عاطفه دانشگر
استان سیستان و بلوچستان مدتهاست که با محرومیت آجین است، محرومیتی که گاه دست طبیعت برایش رقمزده و گاه دست حکومت؛ اما یکی از جدیترین این محرومیتها که هر دو دست در آن دخیلاند بیآبی در این استان است. اگرچه که این استان معمولاً در زمستان چند نوبت زیر هجوم بارانهای سیلآسا قرار میگیرد، بارانهایی که در آخرین نمونه سبب جاریشدن سیل فاجعهبار طی هفته گذشته در جنوب این استان شد اما از یکسو فقر آب و از سوی دیگر بیتوجهی دولت به توسعه پایدار در این استان سبب شده تا ساکنان این گوشه از ایران غم آب را هم بخورند.
خشکسالیهای پیدرپی، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، عدم وجود سدهای بزرگ و درمجموع عدم مدیریت منابع آب و همچنین بیتوجهی به زیرساختهای آب، استان سیستان و بلوچستان را به یکی از تشنهترین نقاط ایران تبدیل کرده است.
در دشتهای وسیع و سوزان این استان، در اغلب اوقات سال زمین تشنه و ترکخورده است. گویی زخمی عمیق بر پیکر زمین نقش بسته است. رودخانههای هیرمند و هامون که زمانی سرشار از آب بودند، اکنون به مسیلهای خشک تبدیلشدهاند. در برخی روستاهای دورافتاده، مردم برای تأمین آب شرب خود به تانکرهای آب سیار وابسته هستند، تانکرهایی که در برابر خود همیشه صف طولانی زنان و کودکان با دبههای پلاستیکی را در انتظار میبینند تا سهم ناچیزی از آب را دریافت کنند. البته راه این تانکرها هفتهها به برخی از این روستاها هم نمیخورد و مردمان این دیار برای رفع آتش به هوتکهای عمدتاً ناامن پناه میبرند.
گراناز دختری جوان از یک روستای دورافتاده در جنوب استان سیستان و بلوچستان است که وقتی پای حرفهایش مینشینی رنج و انزوا از کلماتش به جانت مینشیند. از چه زمانی مشکل کمآبی در این منطقه به وجود آمده است؟ «من ۲۱ سال دارم و از کودکی تابهحال هرچه در خاطر دارم همین بوده و هر سال هم وضعیت بدتر شده است.» «در سالهای گذشته خیلی از مردم ما مجبور شدند از اینجا مهاجرت کنند، البته که من اسم این رفتنها را فرار میگذارم!»
بیش از ۷۰ درصد از مردم سیستان و بلوچستان به آب شرب سالم دسترسی ندارند. بیش از پنجهزار روستا در این استان با تانکر آب سیار آبرسانی میشوند. خشکسالی باعث از بین رفتن بیش از ۱۰۰هزار هکتار از اراضی کشاورزی در سیستان و بلوچستان شده است. همچنین هیچ آمار دقیقی از تعداد در استان سیستان و بلوچستان موجود نیست اما میتوان ادعا کرد صدها هوتک در این سرزمین تشنه مورد استفاده اهالی روستاهای دورافتاده است. اینها همه گواه فقر آب و در پی آن فقر نان بسیاری از این مردمان گوشه جنوب شرقی ایران شده است.
Ad placeholder
هوتکها، مأمن دورافتادگان تشنه
از گذشته تابهحال مردم این استان به خصوص در پهنه جنوبیتر، در شرایط کمآبی، خشکسالی و گرمای طاقتفرسا از هوتکها استفاده میکنند. هوتک یک روش سنتی مشابه آبانبار اما روباز است که از آن برای مهار، کنترل و بهرهبرداری از آب سیل استفاده میشود. آب جمعشده در هوتکها را مردم روستاهای پیرامون برای مصارف مختلف بهرهبرداری میکنند، اما این آب نهتنها مصرف شرب مردم، بلکه همزمان آب شرب حیوانات هم هست.
این استفاده همزمان مردم و حیوانات از آب هوتکها سلامت بسیاری از مردم این دیار را درخطر قرار داده است. همچنین در شرایطی که هیچ جای بازی برای کودکان روستاهای پیرامون هوتکها وجود ندارد، برخی از بچهها برای بازی و برخی نیز برای بردن آب به خانه به هوتکها سر میزنند و به دلیل نبود هیچگونه حصارکشی در پیرامون بسیاری از این هوتکها، به دلیل نرم بودن گل و لایه اطراف آنها، موارد غرقشدن و جاندادن کودکان در سالهای گذشته بسیار بوده است. البته همهچیز به همینجا ختم نمیشود و اگر زنان و کودکان که عمدتاً برای بردن آب به هوتکها سر میزنند از نوشیدن این آب بیکیفیت و خطر غرقشدگی جان سالم به در ببرند باید مراقب خطر دیگری به نام گاندوها باشند، موجوداتی که از خانواده تمساحسانان است و محل زندگیاش در همین هوتکها.
البته آمار بیماری و مرگومیر مردمان این دیار در مواجهه با هوتکها از آنجایی ناراحتکنندهتر میشود که بیعدالتی چهره مینماید، آنهم به این شکل که جمهوری اسلامی همه خانههای مناطق غیر بلوچ منطقه آزاد چابهار را لولهکشی آب ۲۴ساعتی کرده اما در رسانههای خود هوتکها را برای بلوچها تنها یک نوع «سبک زندگی» معرفی میکند!
Ad placeholder
کمبود منابع نیست، اولویتهای حکومت چیز دیگری است
درحالیکه دولت ایران در ظاهر نشان میدهد که منابع مالی لازم را ندارد تا در بلوچستان مدیریت منابع آب را انجام دهد، دسترسی به آب شرب سالم را تسهیل کند، هوتکها را امن کند و بسیاری موارد دیگر مانند ساخت مدرسه و بیمارستان و راه مناسب، در عمل میبینیم که منابع مالی برای استفاده از منابع این استان یا تغییر بافت جمعیتی آن را دارد.
این وضعیت نابرابری و تبعیض آشکار در توزیع منابع و خدمات، نهتنها بر زندگی روزمره مردم تأثیر گذاشته بلکه پایههای اعتماد آنها نسبت به حکومت مرکزی را لغزانتر از همیشه کرده است. در این میان، فعالان مدنی و رسانههای مستقل تلاش دارند جریان حیاتی افشاگری و مطالبهگری را در برابر جمهوری اسلامی در پیش گیرند. با توجه به اینکه سیستان و بلوچستان از مناطق استراتژیک و حیاتی ایران به شمار میرود، مردمان این دیار فریاد میزنند که توجه به مسائل این منطقه نباید به دلایل امنیتی محدود شود. اما جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه گذشته بجای پرداختن به توسعه پایدار، حفاظت از محیطزیست و ارتقای سطح زندگی مردم بهخصوص در موارد حیاتی چون تأمین آب شرب سالم که جزو اولیهترین و حداقلیترین خواست مردم سیستان و بلوچستان است، ترجیح داده منابع مالی خود را در امور ایدئولوژیک صرف کند.
جمهوری اسلامی با رها کردن مردم سیستان و بلوچستان در بحران بهخصوص بحران آب، با توزیع ناعادلانه منابع و خدمات در برابر دیدگان آنها و همچنین با سرکوب فعالان مدنی و رسانه برای جلوگیری از انعکاس صدای مردم این دیار و مطالبهگری برای حل مشکلات و محرومیتهایشان از جمله محرومیت آبی، زخم بلوچستان را باز به حال خود رها کرده است.