بخش زنان
در ۱۶ مرداد سال جاری، برخورد خشونتآمیز مأموران گشت ارشاد با دختر نوجوانی به نام نفس حاجیشریف، ۱۴ ساله، و دوستش در تهران، خیابان وطنپور شمالی، موجی از واکنشهای عمومی را برانگیخت. در این ویدئو نفس و دوستش در حالیکه بدون حجاب هستند از بیم گشت ارشاد که در نزدیکی آنهاست پشت یک پست برق پنهان میشوند اما لحظاتی بعد چندین مأمور زن چادری با شتاب از ون گشت ارشاد پیاده شده و دو دختر را در حالی که روی زمین میکشانند با کتک و خشونت وارد ون کرده و با خود میبرند.
مادر نفس حاجیشریف، که پیشتر گفته بود «دخترم را با صورتی زخمی، لبهای ورم کرده و لباس پاره از مأموران ارشاد تحویل گرفتم»، از مأموران گشت ارشاد شکایت کرد و قاضی دستور بازبینی دوربینهای مداربسته را داد.
پس از گذشت یک ماه از انتشار این فیلم و گذشت دو ماه و نیم از این برخورد زنستیز مأموران گشت ارشاد در جهت اعمال حجاب اجباری، ابعاد تازهاي از این توحش آشکار شده است. مادر نفس، مريم عباسي، روز دوشنبه ۱۰ شهریور در گفتوگو با روزنامه اعتماد تحت عنوان «روزی كه نفس مرا گرفتند» جزئیات ناگوار برخورد گشت ارشاد را تشریح کرده و وضعیت دخترش را پس از بازداشت توضیح داده است. مادر نفس در شرح ماجرا میگوید:
وقتی رسیدم، دیدم صورت دخترم زخمی و خونی است. گردنش کبود شده و جای چنگ در جایجای بدنش وجود دارد. لباسهایش پارهپاره و او برای اینکه پیراهنش نیفتد، آن را گره زده است.
همچنین او به تأثیرات روانی و عاطفی اين تجربه تروماتیک بر دخترش اشاره کرده و گفته است: «نفس دچار اضطراب و استرس شدید شده؛ از خانه بیرون نمیرود و حتی جرأت نمیکند پیش تراپیست برود». مادر نفس درباره عدم اجرای عدالت در جمهوری اسلامی گفته:
بعد از دو ماه و نیم، یک جلسه دادگاهمان برگزار نشده. اما یکی از مأموران خانم که نفس را گرفته، مدتها بعد ادعا کرده، انگشتش در رفته، بلافاصله برای او وقت دادرسی تشکیل دادهاند! چطور ممکن است، شکایت ما این همه مدت به جایی نرسد و بعد افرادی که بچه مرا کتک زدهاند بدون هیچ سند و مدرکی دادگاهشان برگزار شود؟
Ad placeholder
مهمترین بخشهای اظهارات مادر نفس حاجیپور:
تحقیر و شکنجه حجاب اجباری در خیابان
مريم عباسی ماجرا را ابتدا این طور شرح میدهد:
دختر ۱۴ ساله من و دوستش در یکم تیرماه ۱۴۰۳ در خیابان وطنپور شمالی زمانی که قصد داشتند به مرکز خرید بروند، توسط مأموران گشت ارشاد به وضع عجیب و خشونتباری دستگیر میشوند. ما در یک کافیشاپ نزدیک به خیابان وطنپور بودیم. دخترم و دوستش برای تحویل گرفتن خریدشان به مرکز خرید رفتند و من منتظر بازگشت آنها بودم. دقایقی بعد متوجه شدم موبایل بچهها خاموش شده. سراسیمه شده بودم و از استرس کم مانده بود قالب تهی کنم. ساعت شش و نیم عصر بچهها را میگیرند و تا ساعت هشت به من خبری ندادند. فکرم هزار جا رفت و آرام و قرار نداشتم. نهایتاً از گوشی دوستش به من زنگ زدند و خبر دادند که گشت ارشاد آنها را گرفته است.
مادر نفس پس از اطلاع از بازداشت دخترش با استرس و نگرانی زیادی مواجه شده و با تماسهای متعدد و پیگیریهای قانونی، تلاش کرده تا به وضعیت دخترش رسیدگی کند. او تأکید میکند: «وقتی مأمور به من گفت اتفاقی برای بچهتان نیفتاده و روسری هم نیاورید، فهمیدم از لحاظ قانونی نمیتوانستند بچه را بازداشت کنند… وقتی رسیدم، بماند که چه حرفها و فحشهای زشتی به من دادند. به من گفتند: دخترت را تو خیابون ول کردی… من از يک طرف نگران بچه بودم و از طرف ديگر با تحقيرهای ممتد مواجه بودم».
او اظهار داشت که شکایتهایش به نهادهای مختلف، از جمله بازرسی ناجا و دادسرای نظامی، تاکنون نتیجهای در پی نداشته است: این ترفند تازهای نیست. جمهوری اسلامی با تهدید، قدرتنمایی و طرح شکایت، تلاش میکند نفس و خانواده او را مرعوب سازد.
مادر نفس به اقدامات غیرقانونی و تحقیرآمیز مأموران اشاره کرده و میگوید: «زمانی که شکایت کردم، نگاه عاقلاندرسفیهی به من انداخت و گفت: زنگ زدی ۱۹۷؟ حالا بدو زنگ بزن ببین چیکار برات میکنه؟ … این مأموران نه تنها پشیمان نبودند، بلکه به رفتار تند خود افتخار میکردند».
او در پایان این مصاحبه، با تأکید بر استقلال سیاسی خود، از مسئولان قضایی خواسته تا «حق» او را «احقاق کنند»: «شب اول مأموران پليس از صورت و گردن دختر من عكاسي كردند و عكسها را دارند. میتوانند آنها را منتشر كنند».
مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران پیشتر در این باره گفته بود: «این ویدئو مربوط به گذشته بوده که در تاریخ یکم تیرماه ۱۴۰۳ مأموران به دو خانمِ جوان در خصوص پوششِ نامناسب و کشف حجاب تذکر داده که متأسفانه با فحاشی و الفاظِ ناروا روبهرو شدند. در تعاقب هر دو نفر در خیابانِ وطنپور مجدداً با پوششِ نامناسب مشاهده شدند که در حینِ انتقال به خودرو با عوامل انتظامی مجادله و کشمکش و بر اثرِ مقاومت جراحتی جزئی در احدی از ایشان ایجاد میشود». پلیس در اطلاعیه خود همچنین اعلام کرده بود که رفتار نیروهای گشت ارشاد «در چارچوب استانداردهایِ کُنِشی و عملیاتیِ» نیروهای انتظامی نیست و «پرونده در سیستمِ قضائی و بازرسیِ فراجا مفتوح و در حال بررسی است».
از ۲۵ فروردین ۱۴۰۳، یعنی زمانی که جمهوری اسلامی به اسرائیل با عملیات «وعده صادق» حمله کرد، مقامهای انتظامی جمهوری اسلامی و «حجاببانها» با اجرای طرح نور، موسوم به «طرح تاریکی»، با شدت و خشونت بیشتری با زنانی که تن به سیاستهای حجاب اجباری نمیدهند، برخورد کردهاند. هشتگ #جنگ_علیه_زنان در همین زمان در شبکههای اجتماعی وایرال شد و بسیاری از شهروندان جنگهای ژئوپلتیک جمهوری اسلامی در منطقه را در خدمت سرکوب داخل و بالاخص زنان قلمداد کردند.
موارد پرشماری از خشونت فیزیکی پلیس و آمران حجاب در سالهای اخیر گزارش شده است. یک سال پس از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی که به اعتراضات ۱۴۰۱ انجامید، دو زنی که ظاهراً «حجاببان» بودند در متروی شهدای تهران به آرمیتا گراوند، دختر ۱۷ ساله حمله کردند. آرمیتا پس از ۲۸ روز در ۶ آبان ۱۴۰۲، بر اثر خونریزی مغزی و خونریزی در جمجمه در بیمارستان فجر تهران جان باخت.
Ad placeholder