حسن رحمان‌پناه: هنوز هم دیر نیست؛ پژاک و رهبر مشترکش اگر بخواهند، می‌توانند آن اشتباه بزرگ را جبران کنند.

حسن رحمان‌پناه، عضو کمیته مرکزی کومه‌له، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، در گفت‌وگویی با «قندیل پرس» می‌گوید:
در صورت احتمال بروز دوباره جنگ، من بر این باورم که احزاب کردستان و حتی مرکز گفت‌وگو اگر تا آن زمان باقی بمانند، موضع مشترک نخواهند داشت و پس از مدت کوتاهی پراکنده می‌شوند. برخی جریان‌ها به‌سوی جنگ با جمهوری اسلامی می‌روند، برخی دیگر تلاش می‌کنند آشکارا یا پنهانی با جمهوری اسلامی به توافق برسند و وضعیتی مشابه “روژاوا” در سوریه را به‌عنوان منطقه حائل و آرام‌کننده برای جمهوری اسلامی در کردستان ایجاد کنند.
و گروه‌هایی هم هستند که به‌نظر  و گمان من  که کومه‌له کمونیست نیز چنین اعتقادی دارد ـ باید فعالیت و مبارزه را تقویت کنند. ما همراه با مردم کردستان، به‌ویژه سازمان‌های مستقل مردمی و جامعه مدنی، باید به ایجاد جبهه سوم بپردازیم و با تکیه بر نیروی مردمی، در هر روستا، شهرو شهرک، خلأ قدرت را پر کنیم و در برابر عقب‌نشینی و بحران جمهوری اسلامی ابتکار عمل را به دست بگیریم.
قندیل‌پرس: در روزهای گذشته، یک فایل صوتی از آقای امیر کریمی، رئیس حزب «ژیانی آزادی کوردستان» (پژاک)، واکنش‌های بسیار زیادی برانگیخته است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
حسن رحمان‌پناه: موج گسترده واکنش‌های منفی نسبت به این فایل صوتی رهبر  کنونی «پژاک» ـ چه در داخل کشور، چه خارج از کشور، چه در میان فعالان سیاسی و سازمان‌های سیاسی مستقر در اقلیم کردستان و چه از سوی صدها فعال سیاسی که بخش مهمی از تاریخ مشترک کردستان با زحمت و رنج آنان شکل گرفته است ـ چه از طریق انتشار بیانیه و نوشتن مقاله و چه در سخنرانی‌ها، نشست‌ها و رسانه‌ها که مخالفت خود را با آن فایل صوتی اعلام کردند، در اصل به دو دلیل اصلی بازمی‌گردد.
نخست: واکنش نادرست، با زبانی ناخوشایند و خصمانه نسبت به سازمان‌های سیاسی مانند کومه‌له و دموکرات؛ نیروهایی که با وجود همه انتقادها، طی دهه‌ها برای تعیین سرنوشت در شرق کردستان نقش محوری داشته‌اند.
دوم: تحریف تاریخ. یعنی بازنویسی تاریخی زنده، تاریخی که بسیاری از سازندگان آن هنوز در قید حیات‌اند، به‌ویژه درباره کومه‌له و تاریخ آن. این فایل چه قدیمی باشد چه جدید، چه از سوی مخالفان پژاک منتشر شده باشد چه توسط خود آنان ـ که می‌گویند قبلا هم منتشرش کرده‌اند ـ بخشی از آن سخنان مربوط به روایت «تاریخ مشترک» در دستگاه فکری و آموزشی پژاک است؛ و گوینده این سخنان، اکنون رهبر همین سازمان است. تلاشی برای ساختن تاریخی است که بارها و بارها در زبان نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی علیه نیروهای مخالف تکرار شده است.
آنچه بیش از همه فعالان سیاسی و مبارزان آن تاریخ را ـ چه حزبی، چه افراد مستقل و چه مردم آزادی‌خواه ـ راخشمگین کرد، بیانیه رسمی پژاک چند روز پس از انتشار این فایل صوتی بود. آنان به‌جای درخواست پوزش، پذیرش مسئولیت و توضیح درباره شرایط، رو به توجیه، حمله متقابل و سرزنش منتقدان آوردند. این در حالی بود که خود آنان عضو ائتلافی هفت‌گانه به نام «مرکز دیالوگ» هستند؛ ائتلافی که دو سازمان عضو آن مورد همین توهین و حمله قرار گرفته بودند، اما پژاک همچنان در آن ائتلاف فعال مانده بود..
بدون تردید این بی‌احترامی و تحریف دل‌بخواهی تاریخ، بدون ارائه هیچ سند و مدرکی، بر روابط و همکاری‌های درون آن ائتلاف نیز سایه منفی انداخته است. همه می‌دانند که تنها برنده این فایل صوتی، در شرایط آشفته سیاسی و امنیتی کردستان و ایران به‌طور خاص، و منطقه به‌طور کلی، جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی‌ای هستند که از اختلاف میان نیروهای سیاسی شرق کردستان سود می‌برند.
جمهوری اسلامی و دستگاه فکری و برنامه‌ریزی آن، به‌ویژه از زمان خیزش «زن، زندگی، آزادی» تاکنون، همواره تلاش کرده‌اند نگذارند همکاری و همگرایی میان احزاب مخالف شکل بگیرد، زیرا این همبستگی برای آنان هزینه‌ساز و خطرناک است. به گمان من هیچ‌کس مخالف نقد سیاسی، فکری یا برنامه‌ای نیست؛ اما محتوای این فایل صوتی در چارچوب نقد سیاسی نمی‌گنجد و همین باعث موج گسترده واکنش‌ها شد.
هنوز هم دیر نشده است؛ پژاک و رهبر آن اگر بخواهند، می‌توانند این خطای بزرگ را جبران کنند. امیدوارم فضای ملتهبی که پس از انتشار این فایل صوتی ایجاد شده، به روابط میان نیروهای سیاسی لطمه نزند، زیرا شرایط بسیار حساس و ویژه است و بیش از هر زمان دیگری به هوشیاری سیاسی و همکاری عملی نیاز داریم.
قندیل‌پرس: همان‌طور که اطلاع دارید، هفت حزب شرق کردستان در قالب یک پلتفرم به نام «مرکز دیالوگ» با یکدیگر گفت‌وگو دارند. پیش‌تر نیز مرکزی برای همکاری وجود داشت اما شکست خورد. این‌بار نیز آشکار است که اختلاف وجود دارد و آینده این تلاش روشن نیست.

به‌طور کلی، دلیل ناتوانی احزاب روژهەڵات در برقراری همکاری پایدار چیست؟
حسن رحمان‌پناه: اختلاف و تفاوت در نگرش، سیاست، برنامه و استراتژی و همچنین حق نقد گرفتن بسیار طبیعی است و هر یک از طرف‌ها با در نظر گرفتن این ویژگی‌ها و رسمیت شناختن آن‌ها تصمیم به همکاری مشترک گرفته‌اند. احزاب پس از آن در مرکز «دیالوگ» شرکت کردند و در چارچوب خیزش «زن، زندگی، آزادی» و با درک ضرورت پاسخگویی به مطالبات مردم کردستان، تلاش کردند صدای واحدی برای پیشبرد انقلاب ارائه دهند، هرچند مشکلات و چالش‌هایشان کم نبود.
دعوت به همکاری، پاسخ به مطالبات عمومی و همگرایی مردم کردستان، باعث شد تا آن‌ها بیش‌تر به همکاری متعهد شوند. این همکاری‌ها، پس از تاسیس عملی «مرکز همکاری» که ما ـ یعنی «کومه‌له کمونیست» ـ از ابتدا در آن شرکت نکردیم، به‌تدریج تصمیم‌گیری‌های مشترک را شکل داد. همچنین، برخی دیگر از گروه‌ها یا اصلا در این مرکز نبودند یا بعدا از آن خارج شدند؛ اما موفقیت نشست‌ها و برخی اقدامات مشترک طی دو سال گذشته، «مرکز دیالوگ» را به مرکزی قابل توجه تبدیل کرده است.
اختلافات درون «مرکز دیالوگ» شامل نپذیرفتن یکدیگر، تفاوت در اندیشه و استراتژی، و جدایی‌ها، دوستی‌ها و همکاری با نیروهای سیاسی ایران، به‌ویژه در برابر ناسیونالیسم ایرانی که تا حد فاشیزم و رفتارهای سرکوبگرانه و ضد حقوق ملی مردم کردستان و گروه‌های تحت سلطه (همچون برخی از سلطنت طلبان و بخشی از جمهوری‌خواهان) پیش رفته، یکی از دلایل اصلی است.
این اختلافات در میان بخش‌های دیگر کردستان و عدم هماهنگی برخی سازمان‌ها، به‌ویژه در شمال کردستان و قندیل، با عدم شناخت رسمی اصل آزادی فعالیت سیاسی بدون قید و شرط در جنبش انقلابی کردستان، تلاش دشمن برای تضعیف همکاری میان طرف‌ها و مبارزان داخلی، و نبود نیروی حفاظتی لازم در مقابل تهدیدات، تشدید شده است.
این تاکتیک‌ها باعث ضررهای جدی به منافع مبارزه مردم کردستان، هم اکنون و در آینده نزدیک، شده است. نمونه‌ای از آن سیاست انتظار و چشم‌انتظاری است که در آن گفته می‌شود: «نیروی خارجی کاری برای ما انجام خواهد داد» یا «مردم باید منتظر، در صورت حمله جمهوری اسلامی و نیروهای خارجی باشند» و یا «نیروی پیشمرگه می‌آید و ما را نجات می‌دهد»؛ که موجب ناباوری به قدرت جمعی و مردمی خود شده است. این‌ها از دلایل اصلی عدم همکاری احزاب شرق کردستان هستند.
نمونه دیگر، انتشار فایل صوتی رهبر «پژاک» درباره تاریخ مبارزات احزاب دیگر، که خود را مخالف آن‌ها می‌داند و تاریخ ساختگی و تحریف‌شده آن احزاب و جامعه را ارائه می‌دهد، روابط را آشفته‌تر کرده و باعث سود دشمن شده است.
قندیل‌پرس: این تصور وجود دارد که اکنون روژهەڵات کردستان توسط نهادهای مدنی رهبری می‌شود و احزاب نقش پیشرو و هدایت‌کننده خود را ایفا نکرده‌اند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
حسن رحمان‌پناه: من معتقدم این برداشت اشتباه است. این تصور بر پایه ایده‌های غلط برخی احزاب و نهادهای مدنی شکل گرفته است. اساس این برداشت، نگاه حزبی و مسلحانه با استراتژی نظامی است. این تصور تنها بر فعالیت احزابی تمرکز دارد که پیشمرگه دارند و از این طریق قصد دارند جامعه را نجات دهند.
اینها جامعه مدنی را پشت جبهه مبارزه مسلحانه میدانند و نمونه‌های آن کم نیست؛ بنابراین گاهی این تصور شکل می‌گیرد که احزاب و نهادهای مدنی در برابر یکدیگر قرار دارند. اما برای احزاب و سازمان‌هایی که در دل مبارزه جمعی و ایجاد مکان‌های کاری و زندگی برای کارگران و زحمت‌کشان فعالیت می‌کنند، مانند کومه‌له و جریان‌های چپ و سوسیالیست، این موضوع متفاوت است و قابل مقایسه با آن برداشت ساده نیست. به‌طور مشخص، مبارزه مسلحانه باید در خدمت توسعه و پیشبرد مبارزه مدنی و جمعی باشد، نه در مقابل آن. حزب در ضرورت سازماند‌هی جامعه برای تحقق انقلاب اجتماعی و مسیر رسیدن به قدرت سیاسی نقش دارد.
اما حزب و سازمان سیاسی بدون وجود جامعه مدنی قوی و بدون حضور فعال مردم و جمعیت درون جامعه، توان پیشبرد فعالیت‌ها و اقدامات خود را ندارد. فرهنگ پوسیده استبدادی و دیکتاتوری در کشورهایی مانند ایران و شرق میانه، عقلانیت و خردمداری حاکمان را نسبت به اپوزیسیون محدود کرده و جایگاه سازمان‌ها و احزاب چه حزبی و چه مدنی را تحت فشار قرار داده است.
برای مثال، نهادهای امنیتی و دیکتاتوری، یا به نهادهای مدنی و جمعی فرصت فعالیت نمی‌دهند، یا خیلی زود با خشونت و اقدام نظامی علیه آن‌ها برخورد می‌کنند. در چنین شرایطی، به‌جای نادیده گرفتن سیاست‌های دشمن و کنار گذاشتن آن‌ها، بخشی از احزاب، به‌ویژه در حوزه مبارزه مسلحانه و ملی‌گرایی، زود به آن مسیر می‌روند و فعالیت‌های مدنی را کم‌اهمیت یا نادیده می‌گیرند. این در حالی است که نباید چنین باشد؛ بلکه باید برنامه‌ها و نقشه‌های دشمن فاش شود و به مقابله با آن پرداخته شود.

حزب و جامعه مدنی در یک کشور دیکتاتوری تنها علیه یکدیگر نیستند، بلکه باید متحد و هماهنگ در سیاست، مبارزه مشترک و سازماندهی برای مقابله با استبداد سیاسی عمل کنند.
با این حال، شکل کار، نحوه خودسازماندهی، زبان سیاست‌ورزی، اتخاذ تاکتیک یا نپذیرفتن تاکتیک‌ها در چارچوب فعالیت قانونی و علنی می‌تواند متفاوت باشد، اما باید همگی در خدمت یک هدف واحد باشد: آگاه‌سازی جامعه و سازماندهی آن برای انقلاب اجتماعی. در واقع، حزب نمی‌تواند به دلیل محدودیت‌ها و فشارها از اقدام صرف نظر کند؛ بلکه باید جامعه مدنی را شکل دهد و خلأ سیاسی را پر کند..
حتی در دوره رسیدن به نتایج انقلاب نیز وظیفه جامعه مدنی به‌طور کامل پایان نمی‌یابد، بلکه به مرحله جدیدی تغییر می‌کند و حزب یا وارد قدرت می‌شود یا به‌عنوان اپوزیسیون باقی می‌ماند که دوباره با جامعه مدنی همکاری می‌کند.
سازمان‌های مدنی و احزاب انقلابی که به انقلاب اجتماعی ایمان دارند، نه‌تنها علیه یکدیگر نیستند، بلکه این رابطه و تعامل را در فعالیت و مبارزه برای انقلاب جمعی حفظ می‌کنند.
تجربه «کومه‌له» در شرق کردستان و پس از سقوط حکومت مطلقه پهلوی و شکل‌گیری نهادهای جمعی مانند «اتحادیه زنان»، انجمن‌ها، اتحادیه کشاورزان، شوراها، نهادهای شهری سنندج و بسیاری از سازمان‌های جمعی و مدنی دیگر، این موضوع را نشان می‌دهد. کومه‌له از طریق مشارکت در این نهادها و سازمان‌ها، با جامعه مدنی و سیاست واقعی در سطح جامعه ارتباط برقرار کرده است
سیاست بدون حزب و قدرت، و قدرت بدون وجود جامعه مدنی و نهادهای دموکراتیک، به سمت دیکتاتوری یک فرد یا یک حزب می‌رود که نمونه‌های تاریخی آن بسیار است و اغلب با فاجعه همراه بوده است،
 قندیل‌پرس: بسیاری از تحلیلگران معتقدند دور تازه‌ای از جنگ میان اسرائیل و ایران در پیش است. به نظر شما چنین جنگی رخ می‌دهد؟ و اگر رخ دهد، آیا فرصتی برای نیروهای سیاسی شرق کردستان ایجاد می‌کند تا بتوانند از آن بهره ببرند؟
حسن رحمان‌پناه: اگر به عوامل شکل‌گیری جنگ ۱۲روزه نگاه کنیم، هیچ‌یک از طرفین به اهداف خود نرسیدند و میان دو طرف نیز هیچ آتش‌بس یا توافق رسمی‌ای برای پایان جنگ صورت نگرفته است. بنابراین از نظر من احتمال آغاز دوباره جنگ در آینده یکی از سناریوهای جدی است.
جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲روزه ضربه سنگینی خورد، اما پس از پایان آن جنگ تاکنون، هم خود را پیروز می‌نامد و هم تلاش می‌کند خسارت‌های انسانی، مادی و نظامی خود را جبران کند. همچنان تهدید می‌کند و شعارهای کهنه‌ای مانند «پاک کردن اسرائیل از روی زمین» را تکرار می‌کند.
اما یکی از مهم‌ترین ابزارهای جمهوری اسلامی در رویارویی با رقیبان منطقه‌ای، به‌ویژه اسرائیل، نیروهای «نیابتی» آن در منطقه بوده‌اند: حزب‌الله لبنان، دولت بشار اسد در سوریه، حماس در غزه و فلسطین، حشدالشعبی عراق و حوثی‌های یمن.
با این حال، پس از عملیات حماس علیه اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و واکنش نظامی گسترده اسرائیل علیه حماس، سوریه، لبنان و حوثی‌های یمن ـ و برتری شدید اسرائیل در عرصه نیروی هوایی، تسلیحات و تکنولوژی ـ این گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی با شکست‌های سنگینی روبه‌رو شدند. اسرائیل تا حد زیادی خود را از جنگ با گروه‌های نیابتی مرتبط با جمهوری اسلامی نجات داد و شاخه‌ها و بازوهای سپاه پاسداران را شکاند. علاوه بر این، با بهره‌گیری از تجربه جنگ ۱۲روزه و حملات هوایی، ضربه عملیاتی قابل توجهی به آن‌ها وارد کرد و خود را در موضع قدرت قرار داد.
با این حال، آن انتظاراتی که جمهوری اسلامی در عرصه جنگ و شورش جمعی دنبال می‌کرد، حاصل نشد. شایان ذکر است که موفقیت‌های اسرائیل بدون همکاری مستقیم «ترامپ» و دولت راستگرای آن به دست نمی‌آمد. اگرچه آمریکا در آن جنگ و حمایت از اسرائیل اهداف نظامی و مالی خود در خاورمیانه را دنبال می‌کرد، اما به‌واسطه ضعف دولت «جو بایدن» در کاخ سفید، امکان فشار و اعمال نفوذ کامل وجود نداشت و بخشی از این خلا به رقبای جهانی مانند چین و روسیه تعلق داشت.
ادامه فضای تنش میان اسرائیل و ایران، پرکردن نقاط ضعف جنگ ۱۲روزه، تلاش آشکار جمهوری اسلامی برای سازماندهی مجدد گروه‌های نیابتی در منطقه و بازسازی آن‌ها، تلاش برای ایجاد مزاحمت در مذاکرات میان حماس و اسرائیل، مداخله آشکار در جنگ سودان و ارسال تسلیحات و تجهیزات نظامی از این کشورها به حماس، جهاد اسلامی و حزب‌الله لبنان، بخشی از آمادگی جمهوری اسلامی برای ورود به یک جنگ دیگر بود.
با این حال، این بار جمهوری اسلامی با شکست بزرگی روبه‌رو شد. از سوی اسرائیل، استفاده مؤثرتر از جنگ افزارها و حملات نسبت به دفعات گذشته، با حمایت آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، نشان‌دهنده احتمال شکل‌گیری یک جنگ دیگر میان این دو دولت خون‌ریز و جنایتکار است.

در ارتباط با بخش دوم پرسش‌تان، یعنی این‌که «آیا فرصتی برای نیروهای سیاسی روژهلات فراهم می‌شود که بتوانند از آن بهره بگیرند؟»، به‌نظر من پیش از پاسخ به این پرسش باید بدانیم ارزیابی ما از احتمال وقوع چنین جنگی چیست؟
تجربه تمام جنگ‌ها ـ از جمله جنگ ایران و عراق، عراق و کویت، سپس عراق و آمریکا و حتی تجربه جنگ ۱۲روزه ، به ما می‌گوید قربانی اصلی جنگ همواره مردم بی‌گناه‌اند و نتیجه‌ای جز ویرانی کشورها در بر ندارد.
بنابراین بدون تردید و با صراحت باید جنگ را محکوم و رسوا کنیم و گرفتار موج جنگ‌طلبی و ذوق‌زدگی از آتش افروخته جنگ نشویم. بارها گفته می‌شود که در شرایط احتمال جنگ، مردم ناراضی به پا می‌خیزند و حکومت دیکتاتوری را سرنگون می‌کنند. البته نمونه‌هایی در تاریخ برای این موضوع وجود دارد. برای نمونه انقلاب کارگری اکتبر ۱۹۱۷ روسیه در دل جنگ جهانی اول رخ داد، اما آن انقلاب در برابر دولتی به‌شدت فرسوده مانند «تزار»، ارتشی درمانده، گرسنه و شکست‌خورده در جنگ چهار ساله، و در مقابل حزبی سازمان‌مند با برنامه‌ای روشن مانند حزب «بلشویک» و رهبری کاریزماتیک و کارآمد چون «لنین» شکل گرفت.
جمهوری اسلامی امروز اگرچه ضعیف شده، اما هنوز قابل مقایسه با وضعیت روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ نیست، و ما هم حزب اپوزیسیون سازمان‌یافته و آماده‌ای مانند حزب «بلشویک» نداریم.
تجربه جنگ ۱۲روزه هم نشان داد که مردم زیر باران موشک و انفجار بمب‌های صدها کیلویی آتش و باروت اف-۱۶ و اف-۳۵، بیش از هر چیزی به فکر نان، نجات جان و امنیت خانواده خود می‌افتند، نه آمدن به خیابان برای انقلاب و سرنگونی حکومت.
در صورت وقوع دوباره جنگ، به‌نظر من احزاب کردستان و «مرکز دیالوگ» اگر تا آن زمان باقی بمانند، هماهنگ نخواهند بود و در مواجهه با شرایط، به چند گروه تقسیم خواهند شد. برخی جناح‌ها به مقابله با جمهوری اسلامی می‌پردازند، برخی تلاش می‌کنند علنی یا مخفیانه با جمهوری اسلامی همکاری کنند و در شرایطی شبیه به «روژاوا» در سوریه، آرامش به منطقه و کردستان بدهند تا جمهوری اسلامی بتواند نفوذ خود را حفظ کند.

برخی دیگر، که من به آن‌ها اشاره می‌کنم و از جمله «کومه‌له کمونیست» هستند، لازم است فعالیت و مبارزه خود را با جامعه کردستان و به‌ویژه نهادهای مستقل مردمی و جامعه مدنی آغاز کنند و برای ایجاد جایگاه سوم تلاش کنند. در این مسیر باید قدرت جمهوری اسلامی را در هر روستا، شهرک و شهر محدود و از طریق نیروی مردم خنثی کنند. هدف ما دستیابی به قدرت شورایی و مردمی است و اجازه نمی‌دهیم کردستان وارد جنگی ناخواسته شود که باعث ویرانی و خسارت گردد.
نان، امنیت، آزادی و حفاظت از زندگی و دارایی مردم را تضمین می‌کنیم و این کار را با همکاری آنان انجام می‌دهیم. حمایت مردم ایران برای تغییر جمهوری اسلامی ضروری است و تلاش می‌کنیم ایران آزاد، رنگارنگ و دموکراتیک باشد، به رسمیت شناختن حقوق تعیین سرنوشت برای همه ملت‌ها و مردم کردستان، تضمین آزادی، برابری، حقوق برابر زن و مرد، جدایی دین از دولت، آزادی اندیشه و باور و حقوق سیاسی و مدنی مردم کردستان و ایران..
با مبارزه مشترک می‌توانیم همه آن خواسته‌هایی را که گام نخست برای ایجاد جامعه‌ای آزاد و دموکراتیک است، محقق کنیم.

0 FacebookTwitterWhatsappTelegramEmail

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net