حوالی ساعت ۴ بعد ازظهر روز یکشنبه خبر رسید که بالگرد حامل ابراهیم رئیسی رئیس جمهور، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه رژیم در یک نقطه جنوبی از منطقه ورزقان آذربایجان شرقی دچار حادثه شده است. رئیسی با هیاتی از وزیران و برخی مقام استان آذربایجان شرقی برای شرکت در مراسم بهرهبرداری از سد مشترک قیزقلعهسی طرح مشترک با کشور آذربایجان بر روی رودخانه مرزی ارس به این منطقه رفته بود. در مراسم بهرهبرداری از سد قیزقلعهسی، الهام علی اوف، رئیس جمهوری آذربایجان نیز حضور داشت. با وجود گذشت چندین ساعت از حادثه هنوز از سرنوشت ابراهیم رئیسی و همراهان خبر موثقی در دست نبود. رسانههای حکومتی گزارشها ضدونقیضی از این حادثه منتشر نمودند. ابتدا گفته شد هوا مه آلود بود، بالگرد فرود آمده و ابراهیم رئیسی و هیات همراه به صورت زمینی راهی تبریز شدند. اما ساعتی بعد خبرها تغییر پیدا کرد و گفته شد بالگرد حامل ایراهیم رئیسی در نزدیکی ورزقان سقوط کرده است. بعد از آن مدام اخبار ضد و نقیضی از سوی منابع خبری جمهوری اسلامی و مقامات مختلف رژیم منتشر می شد. سرانجام به کمک بهپاد حرارت یاب ترکیه محل دقیق سقوط بالگرد حامل رئیسی و همراهانش: امیر عبداللهیانوزیر أمور خارجه، امام جمعه تبریز و استاندار آذربایجان شرقی و خلبان ها و محافظین آنها، در اولین ساعات صبح روز دوشنبه در حالیکه جنازه سرنشینان آن کاملا سوخته بود پیدا شد.
تاخیر غیر عادی در یافتن محل سقوط بالگرد رئیسی و همراهان و تناقض گوئی های مقامات رژیم به گمانه زنی در مورد چند و چون این حادثه دامن زده است. در واکنش به این رویداد خامنه ای بلافاصله در جلسه هیات دولت شرکت کرد و پس از آن در جمع سپاهیانی که به دیدار وی رفته بودند در رابطه با این رویداد گفت: «ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید» . سناریوهای مختلف در این زمینه بر سر زبانها است حاکی از اینکه سقوط این بالگرد و کشته شدن رئیسی نه یک اتفاق ساده، بلکه بخشی از نقشه راه گام به گام سپاه پاسداران برای دوره پسا خامنه ای است؟ به احتمال قوی حقایق پشت این رویداد بزودی روشن خواهد شد. اما ماهیت این رویدا هر چه باشد، ذره ای از این واقعیت کم نمی کند که ابراهیم رئیسی از جمله بدنام ترین روسای جمهوری رژیم در ۴۵ سال گذشته است. امروز دیگر پسوند «جلاد ۶۷» به شناسنامه سیاسی رئیسی در نزد مردم ایران تبدیل شده است. زندگی نامه سیاسی رئیسی که در این جریان کشته شد، مملو از جنایات هولناکی است که وی بویژه در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ مرتکب شده است.
گزارش های رسیده از تهران حاکی است که نیروهای رژیم در خیابان های تهران حضور گسترده ای دارند تا از واکنش های احتمالی مردم به خبر مرگ رئیسی جلوگیری کنند. برخی ویدئوهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی حاکی است مردم در شهرهای مختلف ایران، با آتش بازی به استقبال خبر مرگ «جلاد ۶۷» رفته اند. در همان حال خبرگزاری امنیتی تسنیم گزارش داد که دادستانی تهران به برخی روزنامهنگاران که «اخبار کذب» درباره سانحه بالگرد منتشر کردهاند هشدار داده است.
ماههای مرداد و شهریور ۱۳۶۷ یادآور یكی از جنایات هولناكی است كه در دوران حاكمیت جمهوری اسلامی، انجام گرفته است. طی این دو ماه رژیم اسلامی دست به جنایتی زد كه آثار و اسناد نشان از قساوت و درنده خویی بدون مرز مقامات رژیم اسلامی دارد. خمینی و مشاورانش که نگران گسترش اعتراضات کارگران و مردم ایران بعد از شکست رژیم در جنگ ارتجاعی ایران و عراق بودند، با هدف مرعوب کردن مردم به جان آمده از جنگ و فلاکت اقتصادی، برای کشتار زندانیان برنامه ریزی کردند. پروژه قتل عام و كشتار زندانیان سیاسی در زندانهای ایران از روز جمعه ۲۸ تیر ماه سال ۱۳۶۷ تنها یك روز بعد از سركشیدن جام زهر پذیرش آتش بس در جنگ ارتجاعی ایران و عراق، بر اساس فرمان خمینی رهبر رژیم اسلامی آغاز شد.
با دستور مستقیم خمینی، بنیانگذار حکومت اسلامی هیاتی مامور اجرای این جنایت شد که بعدها به نام هیات مرگ شهرت یافت. یکی از اعضای « هیات مرگ »، ابراهیم رئیسی معاون وقت دادستان کل کشور بود. این هیات طی مدت دو ماه هزاران زندانی سیاسی را به جوخههای اعدام سپرد و یا به دار آویخت. ابراهیم رئیسی، که از زمستان سال ۹۷ با حکم علی خامنهای بهعنوان رییس قوه قضاییه حکومت اسلامی منصوب شد و اکنون پست ریاست جمهوری را با خود یدک میکشد در میان اعضای «هیات مرگ» اعدامهای سال ۶۷ است به بالاترین مقام رسیده است. اکنون با مرگ رئیسی متاسفانه مردم ایران از امکان اینکه روزی از روزها وی را در دادگاه عدل مردم به عنوان یکی از عاملان کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ به پای میز محاکمه و پاسخگوئی بکشانند، وجود ندارد.
اما مستقل از پیشینه ابراهیم رئیسی و همراهانش این رویداد، عمدی بوده باشد و یا تصادفی، نه تنها بحران حاکمیت در درون دستگاه رهبری جمهوری اسلامی پایان نخواهد داد، بلکه آنرا تشدید خواهد کرد و وقوع رویدادهای خشونت بار دیگری از این دست در آینده منتفی نخواهد بود.