در جستجوی بقاء: روابط اقلیم کوردستان و ایران در چشم‌انداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه

هژیر ویسی

نچیروان بارزانی، رئیس حکومت اقلیم کوردستان در عراق روز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ به دعوت ایران، همراه هیئتی عالی‌رتبه از معاونان، وزرا و مشاوران اقلیم وارد تهران شدند. بارزانی در این سفر با رهبر جمهوری اسلامی ایران، رئیس‌جمهوری، دبیر کل شورای امنیت ملی، وزیر امور خارجه و رئیس مجلس شورای اسلامی ایران دیدار و گفتگو کرد. سفر بارزانی به ایران پس از نزدیک به سه سال و در پس‌زمینه‌ی تعرض‌های آشکار جمهوری اسلامی ایران به حاکمیت سیاسی اقلیم کوردستان در قالب حملات موشکی و پهبادی که موجب کشته‌شدن شهروندان مدنی اقلیم و خسارات مالی قابل‌توجه شد، توجه‌های بسیاری به خود جلب نمود.

https://www.radiozamaneh.com/819713

رسانه‌ها و مطبوعات ایران و اقلیم به‌شکل ویژه به زوایای مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی اهداف این سفر پرداختند. خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) اهمیت سفر رئیس حکومت اقلیم کوردستان را در پیگیری اهداف چندگانه‌ای سیاسی، امنیتی و اقتصادی-تجاری عنوان کرد. ناظم دباغ، نماینده حکومت اقلیم کوردستان در ایران هم در گفت‌وگو با ایرنا درخصوص اهمیت و دستاوردهای سفر رئیس حکومت اقلیم به تهران و دیدارهایش با مقام‌های ایرانی گفت هدف این سفر ترمیم روابط و رفع موانع و مشکلات بر سر راه این مناسبات تجاری، سیاسی و امنیتی است. با استناد به گزارش شبکه‌ی خبری «رووداو»، نچیروان بارزانی نیز در کنفرانس مطبوعاتی‌اش در تهران بر اهمیت‌ترمیم این روابط پافشاری کرده و دیدارشان را «سرآغازی نو در روابط میان هولیر و تهران» قلمداد کرد.

سفر بارزانی و هیئت همراهش در میان ایرانیان واکنش‌هایی متضاد اما دارای یک منطق مشابه برانگیخت: ایرانی فرض گرفتن اقلیم کوردستان. درواقع، علاوه بر جار زدن برخی از جملات به‌لحاظ سیاسی غیرحساب‌شده‌ی نچیروان بارزانی در رسانه‌های مختلف حکومتی درباره‌ی جایگاه و نقش انقلاب اسلامی، رهبری خمینی و نقش‌آفرینی قاسم سلیمانی در جنگ با داعش در منطقه، برخی چهره‌های سیاسی-امنیتی دولت سعی بر ایرانی پنداشتن باشور (اقلیم کوردستان) نمودند. حسین جابری انصاری موازی با اظهارات علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در خودی تلقی‌کردن کوردها– در حساب توییتر/ایکس خود با اشاره به عبارت کلیشه‌ای «کُردها از کهن‌ترین ساکنان فلات ایران هستند»، ملاقات رهبر جمهوری اسلامی با نچیروان بارزانی در اتاق دیدار با مقام‌های ایرانی نه اتاق اختصاص‌یافته به مقام‌های خارجی را «هوشمندانه، زیبا، ستودنی و امیدآفرین» توصیف کرد.

تصویری از دیدار نیچروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان در دیدار با علی اکبر احمدیان دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در تهران - تاریخ: عصر دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ - عکس از اصغر خامش/خبرگزاری ایرنا
تصویری از دیدار نیچروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان در دیدار با علی اکبر احمدیان دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در تهران – تاریخ: عصر دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ – عکس از اصغر خامش/خبرگزاری ایرنا

بااین‌حال آن‌چه بیش از همه در میان اپوزیسیون مرکزگرا/فارسی‌محور جمهوری اسلامی برجسته شد، توییتی از نچیروان بارزانی بود که در آن دیدار خود با علی خامنه‌ای را «شرفیاب» شدن خوانده بود. واکنش‌ها در میان ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی به‌گونه‌ای بود که به‌سادگی می‌توان دریافت آن‌ها نیز در ناخودآگاه سیاسی-فرهنگی خود، اقلیم کوردستان را بخشی از ایران و اپوزیسیون جمهوری اسلامی تلقی نموده و تلاش باشور در راستای ترمیم و تعمیق روابط دیپلماتیک خود با ایران را مصداق خیانت به اپوزیسیون ایرانی می‌پنداشتند. ناگفته نماند ایرانیان این موضوع را به فرصت دیگری در تداوم هجمه‌های کوردستیزانه و خصومت سیاسی-ایدئولوژیک خود در قبال واقعیت پیشاهنگی کوردستان در «جنبش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی» بدل نمودند.

جنس واکنش مردم روژهلات (کوردستان ایران) قاعدتاً متفاوت‌تر بود. اما رگه‌های احساسیِ تاریخاً تکوین‌یافته ازآنچه «کوردایەتی» (کوردبودگی) نامیده می‌شود نه‌فقط در میان عامه‌ی مردم، بلکه در بین فعالان سیاسی و مدنی کوردستان بر نقدهای آگاهانه و مبتنی بر مناسبات سیاسی و ژئوپلیتیک منطقه‌ غلبه پیدا کرد. به‌باور آن‌ها، آنچه باید معیار تعیین‌کننده یا حداقل ازجمله معیارهای اصلی در تعیین مناسبات سیاسی کوردها در بخش‌های چهارگانه‌ی تحت‌سلطه‌ی دولت-ملت‌های موجود بر آن‌ها باشد، فهمی مبتنی بر ذهنیت کوردایه‌تی و منافع جمعی ملت کورد است. ازاین‌رو هرگونه مذاکره‌ی معطوف بر امتیازدهی سیاسی-امنیتی بخش‌های مختلف کوردستان با دولت‌های حاکم بر آن‌ها اخلاقاً نوعی خیانت به سرنوشت جمعی کوردها تلقی می‌شود. در موضوع مشخص سفر بارزانی و روابط میان اقلیم کوردستان، به‌مثابه‌ی یک واحد سیاسی خودمختار با جمهوری اسلامی، که در آن اعمال فشار بر احزاب سیاسی روژهلاتِ ساکن در باشور ازجمله گزینه‌های روی میز ترمیم روابط و یکی از مفاد پیمان امنیتی تهران-هولیر- بغداد است، حس خیانت دوچندان نیرو گرفته است. این امر به‌ویژه با توجه به اظهارات غیرموجه رئیس اقلیم کوردستان در دیدار با مقام‌های ایرانی، ازجمله شخص علی خامنه‌ای که به نظر می‌رسد بعضاً تعارف‌های سیاسی را به‌جای دیالوگ متعارف دیپلماتیک اشتباه می‌گیرد، عمیقاً به روح جمعی روژهلات خدشه وارد کرده است.(۱)

چنین حسی در روژهلات دست‌کم بر اساس مسئله کورد و کوردستان نه‌فقط تماماً احساسی نیست بلکه منطقی نیز به نظر می‌آید. بااین‌حال چیزی از اهمیت این واقعیت گسترده‌تر کم نخواهد کرد [چرا]که این دست واکنش‌ها چندان تابع درک واقعیت‌های سیاسی جاری و معادلات ژئوپلیتیکی حاکم بر منطقه نیست؛ یک رئال‌پلیتیک کُشنده [است] که مدام به تخیل سیاسیِ آزادی‌خواهانه‌ی کوردستان هجوم می‌برد. اما از لنز معادلات سیاسی-ژئوپولیتیک چگونه می‌توان مناسبات اقلیم کوردستان با ایران و دیگر دولت‌های استعماری حاکم بر کوردستان را توضیح داد؟

Ad placeholder

یک نگاه تاریخی

به‌لحاظ تاریخی، تقسیم جغرافیای سیاسی کوردستان در خاورمیانه‌ی مدرن پس از جنگ جهانی اول توسط دولت‌های استعمارگر اروپایی و درنتیجه‌ی «قرارداد سایکس-پیکو» باعث شد که کوردستانِ سابقاً دارای واحدها سیاسیِ تا حدودی مستقل، به‌شکلی استعماری درون دولت-ملت‌های چهارگانه تازه تأسیس ایران، عراق، ترکیه و سوریه ادغام شود. تجربه‌ی جوامع چندگانه کورد درون این دولت-ملت‌ها منجر به شکل‌گیری نوعی «استعمار داخلی» علیه کوردها و تبدیل‌شدن آن‌ها به اقلیت‌های ملی فرودست گردید که به‌انحاء مختلف با سیاست‌های توسعه‌زدایی، دیگری‌سازی، امنیتی‌سازی و نظامی‌سازی(۲) در راستای تشکیل دولت‌های ملی مسلط و توسعه سرمایه‌داری متعاقب آن‌ها روبرو شده‌اند.

درواقع تقسیمات ژئوپلیتیکی، ادغام استعماری و به‌حاشیه‌رانی توسعه‌ای بخش‌های متعدد کوردستان، منجر به شکل‌گیری خاص‌بودگی‌های تاریخی و تمایزات جامعه‌شناختی گردیده و جنبش کورد در هرکدام از بخش‌های کوردستان چه به‌لحاظ ایدئولوژیک و چه سیاسی-اجتماعی دربرگیرنده‌ی روندهای مختلف، برنامه‌های متفاوت و گاه منافع متعارض با یکدیگر است. این وضعیت در ترکیب با فقدان نیروهای سیاسی مترقی و دموکراتیک در درون دولت-ملت‌های چهارگانه که به نسبت مسئله‌ی کورد همبستگی سیاسی اصولی نشان دهند، باعث شده است که کوردها با هدف پیشبرد مبارزات یا برنامه‌های سیاسی خود، یافتن متحدان دولتی و غیردولتی فراتر از مرزهای دولت ملی مسلط بر آن‌ها را در دستور کار قرار دهند.(۳) این سیاست همواره به هزینه‌ی تضعیف مبارزات دیگر بخش‌ها تمام شده است چراکه که هرکدام از دولت-ملت‌های مسلط بر کوردها خود درگیر مقابله با مسئله کورد در درون مرزهای ملی‌شان هستند و برکشیدن امتیازات سیاسی و لجستیک از تضادهای ژئوپلیتیکی موجود در خاورمیانه ناشی از تضاد منافع این دولت‌ها نه‌فقط به مانعی بر سر راه شکل‌گیری یک هم‌افزایی سیاسی جنبش ملی کورد شده، بلکه عملاً به تعارض و اصطکاک در مبارزات جداگانه‌ی بخش‌های متفاوت کوردستان نیز دامن زده است.(۴) در دل چنین مناسبات ساختاری است که استراتژی اولویت‌دهی مبارزات یک بخش بر مابقی به گزینه‌ی محتوم جنبش کورد تبدیل شده است؛ وضعیتی که همواره باشور کوردستان در تلاش برای نزدیکی با ایران یا هر دولت دیگر مسلط بر کوردها با هدف ایجاد فضایی برای بقای سیاسی خود درگیر آن است.

باشور در چنبره‌ی خاورمیانه‌ی در حال تغییر

اولین بار نیست که اقلیم کوردستان درصدد جلب همکاری و ایجاد اتحادهای تاکتیکی با دولت ایران است. مبارزات کوردها در عراق موسوم به «شورش ایلول» علیه حکومت مرکزی– که پس از وقوع انقلاب ۱۴ جولای ۱۹۵۸ و روی کار آمدن یک دولت متمایل به بلوک شرق (شوروی)، پیامدهای بلافصل ژئوپلیتیکی را برای دولت پهلویِ طرفدار بلوک غرب و مشخصاً ایالات متحده آمریکا به همراه داشت- باعث نزدیکی جنبش باشور به ایران و متعاقباً کمک‌های تسلیحاتی شاه به کوردها در راستای استراتژی تضعیف تهدیدات ژئوپلیتیکی دولت پرو-شرق عراق(۵) و مدیریت و سرکوب فعالیت‌های حزب دمکرات کردستان ایران در رابطه با تهدیدات داخلی رشد و توسعه ناسیونالیسم کوردی در ایران شد. این روابط تا عقد «پیمان الجزایر» میان ایران و عراق در سال ۱۹۷۵ ادامه داشت و پس‌ازآن، ممانعت ایران از کمک‌های لجستیکی منجر به شکست شورش ایلول گردید که در ادبیات سیاسی کوردستان به «ئاش به‌تال» (دست از کار کشیدن) معروف است.(۶)

انقلاب ۱۹۷۹ به روابط باشور و تهران پایان نداد. پس از انقلاب ایران تا تأسیس منطقه خودمختار کوردستان در سال ۱۹۹۱، جنبش باشور در قالب دو حزب «دمکرات کوردستان» و «اتحادیه میهنی کوردستان» روابط خود را به‌رغم برخی تنش‌ها و افت‌وخیزها با ایران – که در این مدت مشغول سرکوب روژهلات و احزاب آن در دو سوی مرز بود- حفظ کرد.(۷) بااین‌حال، حمله‌ ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳، حضور تام آن دست‌کم تا ۲۰۱۰ و شکل‌گیری حکومت اقلیم کوردستان و رسمیت‌یافتن آن در ۲۰۰۵ باعث شد باشور به‌رغم وجود روابط سیاسی و تجاری با ایران و همچنین وجود روابط نزدیک ایران با شیعیان بغداد که در تضاد با حکومت اقلیم کردستان به رهبری حزب دمکرات کوردستان قرار داشت، در موقعیت به‌لحاظ استراتژیک مناسب‌تر چانه‌زنی سیاسی قرار بگیرد. ازاین‌رو ایران نگران بود اقلیم به یک پناهگاه امن برای جریان‌های اپوزیسیون و یک الگوی سیاسی موفق برای مبارزات مردم روژهلات تبدیل گردد. مهم‌تر از آن، ایران بیم آن داشت شکل‌گیری یک دولت فدرال نوظهور تحت سلطه ایالات‌متحده و طرفدار غرب در بغداد به‌شدت برنامه‌های توسعه‌طلبانه منطقه‌یش را تحت‌الشعاع قرار دهد.

گرچه باشور به‌لحاظ سیاسی تاحدودی خود را از ایران بی‌نیاز می‌دید، اما ساخت رانتیر قدرت در اقلیم و الگوی مدیریت دوگانه آن (تقسیم قدرت و مناطق اداری میان دو حزب دموکرات و اتحادیه میهنی) به‌لحاظ اقتصادی و تجاری رفته‌رفته باشور را به بازار رقابتی میان ایران و ترکیه، به‌ترتیب در هولیر و سلیمانی (سلیمانیه) تبدیل نمود. وابستگی اقتصادی و اقتصاد غیرتولیدی متمرکز بر ساخت‌وساز و بنگاه‌های تجاری خارجی باعث ایجاد یک اهرم فشار جدید دولت ایران بر حکومت اقلیم و تلاش برای مقابله با سلطه‌ی تجاری ترکیه (رقیب منطقه‌ای ایران) در باشور شد.(۸) علاوه بر این، تغییر سیاست خارجی آمریکا و اولویت مهار نمودن چین و روسیه، منجر به کاهش تعهدات به عراق پس ۲۰۱۰ شد. این امر نیز به‌نوبه‌ی خود موقعیت استراتژیک ایران در عراق و اقلیم کوردستان بهبود بخشید. درنتیجه، روابط سیاسی بین احزاب اقلیم کوردستان و ایران پس از ۲۰۱۰ نزدیک‌تر شد. برای مثال مسعود بارزانی، رئیس وقت اقلیم در سال ۲۰۱۱ با محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری وقت ایران دیدار کرد و نچیروان بارزانی، نخست‌وزیر وقت اقلیم در سال ۲۰۱۳ در مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری حسن روحانی شرکت نمود.

در حقیقت، در یک دهه‌ی اخیر سرعت تغییرات و پویایی‌های سیاسی و ژئوپلیتیک منطقه که به‌شدت بر موجودیت سیاسی اقلیم کوردستان تأثیرگذار است، بی‌سابقه بوده است. در میانه‌ی جنگ با داعش و همچنین در جریان رفراندوم استقلال کوردستان در ۲۰۱۷ آمریکا و دولت‌های غربی با احتیاط تمام، نگرانی دولت‌های منطقه‌ای را بر خواست‌های سیاسی کوردها در عراق ترجیح دادند و پس‌ازآن نیز آمریکا تصمیم به خروج و یا به‌حداقل رساندن حضور نظامی خود در عراق و کوردستان گرفته است؛ تصمیمی که نه مردم اقلیم و نه جریانات سیاسی مختلف آن موافقش نیستند.(۹)

عدم‌حمایت آمریکا از اقلیم و منافع آن در مقابل تجاوز‌های جمهوری اسلامی در موشک‌پرانی و حملات پهپادی و همچنین قربانی‌کردن منافع اقلیم در گفت‌وگو با بغداد به نفع ائتلاف ایران/روسیه چه در سطح منطقه و چه در سطح جهانی خواهد بود. در سطح منطقه‌ای نیز پویایی‌های قدرت دچار تغییرات قابل‌توجهی گردیده است. رقابت مداوم بین ایران و عربستان سعودی، نفوذ فزاینده کشورهایی مانند ترکیه در منطقه از طریق گسترش قدرت اقتصادی و سیاسی خود و ایجاد پایگاه‌های نظامی و حمایت از گروه‌های نیابتی، عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی و نقش در حال تحول ایالات‌متحده در منطقه، همگی به ایجاد یک محیط ژئوپلیتیکی سیال انجامیده است. در این میان مسئولین اقلیم کوردستان بیمناک‌تر از همیشه در حال انجام سفرهای دیپلماتیک متعدد در خاورمیانه و به اروپا و آمریکا هستند.

در چنین پس‌زمینه‌ی است که اقلیم کردستان یک سیاست خارجی عمل‌گرایانه ازجمله ترمیم روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود با ایران و تعمیق آن با ترکیه و دیگر بازیگران منطقه‌ای پیش گرفته است. این ضرورت از نگاه اقلیم با این واقعیت تقویت می‌شود که در این سال‌ها، به‌ویژه پس از ۲۰۱۷ به‌لحاظ سیاسی و اقتصادی نه‌فقط در انزوا، بلکه درتهدید تمام‌عیار به نسبت تداوم موجودیتش به سر می‌برد. تغییرات قانونی و قضایی جدید در بغداد مبنی غیرقانونی کردن صادرات نفت مستقل اقلیم از طریق ترکیه، منجر به توقف صادرات شده و اقتصاد متکی بر نفت اقلیم را عملاً فلج کرده است. هدف دولت عراق از طریق سلب اهرم‌های اصلی قدرت اقلیم ازجمله صادرات مستقل نفت و مدیریت مالی آن، افزایش کنترل نظامی-سیاسی بر باشور، کاهش قدرت نهادی-اداری خودمختار در بلندمدت (به‌ویژه مابعد از دست دادن مدیریت استان کرکوک) و تضعیف بیش‌ازپیش پتانسیل‌های آن در راستای استقلال کوردستان است.

در این میان ایران فرصت‌های زیادی برای گسترش نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی خود در عراق و کوردستان پیداکرده است. درواقع جمهوری اسلامی با بهره‌گیری از منافع اقتصادی، روابط سیاسی و نیازهای امنیتی مشغول تثبیت جایگاه خود را به‌عنوان یکی از بازیگران کلیدی در اقلیم کوردستان است. این به ایران کمک می‌کند تا طیف وسیعی از منافع را دنبال کند:‌ اعم از تبدیل‌شدن به بازیگر اصلی در عراق و در تقابل با آمریکا و رقیب منطقه‌ای خود (ترکیه)(۱۰)، افزایش کنترل بر آینده‌ی ساختار قدرت در عراق به‌نفع گرو‌ه‌های دارای منافع مشترک با ایران – در راستای پروژه هلال شیعی و به‌اصطلاح محور مقاومت – و ایجاد اهرم‌ فشارهای تعیین‌کننده‌ی بالقوه و بالفعل، به جهت مهار برنامه‌ها و سیاست‌های دولت اقلیم کردستان که در تضاد با منافع دولت تحت سلطه شیعیان در بغداد است؛ ازجمله مطالبه استقلال سیاسی در آینده.

در این حالت، اهداف چندگانه ایران در افزایش نفوذ و بهبود ارتباط با اقلیم کوردستان هرچه باشد، به نظر می‌رسد اربیل ناچار از اقدام برای تنش‌زدایی و ارتباط با ایران در جهت حفظ بالانس قدرت در مقابل دولت مرکزی و کاهش تهدیدات بالقوه ایران برای موجودیت سیاسی باشور است. به‌عبارت دیگر، انگیزه‌های حکومت اقلیم کردستان در گرایش به ایران بسیارند: به‌لحاظ اقتصادی، باشور به‌شدت به صادرات نفت وابسته است و دسترسی مستمر به ایران و سایر زیرساخت‌های موردنیاز برای صادرات نفت ضروری به نظر می‌رسد. به‌لحاظ ژئوپلیتیک، اقدام‌های ایران می‌تواند تأثیر به‌سزایی بر امنیت و ثبات اقلیم کوردستان داشته باشد، چراکه به‌عنوان یک بازیگر کلیدی منطقه‌ای، نفوذ قابل‌توجهی بر گروه‌های سیاسی-نظامی مختلف، به‌ویژه در عراق و سوریه دارد. این شامل حمایت از شبه‌نظامیان و گروه‌های سیاسی است که اغلب خارج از کنترل دولت‌ها عمل می‌کنند. با توجه به نزدیکی اقلیم کوردستان به این مناطق و سابقه تنش و درگیری، اقلیم منافع خاصی در حفظ ثبات منطقه دارد و ازاین‌رو، با نزدیکی به ایران به‌دنبال مشارکت در مدیریت تهدیدات امنیتی احتمالی و جلوگیری از تشدید تنش در منطقه است. در سطح داخلی نیز تا آنجا که به تضاد منافع دو حزب حاکم بر باشور برمی‌گردد، هدف مشخص‌تر بارزانی‌ها در چرخش به‌سوی ایران، حفظ منافع حزبی در تقابل با اتحادیه‌ی میهنی و به‌میانجی تأثیرگذاری و نفوذ ایران در حزب رقیب و بغداد، به‌ویژه در رابطه با انتخابات پیش‌روی پارلمان عراق است.

به‌رغم وجود منافع دوطرفه، همان وضعیت سیاسی و ژئوپلیتیکی که اقلیم را مجبور به ارتباط با ایران و دومی را مشتاق به گسترش نفوذ خود در عراق و منطقه نموده است، به‌طور بالقوه توان برهم‌زدن این مناسبات را داراست. به‌احتمال بسیار پیگیری این سیاست موازنه‌ی شکننده در مواجهه با مسئله‌ی احزاب روژهلاتی، در قالب مفاد پیمان امنیتی‌شان نیز صادق است.

Ad placeholder

مسئله‌ی احزاب روژهلات

ناظم دباغ نماینده حکومت اقلیم کوردستان در ایران در گفت‌وگو با ایرنا در خصوص اهمیت و دستاوردهای سفر اخیر نچیروان بارزانی اشاره می‌کند که:

مقامات اربیل بر اجرای مفاد توافقنامه امنیتی میان ایران و عراق پای‌بند هستند و بارزانی بر این مهم تأکید کرد که از هیچ نقطه‌ای در خاک اقلیم کردستان عراق هیچ گروهی حق ندارد که علیه منافع و امنیت ملی ایران و کشورھای ھمسایە اقدامی انجام دهد و متقابلاً هم از سوی ایران گروه یا گروه‌هایی علیه منافع و امنیت اقلیم کردستان عراق اقدامی انجام ندهند.

به نظر می‌رسد این جنبه از سفر نچیروان بارزانی به تهران برای ایران از اهمیت به‌سزایی برخوردار است، چراکه همواره مسئله‌ی روژهلات را دارای پتانسیلی جدی علیه خود قلمداد کرده است. بااین‌حال آنچه بر پافشاری بی‌سابقه‌ی ایران در مقابله با احزاب و مردم روژهلات افزود‌ه است، پی بردن به جایگاه کلیدی کوردستان در جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» و ظرفیت‌های آن در رابطه با حاکمیت است.(۱۱)

در ماه مارس ۲۰۲۲ ایران و عراق توافقنامه‌ای را در بغداد برای تأمین امنیت مرز بین دو کشور امضا کردند. دولت مرکزی ضرورت انجام این تغییرات سیاسی-اداری-نظامی را در مدیریت کشوری مرزهای عراق، مقابله با تهدیدات نظامی و حملات و پیشروی -به‌ویژه پیشروی دولت ترکیه در مناطق کوهستانی- به خاک کشور و نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی آن، و همچنین تقویت انسجام ملی تفسیر می‌کند. یکی اهداف این توافق‌ها محدود کردن فعالیت‌های احزاب روژهلات در اقلیم کوردستان بود. پس‌ازآن، ایران ضرب‌الاجل ۱۹ سپتامبر را تعیین و تأکید نمود که در صورت عدم تخیله کمپ‌ها، خلع‌سلاح و اسکان مجدد اپوزیسیون در مناطق شهری و کمپ‌های مدنی تحت نظارت سازمان ملل، با لشکرکشی زمینی به مقابله با احزاب روژهلات در خاک باشور خواهد پرداخت؛ تهدیدی که مؤثر واقع شد و تخریب و جابجایی کمپ‌های احزاب روژهلات را به دنبال داشت. همچنین بر اساس شواهد موجود اعمال فشار بر فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی حزبی و کانون‌های مدنی روژهلات در اقلیم که علیه جمهوری اسلامی به فعالیت می‌پردازند چندان دور از ذهن نخواهد بود.(۱۲)

برآورده کردن انتظارات و مفاد پیمان امنیتی سه‌جانبه تهران-بغداد-هولیر به نگرانی‌های اقلیم نسبت به تضعیف بیشتر جایگاهش در چشم‌انداز ژئوپلیتیک منطقه دامن زده است؛ چراکه وجود احزاب روژهلات در باشور به قدرت چانه‌زنی سیاسی‌اش در مقابل ایران می‌افزاید و متعاقباً حذف آن‌ها به‌درجات مختلف آسیب‌پذیری دوچندان اقلیم کوردستان چه در مقابل دولت مرکزی و چه ایران و ترکیه (در مورد مشخص حضور پ.ک.ک در خاک باشور) را به دنبال خواهد داشت.

در هرحال آنچه جای شک باقی نمی‌گذارد این است که آینده جریانات سیاسی و حزبی روژهلات در اقلیم کوردستان در تنگناهای بسیار خواهد بود و نگاه عمومی مردم روژهلات به سیاست و جامعه اقلیم، دست‌کم در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، کمتر همدلانه. سیاست باشور در راستای بقاء سیاسی خود هرچه باشد از منظر روژهلات یک پس‌روی و «ئاش‌بەتال» دیگر محسوب می‌شود. بااین‌وجود هراندازه که زاویه دیدِ قضاوت روژهلات درباره‌ی تلاش‌های اقلیم کوردستان برای بقاء بر لنز خواست سیاسی سلحشورانه و رادیکال نسبت به سرنوشت جمعی کورد تنظیم می‌شود، به همان اندازه از بازشناخت چشم‌انداز گسترده‌تر در حال تغییر خاورمیانه و جایگاه لرزان کورد در آن غافل می‌ماند. در این میان آنچه ضروری است نقد سیاسی رادیکال حکومت اقلیم کوردستان در کانتکست گسترده‌تر تاریخی-ژئوپلیتیکی منطقه است، نه واکنش‌های تلفیقی از حس کوردایەتی و رمانتیسیسم انقلابی در میانه‌ی رئال‌پولیتیک خفه‌کننده‌ی خاورمیانه.

Ad placeholder

پانویس:

[۱] یک مورد دیگر نقش‌بستن پرچم ترکیه بدون وجود پرچم رسمی اقلیم بر نمادین‌ترین بنای شهر هولیر در استقبال اخیر از اردوغان بود که حتی منجر به واکنش برخی از شهروندان اقلیم نیز شد، چه برسد به روژهلات.

[۲] Ahmad Mohammadpour and Kamal Soleimani, ‘“Minoritisation” of the Other: The Iranian Ethno-Theocratic State’s Assimilatory Strategies’, Postcolonial Studies 24, no. 1 (2 January 2021): 40–62; Kamal Soleimani and Ahmad Mohammadpour, ‘The Securitisation of Life: Eastern Kurdistan under the Rule of a Perso-Shi’i State’, Third World Quarterly 41, no. 4 (2 April 2020): 663–82; Kamal Soleimani and Ahmad Mohammadpour, ‘The Everydayness of Spectacle Violence under the Islamic Republic: “Fire at Will”’, Security Dialogue 54, no. 3 (June 2023): 231–51.

[۳] Kamran Matin, ‘Liminal Lineages of the “Kurdish Question”’, Middle East Research & Information Project, https://merip.org/2020/08/liminal-lineages-of-the-kurdish-question/.

[۴] Allan Hassaniyan, Kurdish Politics in Iran: Crossborder Interactions and Mobilisation since 1947, 1st ed. (Cambridge University Press, 2021).

[۵] Arash Reisinezhad, The Shah of Iran, the Iraqi Kurds, and the Lebanese Shia (Springer International Publishing, 2018).

[۶] Hassaniyan, Kurdish Politics in Iran.

[۷] به‌طور سنتی، ایران برای حفظ منافع خود در منطقه بر اختلافات سیاسی داخلی در منطقه تکیه کرده است. در طول جنگ داخلی کوردها در عراق در دهه ۱۹۹۰، تهران از اتحادیه میهنی حمایت کرد. برای مثال، در سال ۱۹۹۶ که حزب دموکرات کوردستان از ارتش عراق برای شکست اتحادیه میهنی کمک خواست، ایران به اتحادیه میهنی در کنترل کل استان سلیمانیه کمک کرد.

[۸] Nicola Degli Esposti, Nation and Class in the History of the Kurdish Movement, (Palgrave Macmillan US, 2022), chap. 4.

[۹] بنگرید به «کردستان عراق رویاروی بازیِ جنگی ایران و آمریکا – گفت‌وگو با کمال چومانی»، سایت رادیو زمانه.

[۱۰] Oleh Kachmar, ‘Iran Using Iraqi Kurdistan Against the U.S. and Turkey’, New Lines Institute, 19 February 2021, https://newlinesinstitute.org/strategic-competition/u-s-foreign-policy/iran-using-iraqi-kurdistan-against-the-u-s-and-turkey/.

[۱۱] جمهوری اسلامی طی جنبش ژینا چندین مرتبه با عملیات پهبادی و موشکی به بمباران کمپ‌های مدنی و آموزشی احزاب روژهلات در اقلیم کوردستان پرداخت و حتی به‌بهانه‌ی مقابله با اسرائیل به مناطق مسکونی باشور در هولیر نیز موشک پرتاب نمود؛ نقض آشکار حق حاکمیت سرزمینی عراق و اقلیم کوردستان که در پاسخ تنها به محکوم‌کردن نه‌چندان مؤثر آن اکتفا شد. لازم به ذکر است مردم باشور دست به اعتراضات گسترده در محکوم نمودن ایران زدند.

[۱۲] اخیراً نیز در راستای جلوگیری از فعالیت‌های تبلیغی علیه ایران، اداره امنیت (ئاسایش) سلیمانی از برگزاری مراسم اهداء جایزه «موسسه کریم علکه» به عبدالله حسن‌زاده، از رهبران حزب دموکرات کوردستان ایران به‌عنوان مترجم برگزیده جلوگیری کرد. همچنین شایعه‌های بسیاری مبنی بر در دستورکار قرار گرفتن ابطال یا عدم تمدید روادید برخی از سیاسیون روژهلات در اقلیم کوردستان وجود دارد.

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net