گلاویژ رستمی
هرچند این موضوع تازگی ندارد، اما مرور کوتاهی بر ریشههای ستم بر زنان ضروری است. باید پرسید: ستم جنسیتی از کجا ناشی میشود و زمینههای مادی پیدایش چنین نابرابری کداماند؟ برای مبارزه با هر پدیدهای، ابتدا لازم است منشاء اجتماعی آن را بشناسیم.
واقعیت این است که قبل از شکلگیری مالکیت خصوصی و تقسیم جامعه به طبقات، ستم جنسیتی وجود نداشت. تاریخ روابط بشری نشان میدهد که پیش از انحصار ابزار تولید در دست یک طبقه، زن جایگاه والا و احترام اجتماعی داشت. انگلس در کتاب منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت بر مبنای تحقیقات دانشمندان مختلف اثبات میکند که پیش از مالکیت خصوصی، زن از مقام اجتماعی بالایی برخوردار بود.
از آنجا که زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، نمیتوان وضعیت آنها را جدا از نیمه دیگر جامعه یعنی مردان بررسی کرد. بنابراین باید ارتباط ستم بر زنان با استثمار طبقاتی را تحلیل کنیم.
بسیاری از فمینیستها ستم جنسیتی را محصول «مردسالاری» میدانند و سلطه مردان را مستقل از جامعه طبقاتی یا سرمایهداری تبیین میکنند. اما از منظر سوسیالیستی، همانطور که انگلس استدلال میکند، پیدایش مالکیت خصوصی و تقسیم جامعه به طبقات، منجر به انقیاد زنان شد.
در جامعه سرمایهداری، تولید نیازهای اولیه زندگی یک فرآیند اجتماعی است، اما بازتولید آن – پرورش کودکان – عمدتاً فرآیندی خصوصی و خانگی است. ستم بر زنان در تضاد بین این دو فرآیند ریشه دارد. بنابراین مبارزه برای رهایی زنان از مبارزه علیه سرمایهداری جدا نیست.
در جوامع اولیه، تقسیم کار و نقش زن بودن و مادر بودن سبب سرکوب نبود. سرکوب زنان ناشی از ظهور مالکیت خصوصی و جوامع طبقاتی است. در ایران امروز، مشکلات و محرومیتهای زنان نتیجه مستقیم نظام سرمایهداری و وجود نظام طبقاتی است، که رژیم جمهوری اسلامی بر اساس آن ستم و سرکوبهای عدیدهای اعمال میکند.
ستم جنسیتی نشانه نابرابریهای طبقاتی، اجتماعی و اقتصادی است. ریشه این ستم در مناسبات تولیدی و مالکیت خصوصی است که فرهنگ و شعور اجتماعی انسانها را شکل میدهد. بنابراین مبارزه برای تغییر مناسبات تولیدی و علیه مالکیت خصوصی، جدا از مبارزه علیه نابرابریها و ستم بر زنان نیست.
وجود ستم به خودی خود به مبارزه نمیانجامد. زنان تنها وقتی قدرت جمعی و تشکل داشته باشند میتوانند علیه استثمار و ستم مقاومت کنند. کارگران زن در بحرانهای اجتماعی اغلب انقلابیون خودانگیختهتری از مرداناند. مبارزه کارگران علیه استثمار، کلید مبارزه پیروزمندانه آنان علیه هر گونه ستم است.
انگلس در وضعیت طبقه کارگر در انگلستان نشان میدهد که کشاندن زنان کارگر به کارخانهها زندگی آنان را وحشیانه و غیرانسانی کرده است، اما این استثمار محور مبارزه طبقاتی و سکوی رهایی انسان است. استثمار زن و فرودستی او رابطه تنگاتنگی دارند: فرودستی بازتاب استثمار است و در بازار کار، نابرابری دستمزد نمونه آشکار آن است. انقلاب سوسیالیستی در شوروی نشان داد که بدون تحولات بنیادین در زیرساخت و روبنا نمیتوان گامی در جهت رهایی زنان برداشت.
تا زمانیکه شیوه تولید تغییر نکند و مردان پایه قدرت اقتصادی جامعه باشند، زنان نمیتوانند حقوق مساوی با مردان داشته باشند. ستم جنسیتی با مالکیت خصوصی ظهور کرد و با از بین بردن مالکیت خصوصی میتوان به آن پایان داد. برای این کار، زنان کارگر و برابریطلب باید بسیج شوند و علیه سیستم سرمایهداری متحدانه مبارزه کنند.
در ایران، رژیم جمهوری اسلامی با قوانین ارتجاعی مذهبی، حقوق ابتدایی زنان را نقض کرده و خشونت و تبعیض را نهادینه کرده است: حجاب اجباری، محدودیتهای اجتماعی، تبعیض در خانواده، حق طلاق، حق حضانت فرزند، مجازات سنگسار و اعطای چندهمسری به مردان. این نظام با توسل به خشونت، زنان را به دوران قرون وسطی بازگردانده است.
جنبش زنان در ایران، برخلاف محدودیتها، هر روز رادیکالتر و منسجمتر میشود. ما کمونیستها از زنان ستمدیده دعوت میکنیم که فریب جریانهای بورژوا و رفرمیست را نخورند. رهایی زن تنها در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی و نابودی نظام طبقاتی و جدایی دین از دولت و سیاست است.
ما معتقدیم خواستههای زنان کارگر و برابریطلب باید به یکی از اولویتهای فعالیت طبقاتی طبقه کارگر تبدیل شود. این مانیفست نه برنامه حداقل است و نه اصلاحطلبانه؛ بلکه نتیجه عملی نیازهای فوری زنان کارگر و محروم است.
حقوق اقتصادی
• لغو هرگونه تبعیض جنسیتی در اشتغال، بیمه، دستمزد و مزایا.
• برابری کامل زن و مرد در همه امور شغلی و حرفهای.
• مرخصی دوران بارداری، نگهداری نوزاد، تسهیلات ویژه برای مادران شاغل.
حقوق زن در خانواده
• آزادی در انتخاب همسر و ازدواج مدنی.
• برابری کامل حقوق و وظایف زن و مرد در خانواده.
• لغو قوانین و سنتهای عقبمانده مانند چندهمسری و صیغه.
• ممنوعیت هرگونه خشونت، ارعاب و تحقیر زنان در خانواده.
حقوق اجتماعی و سیاسی
• حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در همه سطوح حکومتی.
• آزادی انتخاب پوشش و لغو حجاب اجباری.
• لغو جداسازی جنسیتی در مدارس، دانشگاهها و فضاهای عمومی.
• دسترسی رایگان به آموزش، بهداشت، خدمات کودک و مراکز اجتماعی.
• حمایت قانونی از قربانیان خشونت و تجاوز.
• حق ایجاد تشکلهای مستقل زنان و مشارکت فعال در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی.
تحقق هر یک از این حقوق بستگی به اتحاد، تشکل و مبارزه آگاهانه زنان و مردان آزادیخواه دارد. حزب کمونیست ایران متعهد است، پس از کسب قدرت، این مانیفست را به عنوان قوانین رسمی کشور پیشنهاد کند.
بطور خلاصه: همانطور که ستم جنسیتی با مالکیت خصوصی پدید آمد، با نابودی مالکیت خصوصی و ساختن یک جامعە سوسیالیستی بر آوار آن میتوان به آن پایان داد. زنان کارگر و برابریطلب باید متحد شوند و علیه سیستم سرمایهداری مبارزه کنند، زیرا هیچ نیروی ارتجاعی بدون مقاومت کنار نمیرود.
به امید دنیایی فارغ از هرگونه ستم، تبعیض و نابرابری!
زندە باد سوسیالیسم
شنبه 28-01-2012