فرنوش حاتم
سارا عباسیان (متولد ۱۳۶۱، تهران)، دانشآموختهی کارشناسی نقاشی، هنرمندِ چندرسانهای ساکن تهران است که طراحی را بهعنوان رسانه اصلی خویش برگزیده. او عموماٌ در هنرش، با رویکردی کنایهآمیز، به مضامینی نظیر خشونت، تباهی، جنگ و بیماری میپردازد. سارا تاکنون ۱۴ نمایشگاه انفرادی برگزار و در بیش از ۳۰ نمایشگاه گروهی شرکت کرده است، ازجمله فستیوال هنرهای دیجیتال آتن (۲۰۰۸)، مجموعهی لوچیانو بنتون و ایماگو موندی در ونیز (۲۰۱۵)، آرتدبی (۲۰۱۸) و ایژانو (۲۰۲۱).
«سگهای پوشالی»، آخرین نمایشگاه انفرادی این هنرمند، ۶ بهمن ۱۴۰۲ در گالری اُ در تهران گشایش یافت و تا ۱۷ بهمن این ماه قابل بازدید بود.
فضا: میدان جنگ
در بدو ورود به سالن طبقهی دوم گالری، پس از مواجهه با دیوار کاذبی که روبهروی در ورودی قد علم کرده، درمییابیم که فضای وایت کیوب (مکعب سفید) گالری خنثی باقی نمانده و در خدمت هدف هنرمند، دستخوش تغییراتی شده است. دیوار کاذب سفید در وهلهی نخست با مسدود کردن افق دید مخاطب، حضوری هشداردهنده دارد: سنگری برای مخاطب که قرار است او را در مقابل هجوم تصاویر داخل سالن محافظت کند، یا سدی روبهروی او که قرار است قدمهایش را کُند کرده، و با هشیاریِ فعال شده به فضای داخلی و رویارویی با سگهای پوشالی راه دهد؟
https://www.instagram.com/p/C2uOhjyCIZe/?hl=en&img_index=2
داخل گالری موسیقی دراماتیکی درحال پخش است که حدس میزنم متعلق به فیلمی همنام با این نمایشگاه (فیلمی متعلق به دههی هفتاد میلادی، بهکارگردانی سم پکینپا) باشد.(این فیلم مملو از صحنههای خشونتآمیز است و روند شکلگیری سبعیت در وجود انسان را روایت میکند.) هنرمند در بیانیهی خود توضیح داده است که سگهای ترسیمشده نماد انسانهای فردیتزدودهای هستند که به سربازان جنگ تقلیل داده شدهاند:
«این نقاشیها یادوارههایی از جنگ هستند؛ بزرگداشتی برای فردیت که در همهی جنگها قربانی هدف “بزرگتر” میشود.»
او میگوید رد پانچها بر مقواها یا پارچهبومها، استعارهای است از همین ابطال هویت.
https://www.instagram.com/p/C2kAIQ0CIh5/?hl=en
با پیش رفتن در فضای گالری، میبینیم که هنرمند حتی گردی طاق دو ورودیای که سه فضا را به هم متصل میکنند با گچ از میان برده و در عوض، آستانی مستطیلیشکل ساخته است. دیوارهای گالری سرتاسر رنگ شدهاند؛ دو فضای ابتدایی و انتهایی به رنگ سبز سدری روشن درآمده و فضای میانی با سدری تیره پوشانده شده است؛ اما این رنگآمیزی نه یکدست و مرتب، بلکه سرعتی، بینظم و متشکل از ردهای مکرر غطک بر دیوار است.
https://www.instagram.com/p/C2pU01iNLkw/?hl=en
تلاش هنرمند برای از آن خود کردن فضا و درخور ساختن آن برای نمایش مفهومی چون جنگ بسیار موفقیتآمیز است. به همین ترتیب ارائهی آثار نیز نه با کمک چارچوب شکیل قاب، بلکه به صورت لخت و عریان، در هیئت پارههایی از مقواها و پارچهها –که گاه روی هم قرار گرفته و بر هم کلاژ شدهاند- صورت گرفته است. اضطرار، خشونت، زمختی، سیاهی، تهاجم و نابودی جنگ در فضاسازی این نمایشگاه بهخوبی تجسد یافتهاند.
Ad placeholder
سرگردان میان زیبایی و تخریب
چینش آثار بر روی دیوار مملو و بینظم است. بریدههای کاغذ و پارچه تنگاتنگِ هم بر دیوار نصب شدهاند. تصاویری از سگهایی با نژادهای گوناگون و در زوایای گوناگون به چشم مخاطب هجوم میآورند. اما در سالن وسط، عنصر اسلحه نیز به عنصر قبلی، یعنی سگ، اضافه میشود تا ارجاع مستقیمتری به مضمون مورد نظر هنرمند (جنگ) داشته باشد و از طریق روایت تصویری، توجه مخاطب را به عامل از هم گسیختن پارچهها و مقواها معطوف کند.
https://www.instagram.com/p/C2wZuYktQ6n/?hl=en
اما علیرغم هوشمندی هنرمند در بازسازی فضای رعب و وحشت جنگ، از نظر نگارنده، اجرای خودِ نقاشیها و طراحیها درمجموع چندان با مفهوم کلی نمایش تطابق ندارد. هنرمند در بهتصویر کشیدن سگ، رفتاری مبتنی بر تبحر تکنیکی را پیش میگیرد؛ درعوض، علاوهبر پاره یا پانچ کردن سطح اثر، گاه با خطوطِ خطخطیِ آزاد، بخشی از تبحر خود را خط میزند، یا در برخی جاها قسمتی از تصویر، نظیر یک چشم، را خالی میگذارد. اما در این میان، نقاشیهای بسیاری دیده میشوند که چنانچه از فضای نمایش جدا شوند، واجد هیچگونه بیان معاصر یا زیباییشناسی ویژهای نیستند: بازنمایی طبیعتگرانهی صرف از یک سگ، همین و نه بیشتر. هرچند در انبوه تصاویر، هستند آثاری که با برشخوردگیها و کلاژ شدنهای پیشرو، خود، دارای بیانی قوی هستند، اما متأسفانه سایهی آن کارهای خنثایِ دیگر بر این آثار افتاده است. رفتار نقاشانهی متفاوتی که خود، مبتنی بر تخریب و درد باشد، میتوانست قدرت بیانگری بیشتری به این آثار ببخشد. اما ما اینجا اغلب با سگهایی مواجهیم که نه زیبایند و نه بیانگر آن مقصودی هستند که هنرمند در بیانیه به آن اشاره کرده است. از این جهت، در نظر نگارنده، چنانچه کلیت نمایشگاه مذکور را بهعنوان یک چیدمان در نظر بگیریم، شاهد نمایشگاه موفقتری خواهیم بود، تا آنکه آن را بهعنوان یک نمایشگاه نقاشی و طراحی مورد ارزیابی قرار دهیم. البته، حضور اسلحهها در سالن دوم، و رفتار نقاشانهی کمتر طبیعتگرایانهی هنرمند در خلق آنها، هم بهلحاظ زیباییشناسی و هم از حیث بیانگری این سالن را از بقیهی نمایشگاه متمایز میکند.
https://www.instagram.com/p/C21xnHRNiJT/?hl=en
بههرحال، استقلال هویت تصویری هر اثر در این نمایشگاه کتمان نشده است – شاید اگر فواصل میان تصاویر تماماٌ حذف شده و همگی به هم متصل میشدند، میشد چنین فرض کرد. بنابراین، هرچند عوض کردن رنگ دیوار به فضاسازی کلیت نمایشگاه کمک کرده است، اما اتفاقاٌ درمقابل تصاویر طبیعتنگارانه، فاقد بیان اثرگذار و زیباییشناسی قوی، میتواند امری دکوراتیو (تزئینی) نیز بهنظر برسد. از این منظر، پارگیهای ایجادشده بر حاشیهی خیلی از نقاشیها و طراحیها یا خطخوردگیهای مختصر بر سطح اثر نیز، گاه دکوراتیو بهنظر میرسند. بنابراین، هرچند هنرمند در تغییر فضای گالری، جسارت بهخرج داده، اما در انتخاب رفتار نقاشانه محافظهکار بوده است؛ او جایی میان زیبایی و تخریب ایستاده، نه اولی را ستایش میکند و نه دومی را عریان و بیمحابا بهتصویر میکشد.
در نهایت، کلینگری هنرمند و تلاش برای ساختن انسجام با بهرهگیری از چند رسانهی گوناگون (نوشتاری، دیداری و شنیداری) قابلستایش است. در نگاه ماکروسکوپی (درشتمقیاس) ، عناصر این نمایشگاه به نحوی چیده شدهاند تا مخاطب را تحت تأثیر یک موضوع انسانی قرار دهند که اتفاقاٌ، چه در عالم هنر و چه در حیطهی علوم انسانی، کمتر به آن پرداخته و بها داده میشود. اما در نگاه میکروسکوپی (ریزمقیاس) و با نزدیک شدن به هر اثر، رفتار نقاشانهی هنرمند قابلنقد است. «سگهای پوشالی» مخاطب را به پرسهزنی در میان گالری وامیدارد، اما ایستادن در مقابل تکاثر و برقراری گفتوگو با آن بهندرت میسر میشود.
Ad placeholder