رامتین شهرزاد
وارن ادوارد بافِت در ۹۳ سالگی با این سوال روبروست که با حدود ۱۴۰ میلیارد دلار ثروتش چه کند؟ یکی از قدیمیترین راهها برای فرار از مالیات در ایالات متحده آمریکا تأسیس یک خیریه است. در نخستین روز ماه ژوئیه سال جاری، این سوال در رسانههای انگلیسیزبان مطرح شد که «بنیاد وارن بافِت» (Warren Buffett) که با حدود یکصد میلیارد دلار سرمایه – بسیار بیشتر از سرمایه ۷۶ میلیارد دلاری «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» – بهزودی تأسیس خواهد شد، به چه کاری مشغول میشود؟ کسی هنوز نمیداند.
البته مشخص است که سه فرزند وارن بافت، میراث او را اداره خواهند کرد. این سه فرزند هماکنون هر کدام بنیاد خیریه خود را هم مدیریت میکنند. یعنی ثروت در دست خانواده باقی میماند اما به اسم خیریه، هزینههای گوناگونی مانند مالیات را آنگونه که باید، پرداخت نخواهند کرد. بخش قابلتوجهای از این ثروت احتمالاً برای خیریه مصرف نمیشود؛ همانطور که بنیاد گیتس بیشتر سرمایهاش را هنوز خرج نکرده است.
رسانه آمریکایی اِکسیوس در خبر «وارن بافت ۱۰۰ میلیارد دلار را برای هیچچیز مشخصی اهدا میکند» نوشت:
در چند سال پیش رو، یک بنیاد خیریه تاسیس خواهد شد که در لحظه، بدل به بزرگترین مؤسسه خیریه جهان میشود. شگفتانگیز اینکه بهنظر میرسد هیچکس به این فکر نکرده که با این پول چه کاری میتوان انجام داد یا این سرمایه قرار است کجا خرج شود.
وارن پیشتر هم گفته بود که میخواهد تا ۹۹ درصد ثروتش را پیش از مرگ به خیریهها بدهد و دو سال پیش برنامهاش این بود تا عمده سرمایههایش را به بنیاد گیتس منتقل کند. او در سال ۲۰۲۲ میلادی ۷۵۰ میلیون دلار و در سال گذشته میلادی ۸۷۰ میلیون دلار به بنیاد گیتس داده بود. عمده درآمد وارِن از سرمایهگذاریهایش در بورس حاصل میشود.
در تاریخ ایالات متحده زمانی ثروتمندترینها ۹۴ درصد مالیات میدادند
زمانی که اروپا در ماههای نخست جنگ جهانی دوم بود، ثروتمندترینِ آمریکاییها، تا ۹۴ درصد «درآمد» خود را مالیات میدادند. در ۱۹۶۴ میلادی این نرخ به ۵۰ درصد رسیده بود و گام به گام کاهش یافت تا به این مرحله برسیم که امروز یک میلیاردر ثروتمند مانند بافِت نگرانیای بابت پرداخت مالیات نداشته باشد.
هرچند همین مالیات را ثروتمندان هم پرداخت میکنند، اما برای درآمد یا حقوقی که دارند. بهعنوان مثال جف بیزوس، بنیانگذار پلفتروم خرید و فروش آمازون، در آخرین سالهای کاریاش کمتر از ۴۰۰ هزار دلار در سال به خود حقوق میداد و مالیات مربوط به آن را هم پرداخت میکرد. هرچند در واقعیت هم در آن زمان و هماکنون، از ثروتمندترین مردمان جهان است.
راهحل: مالیات بر ثروت
سازمان امدادی و خیریه بیناللملی آکسفام هر سال فهرستی از ثروتمندترین افراد جهان منتشر میکند. گزارش امسال آنها میگوید که از سال ۲۰۲۰ میلادی تا زمان انتشار گزارش آنها، در مجموع ۳,۳ تریلیون دلار به ثروت میلیاردرهای جهان اضافه شده است. در تضاد با آن، پنج میلیارد نفر در همین دوره زمانی فقیرتر شدهاند.
راهحل چیست؟ برنی سندرز، سناتور آمریکایی میگوید یک راه ساده وجود دارد تا در گذر ۱۵ سال، ثروت میلیاردرهای این کشور را نصف کرد: «مالیات بر ثروت» (wealth tax)
فرمولی که سندرز پیشنهاد میکند برای خانوادهها یا افرادی است که دستکم ۳۲ میلیون دلار ثروت داشته باشند. در این دیدگاه، چنین ثروتی سالانه ۵ هزار دلار مالیات میدهد اما با افزایش مقدار ثروت، مقدار مالیات بر ثروت هم افزایش پیدا میکند: دو درصد برای ۵۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار ثروت، سه درصد برای ۲۵۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار، ۴ درصد برای ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد دلار، ۵ درصد برای یک تا دو و نیم میلیارد، ۶ درصد برای دو و نیم تاپنج میلیارد، هفت درصد برای پنج تا ده میلیارد و هشت درصد برای ثروت بالاتر از ۱۰ میلیارد دلار در نظر گرفته شدهاند.
سندرز میگوید این مالیات بر ۱۸۰ هزار نفر، یعنی ثروتمندترین مردمان آمریکا میتواند اعمال شود و در گذر یک دهه، ۴,۳۵ تریلیون دلار به حساب دولت وارد کند: یک راه ساده و کوتاهمدت تا بتوان پول بیشتری خرج بخش فقیرتر جامعه کرد.
مالیات، از مجموعه ثروت افراد – از پول نقد و حساب بانکی گرفته تا املاک تا داراییهایی مانند هواپیما، ماشین، هنر و… گرفته میشود. برخی کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی این برنامه مالیاتی را تصویب و اجرا کردهاند.
برنی سندرز از جمله افرادی است که میگویند نباید میلیاردر وجود خارجی داشته باشد و به طعنه میگوید در آمریکا سوسیالیسم وجود دارد اما فقط برای ثروتمندانش.
مالیات بر ثروت، یکی از انواع راههای کاهش ثروت است اما همچنان در جهان امروز همانند وارن بافِت، عمده ثروت ثروتمندترین افراد بهشکل ارث در دست خانوادههای قدرتمند جوامع انسانی باقی میماند. ایده سقف برای مقدار پولی که ثروتمندترین مردمان زمین میتوانند به ارث بگذارند، یا به اسم خیریه برای نسل بعدی خود سرمایهگذاری کنند وجود دارد. تلاش جمعی برای اجرای آن ولی هنوز محسوس نیست.