداند و کمهای مورد نیاز آنها را بهخوبی تامینی میکنند.
سعید قاسمینژاد، عضو بنیاد دفاع از دموکراسیها(FDD) اندیشکدهای که بهطور رسمی در لابیگری برای اسرائیل شناخته میشود.، در ویکیپدیا آمده است که «او از پیمانکاران وزارت امور خارجه آمریکا در پروژه ایران دیس اینفو بوده است.»
در سفر اخیر تیم 7 نفره نماینده رضا پهلوی به اسرائیل و دیدار با رییس جمهور و یکی از اعضای کابینه امنیتی اسرائیل، نیز ایشان رهبری تیم را برعهده داشته است.
قطعیتی برای اتفاقات بعدی البته وجود ندارد اما اگر بنا باشد آتش جنگ دوباره شعلهور شود، ۱۲ روز آخر خرداد و تیر را میتوان پیشنمایشی برای کارکرد هر کدام از بخشهای درگیر دانست. نقش رضا پهلوی در این میان، همچنان در حاشیه بود و همچنان با همان چالشهایی که او دهههاست به اشکال مختلف با آنها دستوپنجه نرم میکند.
رضا پهلوی و طرفدارانش در تمام سالهای پس از انقلاب تاکنون نتوانسته نظر مثبت و مساعد «اکثریت جامعه مدنی ایران»، حتی در خارج کشور را به خود جلب کند و در میان افکار عمومی بهعنوان آلترناتیو جدی وضع موجود مطرح شود. از سوی دیگر، رضا پهلوی و شاهپرستان، به قدری برای بازکسب قدرت در ایران «شهوت» فزاینده دارند که از اتحاد با هر فرد و جریانی و اسپانسر سیاسی، مالی و نظامی اسرائیل نیز ابدا ابا ندارند.
مردم ایران، همان مردمی که در انقلاب 57 خود حکومت استبدادی سلطنتی را سرنگون کردند و در این راه، تجربه مستقیم هم دارند اکنون اراده کردهاند حکومت اسلامی را هم به همان گورستان تاریخ بفرستند که 36 سال پیش حکومت پهلوی را فرستاده بودند. مردم تصمیم دارند که برای همیشه کارنامه شاه و شیخ را در جامعه ایران ببندند و خود مستقیما و از طریق تشکلهای خود، مدیریت جامعه و سرنوشت خود را به دست گیرند.
اشتباه تاریخی رضا پهلوی، در این است که او هنوز پی نبرده مردم ایران و در پیشاپیش همه جنبشهای اجتماعی همچون جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش بیکاران، بازنشستگان، محیط زیست و جنبشهای مردمان تحت ستم ایران، شدیدا مخالف دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی کشورشان هستند و در عین حال، در جهت سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی مبارزه میکنند.
دلیل اصلی حمایت تمام قد سلطنتطلبان و در راس همه رضا پهلوی، ناشی از خیالپردازیهای آنهاست. چرا که امید دارند سرانجام جنگ اسرانیل علیه ایران و اعتراض مردم، به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد و با حمایت آمریکا و اسرائیل، سلطنت تحت رهبری رضا پهلوی، پسر تبعیدی آخرین شاه ایران، احیا خواهد شد. چنین تخیلی آنقدر پوچ و بیمعنی است که با هیچ منطق علمی و سیاسی و اجتماعی نمیتوان آن را توضیح داد!
او نیک میداند که در درون ایران، نه پایگاهی دارد و نه حقانیتی. میپنداشت اگر از بیرون، دستی آهنین و ارتشی خارجی او را بر دوش بکشد، شاید تاج را دوباره بر سر نهد. اما تاکنون روزگار خلاف این پندار پیش رفته است.
سهشنبه هجدهم شهریور 1404-نهم سپتامبر 2025
ضمیمه:
*بخشی از این مقاله به شکل شنیداری در لینک یوتیوب زیر:
https://youtu.be/UZi9HS-liRQ?si=RxGANoL1WlrBSfkK