فرنوش حاتم
لیلی عامری ثانی (متولد ۱۳۵۸، تهران)، مجسمهساز و هنرمند چیدمان، دانشآموختهی کارشناسی و کارشناسی ارشد نقاشی در دانشگاه آزاد اسلامی است. او تاکنون چهار نمایشگاه انفرادی از آثار خود برگزار و در چند نمایشگاه گروهی شرکت کرده است. لیلی عامری در حیطهی آموزش هنر به کودکان و نوجوانان نیز فعالیت میکند و تاکنون شش نمایشگاه از آثار شاگردان کودک و نوجوان خود برپا کرده است.
«سازههای نامرئی»، عنوان رازآلود نمایشگاه از اهمیت چیزی حکایت میکند که بهچشم نمیآید. بنابراین، پیش از بازدید از گالری، میدانیم که اگر مایل باشیم به مقصود اصلی هنرمند پی ببریم، بایستی از وجه فرمال آثار او گذر کنیم، اما آنچه که دیده میشود: این نمایشگاه شامل ۲۰۰ حجم (حشره) است که با نخ نامرئی از سقف گالری آویزان شدهاند. هنرمند برای ساخت این حجمها، سراغ کارمادههایی دمدستی رفته است: سرنگ، تکههای مفتول و برشهایی از تور سخت.
Ad placeholder
خیال: فرار از بیماری
در تاریکی فضای گالری، نور تابان بر حجمهای معلق، سایههایی خیال انگیز بر دیوارها و زمین گالری پدید آورده است. حشرات بهطور معمول موذی و مزاحم قلمداد میشوند. کارمادهای که هنرمند برای خلق حجمهای خود بهکاربرده نیز، علاوهبر دمدستی بودن، دارای وجه خشن و تهدیدگریست. با این حال، دو دیوارِ عریض روبهروی هم که چیدمان معلق را در برگرفتهاند، مزین به تصاویری دلنشین و رؤیاگون شدهاند. تضاد بین سایههای نرم و خیالانگیز و اجسامی که تداعیگر ماهیتهای ناخوشایندی هستند، تمهید هنرمند برای اشاره به تقابل میان واقعیت و رؤیاست. حجمهای ساختهی دست هنرمند فاقد پیچیدگی و پرگویی بصری هستند؛ آنها بهراحتی سرهمبندی شدهاند و هنرمند هیچگونه تلاشی نکرده تا با ادغام آنها در هم، ماهیت جداگانهی هر یک از اجزاء را از چشم مخاطب بپوشاند، بلکه برعکس، حجمهای معلقِ هنرمند، همانقدر حشره دیده میشوند که سرنگهایی بیرنگ و روح. بازی سایهها بر دیوار قطعاً برای زمانی حواس مخاطب را از چیستی احجام و کارمادههای بهکاررفته در آنها دور میکند، اما سایهی سنگین بیماری نهایتاَ بر ذهن مینشیند.
https://www.instagram.com/p/C59MZ-2tAv3/
در دوران همهگیری کووید، و پس از آن، دردِ جمعیِ بیماری و سوگِ از دست دادنها بر دوشمان سنگینی کرد. مرگ همانقدر نادیدنی بود که ویروس؛ واقعیتِ ماسکها، داروها، سرفهها و… اما مرئی، و برای جسم و روح دردناک بود. بسیاری از هنرمندان در دوران قرنطینه راهی نیافتند جز پناه بردن به اتاق کار و بافتن رؤیا برای رهایی از آن بار سنگین و غمافزا.
Ad placeholder
زنان: مراقبت و پرستاری
اگر مقصودِ نامرئیِ هنرمند در این نمایش را بیماری (روحی یا جسمانی) تصور کنیم، آنگاه، وجه زنانهی پررنگی در آن خواهیم یافت: مراقبت و پرستاری. ۲۰۰ سرنگ پرنده را میتوان نماد حس مراقبت و نگرانی نسبت به بیمار نیز تلقی کرد. به این ترتیب، اجرای خامدستانهی هنرمند و استفاده از مواد و ابزار روزمره و پیشپاافتاده را میتوان ادامهدهندهی مسیر هنری بسیاری از زنان هنرمند تاریخ هنر دانست. هنر بسیاری از زنان هنرمند، بهطور مستقیم، برخاسته از زیست روزمرهشان یا تنیده در دغدغههای جنسیتی، معیشتی و… آنان است و به این ترتیب میتوان هنر آنها را در زمرهی هنر فمینیستی قرار داد.
هنر مجسمهسازی از ابتدای تاریخ هنر، بیشتر قلمرو هنرمندان مرد تلقی میشده است؛ کارمادههای سنگین و زمختی که کار با آنها توان فیزیکی بالایی را طلب میکرد، عملاً با وضعیت و توان فیزیکی بسیاری از زنان سازگاری نداشتند. اما در طول دهههای اخیر، هنرمندان زن بسیاری، از اِوا هِس گرفته تا فیلیدا بارلو، با اتخاذ رویکردی متفاوت، مرزهای رسانهی مجسمهسازی را جابهجا کردهاند. استفاده از کارمادههای سازگار با زیست، توان جسمانی و خصیصههای فردی هنرمند، درهای جدیدی را بهسوی این رسانه گشود و در پی آن، زیباییشناسیها و مضامین جدیدی به هنر مجسمهسازی و چیدمان راه پیدا کردند.
لیلی عامری با بیان و اجرایی ساده، به کمک نور و تاریکی، صحنهای را برپا میسازد و مخاطب را فرا میخواند تا در میان آن گام بردارد، در میان سایههای خیال و تکههای تلخی از واقعیت. تکرار یک فرم سادهی واحد در چیدمان، به مخاطب اجازه میدهد تا بهجای درگیر ماندن با/در اثر، به درون خویش بازگشت کند و زخمهای خود را بکاود. در واقع، اینجا بیان هنری موجز هنرمند تأثیرگذاری اثر را تقویت بخشیده است؛ میتوان اینگونه تعبیر کرد که این نمایشگاه، بیش از آنکه وجه نمایشی پررنگی داشته باشد، مخاطب را نزد خود فرا میخواند. به این ترتیب، سایهها روی دیوار در هم ادغام میشوند؛ بدنها و حشرات (ویروس/ واکسنها) در مجاورت هم قرار میگیرند و انعکاس خیالانگیزشان بر دیوار جادوی این نمایشگاه است.