اسعد رستمی _۲۰ اکتبر ۲۰۲۴
جنبش ضد جنگ و تلاشهای مردم آزادیخواه جهان برای توقف جنگ، یکی از مهمترین مظاهر مخالفت با امپریالیسم، ستمگری و تجاوزگری نظامی است. در شرایطی که جنگها تنها ویرانی و نابودی به بار میآورند، جنبشهای ضد جنگ به عنوان صدای اعتراض علیه خشونت و بیعدالتی نظامی به میدان میآیند. تعرض خونین دولتِ طبقات حاکمِ اسرائیل به مردم فلسطین (شامل حماس) که سالها است ادامه دارد، نمونه بارزی از این وضعیت می باشد. جنگی که تا کنون موجب جانباختن بیش 42 هزار انسان بی دفاع شده، بیش از ده هزار انسان را زیر آوارها باقی گذاشته، زیرساختها را نابود کرده و به چرخهای از فقر، ستم، و ناامنی را دامن زده و میزند. رژیم اشغالگر اسرائیل در تجاوز به غزه طبق یک سیاست نژاد پرستانه آگاهانه زنان و کودکان را هدف قرار داده است. به همین دلیل دو سوم جانباختگان زن و کودک هستند.
پس از کشته شدن یحیی سنوار، رهبر حماس، روز گذشته هزاران نفر از مردم اسرائیل در مقابل وزارت دفاع اسرائیل تجمع کردند تا خواستار آتش بسی شوند که به آزادی گروگان ها بیانجامد. متاسفانه بورژوازی دست راستی توانسته اکثر مردم اسرائیل را به این قناعت برساند که فلسطینی ها عاملان اصلی جنگ و ناامنی بوده و لاجرم گروگانگیری را فراهم کرده اند. اما منافع استعمارگرانه ی بورژوازی اسرائیل، آمریکا و سایر امپریالیست های غربی عامل 75 سال اشغال فلسطین و جنگ ویرانگر کنونی است.
تظاهرات ها در اسرائیل می توانست نشانهای از خواست بخش بزرگی از مردم آن کشور برای پایان دادن به این درگیریها و جلوگیری از ویرانی بیشتر باشد. منافع واقعی شهروندان اسرائیلی ایجاب میکند برخلاف سیاستهای تجاوزگرانه دولتها به دنبال صلح، همزیستی و عدالت باشند. شعارها و اعتراضات تظاهرکنندگان نشاندهنده تمایل درونی آنها برای پایان دادن به تجاوز نظامی و ایجاد شرایطی است که به جای نفرت و خشونت، زندگی اسرائیلیها و فلسطینی ها بر اساس عدالت و صلح استوار باشد.
تجاوز هیئت حاکمه اسرائیل و کابینه نتانیاهو به غزه دلایل اقتصادی بلند مدت و طرح و نقشه های سیاسی استعمارگرانه دارد. منافع بورژوازی آمریکا، اسرائیل و سایر امپریالیست های غربی ایجاب میکند خانوادههای فلسطینی در معرض حملات مداوم قرار داشته، خانهها و مدارسشان ویران شده، و سیستمهای بهداشتی و اقتصادی آنها فروبپاشد تا ناچار شوند کوچ کنند و غزه را خالی نمایند تا آنها از ذخایر عظیم گازی سواحل آن برخوردار شده و جاده مورد نظر آمریکا را از هند به آنجا آورده و آنرا از راه مدیترانه به اروپا ختم کنند. در نتیجه این جنگ طلبی در اسرائیل نیز ترس و ناامنی اجتماعی افزایش یافته و همه چیز تحت تأثیر این جنگ قرار گرفته است.
پنبه دانه جناح راست و خواب قدرت در ایران
جریانات راست و پرو غربی و جنگ طلب، معتقدند که برای پایان دادن به رژیمهای سرکوبگر، نظیر رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در ایران، راهحلی جز جنگ یا مداخله نظامی خارجی و تغییر از بالا وجود ندارد. اما تجربههای تاریخی در عراق، افغانستان، لیبی، سومالی و غیره نشان دادهاند که این رویکرد تنها به ویرانی، گسترش فقر بیشتر و سرکوبهای شدیدتر نیز منجر میگردند. حمله نظامی، از هر سوی که باشد، تنها به سود قدرتهای امپریالیستی و جنگطلب است، و در این میان، کارگران، زحمتکشان و مردم رنجدیده هزینههای این جنگها و خشونتها را میپردازند.
جنگ های امپریالیستی و نیابتی راهحل نیستند؛ بلکه بخشی از مشکلند. بدون شک تنها از طریق مبارزات اجتماعی، آگاهی طبقاتی، سازمانیافتگی و اتحاد میان تودههای کارگر و زحمتکش، میتوان به رژیم های سرکوبگر و ناعادلانه پایان داد. در حالی که جنگها زیرساختهای اجتماعی و جنبشهای آزادیخواهانه را نابود میکنند، همبستگی بینالمللی و مبارزات کارگران و زنان، جنبش های دانشجویی و اجتماعی و همچنین نیروهای چپ و سوسیالیست و مترقی، ابزار اصلی برای تغییر این وضعیت هستند.
جنگ و خشونت نظامی به طور معمول بهانهای برای سرکوب جنبشهای اجتماعی میشود. رژیم های سرکوبگر از جنگ به عنوان ابزاری برای منحرف کردن توجهات عمومی از مشکلات داخلی و سرکوب اعتراضات کارگران، زنان و جنبشهای اجتماعی استفاده میکنند. به عنوان مثال، در ایران، هرگاه جنبشهای اجتماعی و کارگری اوج میگیرند، سیاستهای جنگطلبانه و تهدیدهای خارجی، فضایی برای سرکوب داخلی و محدود کردن آزادیهای سیاسی ایجاد میکنند.
جنبش ضد جنگ، به ویژه در مواجهه با حمله دولت اسرائیل به مردم فلسطین، نمادی از مقاومت در برابر جنگ و تخریب است. این جنبش با حمایت از صلح، عدالت و همبستگی بینالمللی، نشان میدهد که آیندهای بهتر تنها از طریق مبارزات و انقلابات اجتماعی و اتحاد میان مردم آزادیخواه و مبارزات کارگران و زحمتکشان میتواند محقق شود.