وطن فروش کیست؟ ملت ستمدیده یا حاکمیتِ غارتگر و ویرانگر؟
نقدی بر وارونهسازی حقیقت توسط جمهوری اسلامی
ایوب دباغیان
٢٠ تیرماە ۱۴۰۴
در روزهای اخیر، در پی حملات هوایی اسرائیل و ایالات متحده به مراکز نظامی و هستهای جمهوری اسلامی (که با عنوان «جنگ ۱۲ روزه» در رسانهها شناخته شده)، موجی تازه از فضاسازی و تبلیغات دروغین از سوی وابستگان رژیم در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به راه افتاده است. لشکر مجازی «ساندیسخورها» و سربازان جنگ نرم ولایی، دوباره فعال شدهاند و این بار، با وقاحت تمام، فعالان سیاسی، منتقدان حکومت، معترضان و بهویژه نیروهای تبعیدی و مبارزان دیاسپورا را «وطنفروش» و «عامل بیگانه» نامیدهاند.
اما این پرسش مهم و بنیادین را باید بیپرده پرسید:
واقعاً چه کسی وطنفروش است؟ مردم آزادیخواهی که علیه سرکوب و جنایت بهپاخاستهاند، یا حاکمانی که ایران را به لبهی پرتگاه نابودی کشاندهاند؟
۱. وطنفروشی واقعی، نه در نقد حاکمیت، بلکه در حفظ آن است
کافیست نگاهی به واقعیتهای امروز ایران بیندازیم: کشوری با منابع عظیم طبیعی، نیروی انسانی خلاق و پیشینهای پربار، امروز به ورطهی فقر، فساد، سانسور، شکنجه، زندان، تبعیض، زنکشی، اعدام و ویرانی کشیده شده است.
ایرانی که بهجای امید به آینده، اکنون جاییست که میلیونها نفر از فرط ناامیدی، مهاجرت را به ماندن ترجیح میدهند؛ مردمی که نه از وطن، بلکه از حاکمیتی گریختهاند که این کشور را به زندانی بزرگ بدل کرده است.
اما واقعاً چه کسی مسئول این وضعیت فاجعهبار است؟
🔻 آیا آنانی که علیه این شرایط فریاد زدهاند؟
🔻 یا حاکمانی که با سیاستهای سرکوبگر، ارتجاعی و جنگافروزانه، کشور را به میدان بحران دائمی بدل کردهاند؟
جمهوری اسلامی، با اصرار بر مداخلهگری منطقهای، میلیاردها دلار از سرمایههای مردم ایران را در سوریه، لبنان، عراق، یمن و دیگر نقاط، صرف تغذیهی نیروهای نیابتی و پروژههای نظامی کرده است.
در داخل نیز، پروژههایی همچون برنامهی هستهای، که میلیاردها دلار برای آن هزینه شد، دود شد و به هوا رفت. نتیجهی این سیاستها، چیزی جز انزوا، تحریم، فقر، بیثباتی و تباهی برای اکثریت مردم نبوده است.
جمهوری اسلامی نهتنها وطن را فروخته، بلکه آن را به گروگان نیز گرفته است؛ با سرکوب در داخل و جنگافروزی در خارج.
و بنابراین، اگر قرار است از “وطنفروشی” سخن بگوییم، باید بیتعارف نام خائن اصلی را فریاد زد: نظام جمهوری اسلامی و در رأس آن علی خامنهای؛ کسی که ایران را از درون تهی کرده و آیندهی نسلها را به آتش کشیده است.
۲. وطنفروشی یعنی فروختن استقلال اقتصادی و منابع ملی به چین و روسیه
جمهوری اسلامی همواره در تبلیغات خود از «استقلال»، «مبارزه با امپریالیسم» و «نه شرقی، نه غربی» دم زده است، اما در عمل، دقیقاً به آنچه ادعا میکرد دشمن است، تبدیل شده: حاکمیتی وابسته، باجده و تسلیمطلب در برابر قدرتهای جهانی، بهویژه چین و روسیه.
در سالهای گذشته، حاکمان جمهوری اسلامی، بهویژه در دوران بحرانهای شدید اقتصادی و تحریمها، آشکارا به دامن چین و روسیه پناه بردهاند و با بستن قراردادهای استعماری، استقلال اقتصادی ایران را به حراج گذاشتهاند. از جمله:
🔻 قرارداد ۲۵ ساله با چین که با ابهامات فراوان، در خفا بسته شد و عملاً بسیاری از منابع نفتی، معدنی، زیرساختها و حتی بنادر استراتژیک ایران را به چین واگذار کرد؛
🔻 توافقات امنیتی و نظامی با روسیه که ایران را به زمین بازی رقابتهای امپریالیستی در اوکراین و سوریه بدل کرده است؛
🔻 و حتی طرحهایی همچون واگذاری جزایر یا امتیاز صیادی در خلیجفارس به طرفهای چینی که بهدرستی، موجی از خشم ملیگرایانه و مردمی را بهدنبال داشتهاند.
اینهمه در حالیست که جمهوری اسلامی کوچکترین حقی برای مردم ایران در دانستن مفاد این قراردادها قائل نبوده است. هیچگاه در مجلس بحث علنی صورت نگرفته، هیچ رفراندومی برگزار نشده، و هیچ شفافیتی وجود نداشته است.
حال باید پرسید:
چه کسی وطنفروش است؟
🔻 آن معترض و تبعیدی که علیه این تاراج ملی روشنگری میکند؟
🔻 یا آن نظامی که پشت درهای بسته، ثروت و سرزمین مردم را پیشکش میکند تا چند روز بیشتر بر کرسی قدرت بماند؟
این نظام با روسیاهی تمام، همان شعار «نه شرقی، نه غربی» را هم فروخت؛ نه برای مردم، بلکه برای ماندگاری خود.
مقاومت در برابر این وابستگی، دفاع از استقلال ایران است. و آنکه برای افشای این تاراج سخن میگوید، نه وطنفروش، که وطندوستیست که صدایش در گلو خفه نمیشود.
۳. وطنفروشی یعنی تبدیل ایران به ابزار جنگهای نیابتی و میدان منازعه قدرتها
از ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی، شعار «صدور انقلاب» سرلوحهی سیاست خارجی آن شد؛ شعاری که در عمل، به گسترش حضور نظامی و حمایت از نیروهای شبهنظامی در منطقه انجامید. اما این «صدور» نه ارزش، نه انسانیت، و نه آزادی، بلکه صدور خشونت، بیثباتی و جنگهای نیابتی بود.
در دهههای اخیر، جمهوری اسلامی میلیاردها دلار از سرمایهی مردم ایران را صرف حمایت از گروههای نیابتی در لبنان، سوریه، عراق، یمن، فلسطین، و حتی افغانستان کرده است. با دلارهای نفتی و ثروت کارگران و بازنشستگان ایرانی، سپاه قدس و نیروهای وابسته به آن، سیاستی ماجراجویانه و جنگطلبانه را دنبال کردهاند که نتیجهای جز دشمنسازی برای ایران نداشته است.
این سیاستها پیامدهایی فاجعهبار بهدنبال داشت:
ــ تشدید تحریمهای بینالمللی و انزوای ایران؛
ــ قطع روابط دیپلماتیک با بسیاری از کشورها؛
ــ ایجاد نفرت منطقهای از مردم ایران، بهجای همبستگی؛
ــ و از همه فاجعهبارتر: تهدید دائمی امنیت مردم ایران به دلیل سیاستهای خصومتبار حکومت با جهان.
جمهوری اسلامی ایران را از یک کشور با تمدن، تاریخ و پتانسیل بالا، به میدان جنگ نیابتی قدرتها تبدیل کرده است. امروز، هر حملهی موشکی در سوریه یا غزه، هر درگیری در لبنان یا عراق، میتواند تبعاتی مستقیم برای امنیت و زندگی مردم ایران داشته باشد.
مردم ایران هیچگاه در این سیاستها نقش نداشتهاند؛ هیچ رفراندومی در مورد آن برگزار نشده، هیچ پاسخی به افکار عمومی داده نشده. این جنگها نه جنگ مردم ایران، بلکه جنگ سپاه و ساختار ولایت فقیه برای گسترش سلطهی ایدئولوژیک خود است.
بنابراین، وطنفروشی واقعی آنجاست که حاکمیت، امنیت و آیندهی کشور را در قمار جاهطلبیهای منطقهای و فرقهای خود ببازد.
و مقاومت در برابر این روند، نه خیانت، که دفاعی صادقانه از ایران و مردم آن است.
۴. وطنفروشی یعنی سرکوب مردم خود، به گلوله بستن جوانان، و فراری دادن مغزها
کدام حکومتی بیشتر از جمهوری اسلامی به مردم خودش خیانت کرده است؟
حاکمیتی که به جای رسیدگی به مطالبات کارگران، زنان، بازنشستگان، معلمان و دانشجویان، پاسخ آنان را با باتوم، زندان، تجاوز، و گلوله داده است.
🔻 در دیماه ۹۶، آبان ۹۸، و خیزش انقلابی ۱۴۰۱ هر بار که مردم، به ستوه آمده از فقر، بیکاری، گرانی، سرکوب و فساد، به خیابان آمدند جمهوری اسلامی دست به کشتار زد. هزاران جوان ایرانی کشته یا زخمی شدند؛ دهها هزار تن بازداشت شدند؛ صدها تن، از جمله نوجوانان، در زندانها شکنجه شدند.
🔻 زنان بهخاطر «بیحجابی» بازداشت، تحقیر، یا حتی کشته شدند (مهسا امینی، حدیث نجفی، نیکا شاکرمی، و دهها نام دیگر).
🔻 فعالان صنفی، دانشجویی، و روزنامهنگاران تنها بهخاطر دفاع از حقوق مردم به سالها زندان محکوم شدند.
🔻 و همزمان، هزاران نفر از نخبگان، دانشگاهیان، متخصصان و هنرمندان، در نبود آزادی و امنیت، کشور را ترک کردند. ایران به یکی از بزرگترین کشورهای صادرکننده مهاجرت تبدیل شده است.
اگر حکومتی، فرزندان خود را بهخاطر بیان درد و خواستهشان میکُشد؛ اگر صدای آزادیخواهی را با طناب دار خاموش میکند؛ اگر شادی را جرم، و اندیشیدن را تهدید میپندارد؛ آیا این حکومت، وطنفروش نیست؟
این حاکمیت، ایران را نه خانهی مردم، بلکه زندان آنان کرده است. وطن را به سرزمینی بدل کرده که در آن هیچ آیندهای برای جوانان متصور نیست.
خیانت بزرگ، سرکوب مردم خود است.
و هر آنکس که در برابر این سرکوب میایستد، هر زنی که روسری از سر برمیدارد، هر کارگری که اعتصاب میکند، و هر مهاجری که در تبعید صدای مردم میشود، نه خائن، بلکه مدافع کرامت، آزادی و ارادەی مقاومت این مردم است.
۵. وطندوستی یعنی مقاومت، نه تسلیم؛ افشاگری، نه سکوت؛ مبارزه، نه سازش
در زمانی که نظام حاکم، فقر را نهادینه، آزادی را سرکوب، و آینده را ویران کرده؛ و هنگامی که در برابر هر اعتراض و حقطلبیای، شلیک و سرکوب و تبعید پیش مینهد؛ آنکه بر این فجایع چشم میبندد و سکوت میکند، شریک جرم است، نه وطندوست.
در این میان، مزدوران سایبری و بلندگوهای تبلیغاتی نظام، با وقاحتی تمام، به فعالان، مبارزان، و مخالفان لقب «وطنفروش» میدهند؛ تنها به جرم اینکه حقیقت را میگویند و خواهان آزادیاند. اما این واژگوننمایی، تنها ترفند پوسیدهی دیکتاتورها برای سرکوب حقیقت است.
🔻 وطندوستی، یعنی ایستادن کنار مردمی که در خیابان کشته میشوند؛
🔻 وطندوستی، یعنی دفاع از حقوق زنان، کارگران، اقلیتهای قومی و مذهبی؛
🔻 وطندوستی، یعنی افشای قراردادهای ننگین و خیانتبار با چین و روسیه؛
🔻 وطندوستی، یعنی ایستادن در برابر سیاستهایی که ایران را به میدان جنگ نیابتی بدل کردهاند؛
🔻 وطندوستی، یعنی آن تبعیدی که در دل دیاسپورا، صدای مردم بیصدا شده است.
وطنفروش، کسیست که حاکمیتی جنایتکار را تطهیر میکند؛
وطنفروش، آنکسیست که در برابر جنایت، ترجیح میدهد لب ببندد؛
و بدتر از آن، آنکس است که با فحاشی و تهمت، آمران و عاملان جنایت را از مسئولیت مبرا میسازد.
ما مبارزان، ما معترضان، ما تبعیدیان، نه از وطن بریدهایم، که در راه نجات آن ایستادهایم.
و وطن، نه در جغرافیا، بلکه در فریاد آزادیخواهانهی مردمانش زنده است.
۶. وطنفروشی یعنی گشت ارشاد، زنکشی، سانسور، و توهین به مردم
چه حکومتی بیشتر از جمهوری اسلامی به کرامت و انسانیت مردم خودش توهین کرده است؟
چه سیستمی در جهان، اینچنین با بدن، آزادی و زندگی زنان دشمنی میورزد؟
از قتل ژینا (مهسا) امینی بهدست گشت ارشاد، تا سرکوب سیستماتیک زنان با حجاب اجباری، زندان، تبعید، و حتی محرومیت از آموزش و اشتغال، نظام جمهوری اسلامی زنستیزترین حکومت معاصر خاورمیانه بوده است. گشت ارشاد و دیگر نهادهای سرکوب، نه حافظ اخلاق، بلکه ابزار سلطه بر بدنها و ذهنهای زنان بودهاند. هزاران زن، تنها بهخاطر انتخاب لباسشان، مورد ضربوشتم، بازداشت، و تهدید قرار گرفتهاند.
در کنار این سرکوب جنسیتی، سانسور گستردهی رسانهها، کنترل اینترنت، فیلترینگ، بستن روزنامهها، دستگیری روزنامهنگاران، هنرمندان و نویسندگان، نشاندهندهی حکومتیست که از آگاهی و حقیقت میهراسد. در این نظام، مردم «محرم» نیستند؛ شهروند نیستند؛ بلکه رعیتاند و دشمن.
توهینهای مکرر مقامات به مردم معترض از «آشغال» خواندن آنها در سخنان رهبر نظام، تا «اراذل و اوباش» خطاب کردن جوانانی که برای زندگی بهتر به خیابان آمدهاند گویای نگرشی استعماریست که مردم را نه صاحبان کشور، بلکه رعایای سر بهزیر میخواهد.
پس اگر وطنفروشی یعنی فروختن عزت و کرامت مردم، بیتردید، این حکومت در صدر جدول خائنان قرار دارد.
و اگر دفاع از انسان، از زن، از آزادی بیان و کرامت انسانی، وطندوستیست، آنگاه همین زنان، همین جوانان، همین مردمان معترض، شرافتمندترین فرزندان این خاکاند.
۷. نتیجهگیری: وطنفروش، آنکسیست که حقیقت را پنهان میکند
امروز که جنگ تبلیغاتی حاکمیت بهدنبال تحریف واژگان است؛ امروز که «خیانت» را در لباس «مقاومت» میپوشانند، و «وطندوستی» را به «تبعیت کور از ولیفقیه» تقلیل میدهند، باید بار دیگر معنا را از نو بازتعریف کرد.
🔻 وطنفروش آن کسیست که برای حفظ قدرت، مردم را به خاک و خون میکشد؛
🔻 وطنفروش آن کسیست که آیندهی یک ملت را به چین و روسیه گرو میگذارد؛
🔻 وطنفروش آن کسیست که فرزندان وطن را در گورهای بینام، یا زندانهای مخوف، دفن میکند؛
🔻 و وطنفروش آن کسیست که حقیقت را وارونه جلوه میدهد تا جلادان را قهرمان و قربانیان را خائن بنمایاند.
ما مردم معترض، تبعیدیان، زندانیان سیاسی، فعالان کارگری، زنان آزادیخواه، دانشجویان معترض، و هر کسی که دلش برای آیندهای آزاد و انسانی میتپد، نه خائن، بلکه وفادارترین فرزندان ایرانایم.
حقیقت در خیابانها فریاد شد، در زندانها شکنجه شد، در تبعید زنده ماند، و امروز، در برابر دروغ و تهمت، دوباره میایستد.
و این ایستادگی، خود بزرگترین نشان وطندوستیست.