بخش خبر
طوفان ريزگردها در چند سال اخير دامن هوای استان سيستان و بلوچستان را گرفته و بحران محيط زيستی اين استان را بیش از پیش فاجعه بارتر کرده است.
سالهاست که استان سیستان و بلوچستان تغییرات آب و هوا و طوفانهای ازپادرآورنده گرد و خاک را تجربه میکند و پیش از این نیز پیشبینیهای هولناک درباره اثرات اجتماعی تغییرات اقلیمی از جمله گسترش بیماری و کوچ اجباری ساکنان آن پدیدار شدهاند. اکنون تداوم این بحرانهای آب و هوایی سبب شده تا برخی از مناطق اين فقیرترین استان ایران از سکنه خالی شود.
تجارت نیوز درگزارشی در این خصوص با علیرضا سرورینژاد، پژوهشگر آب و خاک گفتوگو کرده و از تهدید سلامت ۴۰۰ هزار نفر، بیکاری گسترده و متروکه شدن ۲۰۰ روستا بر اثر تغییرات اقلیمی در جنوب شرق ایران خبر داده است.
این گزارش با اشاره به اینکه در روزهای گذشته بادهای ۱۲۰ روزه بیش از ۶۰۰ نفر را در منطقه سیتان و بلوچستان راهی بیمارستان کرده، دلایل آن را از قول این کارشناس، «ضعفهای مدیریتی داخلی، در کنار اقدام افغانستان به ساخت سد روی رودخانهها و قطع حقابه تالاب هامون»، عنوان کرده و نوشته است که چنین وضعیتی منجر شده وزش بادهای معروف به ۱۲۰ روزه در عمل به ۱۸۰ تا ۲۰۰ روز در سال افزایش یابد.
این گزارش میافزاید که در «دسترس نبودن آب و طولانی شدن بازه وزش این بادها»، باعث بیکاری مردم و متروکه شدن روستاها و زمینهای کشاورزی شده که میتواند آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی را در پی داشته باشد.
پیشتر نیز کارشناسان هشدار داده بودند که بسیار محتمل است که این وضعیت در آینده بدتر شود. براساس یکی از تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۱۵ توسط موسسه فنآوری دانشگاه ماساچوست آمریکا (MIT) بیشتر منطقه خلیج ممکن است در آینده نزدیک بهدلیل دمای بالا برای انسانها غیر قابل سکونت شود.
وزش بادهای معروف به ۱۲۰ روزه فاجعهای محیطزیستی در منطقه سیستان و بلوچستان رقم زده است که سلامت ۴۰۰ هزار نفر از ساکنان منطقه شامل پنج شهرستان هامون، هیرمند، زابل، زهک و نیمروز را تهدید میکند.
سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۶ زابل، مرکز این استان را آلودهترین شهر زمین اعلام کرده بود و در سالهای اخیر با ناممکن شدن کشاورزی و تبدیل شدن زندگی روزانه به یک تقلا برای حیات، ساکنین و مقامات این استان بارها نسبت به خطرغیرقابل سکونت شدن منطقه ابراز نگرانی کردهاند.
به گفته سرورینژاد، احداث سد کمالخان در افغانستان و عدم پرداخت حقابه ایران در سالهای اخیر، در کنار اشتباهات مدیریتی داخلی، شرایط موجود را رقم زده است.
او با اشاره به این که دو دهه پیش از آن نیز حقابه در مواقع زیادی به طور کامل تخصیص نیافته بود:
این منطقه به صورت تاریخی گرم و خشک بوده اما تغییرات آبوهوایی، اشتباهات داخلی و ضعف در دیپلماسی، اکنون آن را به منطقهای بیابانی تبدیل کرده است. ضمن اینکه دمای بالا، تبخیر سالانه تا پنج هزار میلیمتر و وارد نشدن آب به منطقه، به این روند بیابانزایی در سیستان سرعت میبخشد و نگرانیها را افزایش میدهد؛ این عوامل در کنار هم بادهای ۱۲۰ روزه سیستان را از نعمت به چالش تبدیل کرده است.
پیشتر نیز ناصر مقدسی مشاور ارشد سازمان محیط زیست در امور بینالملل در کنفرانس اقلیمی COP ۲۴ در کاتویچ لهستان گفته بود: «از یک طرف افغانستان چندین سد را در بالادست دریاچه و تالابها ساخته است و در طرف دیگر منطقه با خشکسالی دائم روبهروست. به همین دلایل اکنون «نقطه داغ»ی در این ناحیه که زمانی ناحیه اصلی کشت و زراعت به شمار میرفت ایجاد کرده و برای بسیاری از مردم مشکلات بزرگی بوجود آورده است.»
از دیگر موارد تبعات گردوغبار و شنهای روان، خشک شدن ۱۵۰ هزار هکتار زمین کشاورزی مردم و متروکه و رها شدن هزاران زمین کشاورزی در این منطقه بوده است.
سرورینژاد همچنین میگوید که از سوی دیگر، افغانستان از چندی پیش ساخت سد بخشآب را روی رودخانه فراه رود آغاز کرده است و در آینده نزدیک آن را افتتاح میکند.
به گفته او «آن زمان است که منطقه سیستان به بزرگترین کانون برداشت گردوغبار به صورت یکجا در کشور تبدیل میشود. ضمن اینکه، افغانستان مسیر بسیاری از آبراههایی را که پیش از این به سمت تالاب هامون جاری بودند به سمت اراضی و روستاهای خود منحرف کرده است. پس از افتتاح سد بخشآباد، سهم آب ورودی به تالابها کاملاً قطع خواهد شد؛ در نتیجه بخش عمده اراضی قابل کشتوکار و سکونتگاهها بیش از پیش به کانون تولید گردوغبار و حرکت شنهای روان تبدیل میشوند؛ البته همین امروز نیز این اتفاق ناخوشایند رخ داده است».
این پژوهشگر آب و خاک در رابطه با سه اولویت اصلی برای مقابله با چالش تغییرات اقلیمی در این منظقه میگوید «که دستگاه دیپلماسی با عزمی راسخ برای مذاکره با افغانستان و تامین حقابه کشور تلاش کند. همچنین بررسیهای ماهوارهای نشان میدهد افغانستان با وجود ادعاهایی که دارد، از منابع آب کافی برخوردار است و میتواند حقابه ایران را بهراحتی پرداخت کند. از سوی دیگر، در داخل کشور نیز باید برای رفع نیاز مردم منطقه به آب شرب، اقدامات سریعی به منظور انتقال آب از دشت تهلاب به سیستان انجام شود.»
ایران و طالبان تا به حال چند مرتبه بر سر حقابه هیرمند گفتوگو کردهاند اما اطلاعات شفافی از این مذاکرات بیرون نیامده است.
همزمان با بروز بحرانهای محیط زیستی، حکومت ایران کارشناسان محیط زیست کشور را به زندان میاندازد. کاووس سیدامامی یکی از فعالان محیط زیست بازداشت شده بهمن ۱۳۹۸ در زندان جان باخت. مقامهای حکومتی در ایران علت مرگ او را خودکشی گزارش کردند. چهار تن دیگر از بازداشتشدگان این پرونده فروردین ۱۴۰۳ پس از شش سال حبس، از زندان آزاد شدند.
از زمان این دستگیریها بسیاری از فعالیتهای مرتبط با محیط زیست اعم از همکاری با مجامع علمی بینالمللی تا کار میدانی در منطقه و بسیاری از پژوهشهای محیط زیستی متوقف شدهاند.
همچنین سازمانهای غیردولتی دچار بدگمانی شدهاند. پیشتر کاوه مدنی دانشمند، پژوهشگر و کارشناس آب که چندین ماه در سمت معاون سازمان حفاظت محیط زیست ایران فعالیت میکرد و همزمان با شروع دستگیریها از ایران خارج شد گفته بود: «خودت را سانسور میکنی، فعالیتهایت را محدود میکنی و فکر میکنی که برای هرکاری احتیاج به مجوز داری. این وضعیت برای دانشمندان هم گیجکننده است. چه اطلاعاتی در دسترساند یا باید در دسترس عموم باشند؟ به این فکر میافتی که ممکن است برای ارتباط گرفتن با شرکای پژوهشی خودت در آمریکا به دردسر بیفتی».