خامنه ای در روز چهارشنبه سوم بهمن در دیدار با صاحبان سرمایه در بخش خصوصی به سخنان اخیر ترامپ در مورد رژیم، بدون نام بردن از او، عکس العمل نشان داد. این روزی بود که آزادیخواهان در کردستانِ انقلابی از شاه آباد گرفته تا کرمانشاه، سنندج، سقز، بوکان، مهاباد و بقیه شهرهای بزرگ و کوچک جغرافیای کردستان مدارس، کارگاهها، مغازه ها و دکان ها را بسته و ادارات را ناکارا کرده بودند تا به بنیان و ریشه جمهوری اسلامی یعنی حکم “اعدام” اعتراض کنند و مبارزه جاری برای الغای آنرا تقویت نمایند. معمولا هر سیاستمداری در چنین روزها و شرایطی پشت درهای بسته می نشیند تا اگر اعتصابی چنان عظیم مثل خیزش انقلابی “زن، زندگی، ازادی” در 1401 جرقه ای به کوهها خشم انباشته مردم ناراضی سراسر ایران زد فکری برای نظامش بکند. اما خامنه ای همفکران واقعی ترامپ، یعنی سرمایه داران بخش خصوصی را جمع کرده بود تا پیام سازشی به وی داده باشد. اما او همزمان به مردم ایران هم پیام داد. آن پیام چه بود؟
ترامپ واقعیاتی را در مورد ضعیف تر شدن جمهوری اسلامی بر زبان آورده بود که اکثریت شهروندان نا راضی و معترض آنرا از روی تجربه میدانند. زیرا این تضعیف رو به افزایش در نتیجه مبارزات پر هزینه خود آنها بر متن تناقضات و بحران های تو در توی خود رژیم حاصل شده است.
خامنه ای مثل هر آخوندی، که کارشناس یاوه بافی، سفسطه چینی و دروغ گوئی است، ادعا کرد که رژیمش مثل همیشه نیرومند است. او گفت در زمان صدام نیز فکر کردند که حکومت اسلامی ضعیف است و به آن حمله نموده و در دوره ریگان بر همین خیال بودند و صدام را تقویت کردند. اما همه رفتند و رژیم ماند. اما واقعیت چیست؟ در سال 59 که حکومت بعث به کمک آمریکا به ایران حمله کرد جمهوری اسلامی حتی ثبات هم پیدا نکرده بود. کارگران شاغل با شوراهایشان، کارگران بیکار با تظاهرات هایشان و زنان با اکسیون هایشان، مردم عرب، کرد و ترکمن با مبارزاتشان و آزادیخواهان با تشکل هایشان به حق طلبی برخاسته بودند. رژیم در پرتو جنگ با شکنجه های هولناک و اعدامهای هزاران نفره در زندان ها و به کشتن دادن جوانان در جبهه ها ثبات پیدا کرد. گرچه آن جنگ با چراغ سبز دولت وقت آمریکا شروع شد، اما طوری آنرا طرحریزی کردند که جمهوری اسلامی شکست نخورده از آن بیرون بیاید. مقامات وقت آمریکا به دفعات تکرار کردند که آن جنگ پیروز ندارد و قصدی برای سرنگونی جمهوری اسلامی در میان نیست. زیرا رژیم دو وظیفه اصلی خود، که بورژوازی و دولت آمریکا هم خواهان آن بودند، را کامل نکرده بود: زدن تیر خلاص به دستآوردهای انقلاب آزادیخواهانه 57 و هر چه بی حقوق تر کردن کارگران از طریق تکمیل دستگاههای سرکوب و اعمال دیکتاتوری و بازسازی سرمایه داری معمولی. قرار بود نیروی اقتصادی جاری کننده سرمایه داری متعارف نیز همان اشخاصی باشند که خامنه ای در روز اعتصاب عمومی در کردستان برایشان صحبت کرد.
همه جناحها علنا و یا در پشت پرده پذیرفته اند که رژیمدر هیچ دوره ای به اهدافش نرسید. اکنون خامنه ای به سرمایه دار های بخش خصوصی و ترامپ ها می گوید مصمم است به کمک آنها آن وظیفه را انجام دهد. در همین راستا در روز شنبه ششم بهمن اکثر روزنامه های اسم و رسم دار از ضرورت مذاکره با آمریکا و تن دادن به خواست های آن نوشتند تا سرمایه به ایران سرازیر شود. آنها در همین روز عکس های عوامفریبانه پزشکیان را خاک انداز بدست چاپ کردند تا زحمتکشان را نیز به لطف کابینه و بهبود زندگیشان امیدوار سازند. غافل از اینکه زحمتکشان زجر دیده و تجربه اندوخته ایران را با این عوامفریبی ها نمی توان فریفت. واقعیت اینست که هر کلام ترامپ، که اتفاقا متوهم نیز بوده و اکثر طرح هایش در دل تشدید بحران سرمایه داری با شکست مواجه خواهد گردید، برای رام کردن جمهوری اسلامی ادا میشود و نه سرنگون کردن آن. اعضای اپوزیسیون راستی که منتظرند تا ترامپ ها و اسرائیل رژیم را برایش سرنگون کنند و خود دوباره بر تختِ به موزه رفته سلطنت بنشینند ول معطلند. روند مبارزات،که اعتصاب شکوهمند و پیروز روز سوم بهمن در خطه کردستانیکی از مرحله های آن بود، این نوید را می دهند که سرنگون کننده رژیم مردمی خواهند بود که خیزش های دیماه 96، آبان 98 و خیزش انقلابی ژینا را راه انداختند. آنها در نتیجه آن تجارب بود که شعار دادند: نه شاه می خوایم نه رهبر +نه پیروانِ اکبر. اینها همان کسانی هستند که ترامپ و پیشینیان او از ترسشان همیشه از شیوه های فاشیستی سران جمهوری اسلامی علیه مردم حمایت کرده و در دادن سلاح ضد تظاهرات و قیام خیابانی، وسایل شکنجه و جمعآوری اطلاعات به آن خدمت کرده اند.