نادر افراسیابی
یکی از مهمترین موضوعات نمایشهای نیلوفر بیضایی در کنار مسأله هویتیابی و از خودبیگانگی انسان ایرانی، پیامدهای سرکوب و خشونت است. بیضایی در نمایش گمشدگان به سمت گفتمان دادخواهی حرکت میکند و تلاش میکند امکانات صحنه را در خدمت تجربهها و تلاشهای انسانهای داغداری قرار دهد که در یک نظام سیاسی فاسد، عمیقاً کینهتوز و بحرانزا در جستوجوی حقیقت و عدالتاند. از طریق گفتارهای درونی شخصیتهای این نمایش میتوان با درد و رنج دادخواهان آشنا شد. گام بعدی تعمیق این آشناییها با آشکار ساختن تضادها و تعارضهای داخلی و خارجی حاکمیت فریبکار است که از بحرانی به بحرانی دیگر میغلتد و در همان حال مداوم در حال «اعدام» است.
گمشدگان
نیلوفر بیضایی در سال ۱۳۹۷ که خیزشهای اجتماعی در ایران تازه شکل گرفته بود اما هنوز ما از دی ۹۶ به بهمن ۹۸ و ماجرای هواپیمای اوکراینی و جریان قوی دادخواهی پس از آن و همچنین به قیام ژینا راه نبرده بودیم، برای نخستین بار نمایش «گمشدگان» را روی صحنه برد.
او این نمایش را بر اساس سه متن برای اجرا تنظیم کرده بود: یادداشتی از شکوفه منتظری، دختر حمید منتظری، زندانی سیاسی که در سالهای دهه ۱۳۶۰ اعدام شد. در این یادداشت، شکوفه پدر از دست رفتهاش را مخاطب قرار میدهد و از طریق متن با آنچه بر بازماندگان رفته آشنا میشویم و همچنین تلاش فرزندان و نسلهای بعدی برای یافتن هویت شخصی خود و جدا از هئیت پدران و مادران. متن دوم را بیضایی از کتاب «آخرین فرصت گل» به تنظیم مهدی اصلانی، مجموعهای از وصیتنامههای زندانیان سیاسی برگرفته است. در آن میان قربانعلی شکری، یکی از زندانیان سیاسی اعدامی که وصیتی ندارد، قبل از اعدام متنی نوشته و پشت آینه جاسازی کرده بوده که جزو وسایل شخصیاش به خانوادهاش تحویل داده بودند. و سرانجام متن سوم که نوشتهای از رویا غیاثی از شخصیتهای دادخواه در ارتباط با کبری غیاثی، خواهرش است که در سال ۱۳۶۱ اعدام شد. در این پرده از نمایش گمشدگان مادری جنوبی از دختر نوجوان اعدام شدهاش میگوید. این پرده از نمایش را با هنرنمایی ستاره سهیلی میبینید:
Ad placeholder
قابلیتهای نمایشی در خدمت دادخواهی
یکشنبه یکم سپتامبر /۱۱ شهریور همزمان با سالگرد قیام ژینا، در سی و ششمین سالگرد کشتار ۶۷ بنیاد غیرانتفاعی «مالتزر» در شهر «ماینز» آلمان برنامه ویژهای در مرکز فرهنگی این بنیاد، در خانه فرهنگهای شهر ماینتس برگزار کرد. در این برنامه سرور کسمایی (نویسنده)، رضا معینی (مسئول پیشین دفتر ایران، افغانستان، و تاجیکستان در سازمان گزارشگران بدون مرز) و فرج سرکوهی (نویسنده و روزنامهنگار) سخنانی ایراد کردند. منصور تهرانی، ترانهسرا که از سال ۸۸ به اینسو سرود «یار دبستانی» او به سرود جبنشهای آزادیخواهانه در ایران تبدیل شده است نیز در این برنامه حضور داشت. مهدی اصلانی، نویسنده و فعال حقوق بشر و بهروز اسدی، فعال حقوق بشر به اتفاق اداره این جلسه را به عهده داشتند.
قرار بود در این برنامه نمایش گمشدگان به شکل زنده روی صحنه برود اما به دلیل بیماری عاجل بازیگر، ناگزیر به شکل ویدیویی روی پرده به نمایش درآمد.
آرایش تأثیرگذار صحنه، اجرای هنرمندانه ترانه آغازین نمایش، توانایی بازیگر در اجرای لهجه جنوبی صمیمی و دلنشین مادر داغدیده، همچنین نورپردازی و کارگردانی تحسینبرانگیز سبب شده که این اثر در حافظه تئاتر تبعیدی ایرانی باقی بماند.
یکی از کارکردهای ادبیات و هنر تبعیدی در ایران اصولاً همین نگهداری و حفظ سندهای تاریخی، خاطرات زندانیان سیاسی و بازماندگان کشتارهاست.
نیلوفر بیضایی از سال ۱۹۸۵ در تبعید در آلمان بهسر میبرد. او در رشتههای ادبیات آلمانی، تئاتر- سینما و تلویزیون و تعلیم و تربیت از دانشگاه فرانکفورت تحصیل کرده و در سال ۱۹۹۴ گروه تئاتر دریچه را پایهگذاری کرد و به نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر پرداخت. از مهمترین مضامین آثار نمایشی او هویتجویی و بیگانگی انسان ایرانی، مشکلات اجتماعی و خانوادگی زنان در پیشزمینه تبعیض جنسیتی و نیز حقوق اقلیتهای مذهبی و جنسی است. او همچنین در فرم اجرایی دست به تجربههای تازه زده است.
او معتقد است که برای بیان آنچه در جامعه تابو بوده یا دربارهاش به صدای بلند حرف زده نشده، باید از فرمهایی استفاده کرد که تنها بر متن استوار نباشند، بلکه قابلیتهای تصویری و بصری داشته باشند و از آن طریق ناگفتههای لابه لای سطور به نمایش در آیند. او از شیوههای کلاسیک نمایشی فاصله گرفته و با استفاده از کلاژها و طرحهای صحنهای، تماشاگر را به مشارکت در واقعهٔ نمایشی از طریق فعال ساختن قدرت تخیل و با استفاده از تجربههای شخصی خود برای تکمیل داستان فرا میخواند. او همچنین در چند نمایش خود، شیوههای گوناگون نگارشی و اجرایی تئاتر مستند را تجربه کرده است.
Ad placeholder