نکاتی پیرامون جنگ اسرائیل علیه ایران
فریدون ناظری
17 ژوئن/ 27 خرداد 1404
حمله سنگین اسرائیل به جمهوری اسلامی و نیز مردم ایران با کمک و نقشه امپریالیسم آمریکا در دل تشدید بحران های اقتصادی و سیاسی سیستم سرمایه داری انجام گرفته است. آخرین گزارش بانک جهانی این واقعیت را تایید می کند. جنگ مورد اشاره که تا هم اکنون لطمات سنگینی برای غیر نظامیان ایران و اسرائیل داشته برای خوراندن یک جام زهر دیگر به خامنه ای طراحی شده است. امپریالیسم آمریکا میخواهد جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره برگردد و سندی را امضا کند که برچیدن تمام دستگاه غنی سازی اورانیم و بیرون فرستادن اورانیوم غنی شده در آن قید شده باشد. اما در همانحال رژیم باید حمایت از نیروهای نیابتی به شدت ضعیف شده خود را متوقف کرده، قدرت موشکیش را کاهش دهد و در خاورمیانه با استراتژی آمریکا هماهنگ گردد. جمهوری بحران زده و فاسد اسلامی چاره ای جز پذیرفتن این شروط را ندارد. در کنار بحران های اقتصادی، مشروعیتی، فساد تباه کننده و … رژیم در جنگ فعلی به خوبی نشان داد که به لحاظ اطلاعاتی و نظامی نیز به شدت ضعیف می باشد. حکومت اسلامی اکنون تمام نیرویش علیه مبارزین، انقلابیون و مخالفین را به سرپنجه ها آورده تا در مقابل آنها توانا جلوه کند و در کوتاه مدت میکند. ولی این امر موقتی خواهد بود. کلیت رژیم و از جمله هسته سخت قدرت آن بعد از این جنگ بیش از گذشته ضعیف خواهد شد. در واقع جنگ کنونی پروسه ی سرنگونی آنرا سرعت خواهد بخشید.
مدت زمانی قابل پیش بینی برای جنگ:
جنگ کنونی نمی تواند خیلی طول بکشد. دلایل:
- جمهوری اسلامی توان ادامه آنرا ندارد.
- کارگران و توده های مردم مخالف سرسخت خود رژیم و جنگ افروزیش هستند. برای مثال چند تشکل کارگری و مستقل در روز هفده خرداد نوشتند “ما تشکلها و فعالان مستقل کارگری و مردمی در ایران ضمن محکوم کردن جنگ فعلی نوشتند که هیچ توهمی نسبت به اینکه آمریکا و اسرائیل میخواهند آزادی، برابری و عدالت برای ما به ارمغان بیاورند، ندارند ــ همانگونه که هیچ توهمی به ماهیت و عملکرد سرکوبگرانه، مداخلهگرانه، ماجراجویانه و ضدکارگری جمهوری اسلامی ندارند.”
- ترامپ در کارزار انتخاباتی خود قول پایان همه جنگها بهویژه جنگهای اوکراین و غزه را داده بود. اما او در حال حاضر از طریق اسرائیل جبهه تازه ای علیه جمهوری اسلامی و نیز مردم ایران باز کرده است. در میان سیاستمداران و مجلس نشینان و بعضی کلان سرمایه داران نیاز به آرامش بخاطر داشتن توهم به رشد و ثبات اقتصادی وجود دارد. همین امر شماری مخالف جنگ و از جمله جنگ اسرائیل علیه ایران را شکل داده است. برای مثال برنی ساندرز طی بیانیه ای که روز 16 ژوئن / 26 خرداد منتشر شد نوشت: “ ایالات متحده نباید – نه از نظر نظامی و نه مالی – به جنگی دیگر از سوی نتانیاهو کشانده شود.”
- بازار نفت نسبت به جنگ عکس العملی منفی نشان داده است. نوشته شده که حملات نظامی اسرائیل سبب گردیده قیمت نفت برنت —شاخص جهانی نفت— در ۱۳ ژوئن ۷% جهش کرد و تا صبح ۱۶ ژوئن نیز ۰.۵٪ دیگر رشد داشت.
- اعضای سازمان همکاری شانگهای و مشخصا دول چین و روسیه جنگ اسرائیل علیه به اصطلاح متحدشان جمهوری اسلامی را صرفا محکوم کرده و خواهان پایان سریع آن شدند.
وظایف نیروهای مبارز و انقلابی
اعلامیه حزب کمونیست ایران در باره جنگ ضد مردمی ایران و اسرائیل که در تاریخ 24 خرداد 1404/14 ژوئن 2025 منتشر شد این وظایف را به روشنی تعیین و بیان کرده است. در بند 5 و شش اعلامیه آمده:
پنجم: تداوم جنگ رژیم اشغالگر و جنایتکار اسرائیل با حکومت ضد انسانی اسلامی، جنبشهای اجتماعی را به حاشیه رانده و برای مردم ایران بسیار پرهزینه خواهد بود. راه سومی که ما از آن دفاع میکنیم، بسیار کمهزینهتر از جنگ است و نتایج آن را نیز خود مردم رقم خواهند زد: راه سوم، مبارزه و سازماندهی برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی است. در موقعیت کنونی که حاکمیت اسلامی تضعیف شده و ساز جنگی خود را برای نابودی بیشتر کوک میکند، سرنگونی این رژیم ارتجاعی و ضد مردم، از عواقب ویرانگر جنگ ارتجاعی میان اسرائیل و جمهوری اسلامی – یعنی جنگ، ویرانی، گرسنگی، آوارگی و قحطی – جلوگیری خواهد کرد. ما ضمن مخالفت صریح با این جنگ ضد مردمی از هر دو سو، بر این باوریم که در شرایط حساس کنونی، سازماندهی گستردهتر جنبشهای پیشرو و مترقی مردمی، همگرایی بیشتر نهادهای مستقل مردمی، حفاظت قویتر از دستاوردهای جنبش انقلابی مردم، مخالفت با تجاوز خارجی و سرکوب داخلی، و تلاش برای ایجاد ستاد سیاسی جنبش مردمی، از وظایف تعطیلناپذیر همه فعالان صنفی، مدنی، اجتماعی و سیاسی است.
ششم: هیچ قدرت خارجی، هیچ جناح داخلی و هیچ سازش سیاسی در بالا، توان نجات مردم را ندارد. تنها نیرویی که میتواند ما را از چرخه استبداد، تحریم، حمله و بحران خارج کند، خود مردم مبارز ایران هستند. باید مردم را از جایگاه تماشاچی به موقعیت بازیگران فعال بازگرداند. نه در آیندهای نامعلوم، بلکه همین امروز و در دل همین تحولات. آنچه تعیینکننده است، میزان آمادگی و قدرت مبارزات جمعی ماست. نه جنگ، نه امید به قدرتهای جهانی. راه نجات، تنها در پیوند اعتراض، آگاهی و عمل مردمی نهفته است.