«من هم صدای تو هستم»: روایتی از یک تجاوز گروهی

کتایون حلاجان

هنوز دست‌هایش موقع روایت اتفاق می‌لرزد. مردی که عاشقش بود، تجاوز را برنامه‌ریزی کرده بود. او به عشق باور دارد، اما می‌گوید زخم آن اتفاق در سنین نوجوانی روح و روانش را در هم شکست؛ اتفاقی که نه برای خانواده و دوستانش توانست روایت کند و نه می‌توانست به پلیس شکایت کند.

از روی سختی‌ها و ویرانی آن اتفاق به تنهایی عبور کرده و خوشحال است که امروز زنان می‌توانند حداقل بدون شرم حرف بزنند. گرچه به اعتقاد او هنوز راه زیادی برای آزادی و حقوق پایمال شده زنان پیش رو است اما قدم‌های نخست برداشته شده است. او امید آن روزی را دارد که هر کسی در ایران به راحتی بتواند به متجاوز بگوید «مملک قانون دارد و تو نمی‌توانی هر کاری دلت خواست بکنی.»

آیا شما یا یکی از نزدیکانتان تحت تأثیر خشونت جنسیتی قرار گرفته‌اید؟ داستان خود را به صورت محرمانه با ما در اینجا به اشتراک بگذارید.

اهمیت بازگو کردن روایت‌های تجاوز جنسی از زبان زنان، مردان و افراد کوییر سیلی محکمی به به صورت جوامع مرد سالار است. جوامعی که در آن‌ها جامعه، قانون و عرف علیه فردی که به او تجاوز شده عمل می‌کند و بیش از آن‌که از بازمانده تجاوز حمایت کند، فرد متجاوز را که تحت مصونیت قرار می‌دهد.

این صداهای بلند، خشمگین، ترس خورده… ایستادن شجاعانه‌ی آزاردیدگانی است که در مقابل تحجر، قدرت، مذهب و قوانین قد علم کرده اند. به امید روزی که با تکیه بر قانون هیچ انسانی به خود اجازه ندهد که بدن و تن دیگری را مورد تاخت و تاز و خشونت قرار دهد.

❗ هشدار: این پادکست شامل روایتی از خشونت جنسی‌ست و شنیدن آن ممکن است بسیار آزاردهنده باشد.

برای حفظ حریم خصوصی راوی، کتایون حلاجان روایت او را بازخوانی کرده است.

Ad placeholder

در سایت زمانه بشنوید:

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net