ایمان گنجی
حملهای پهپادی که به اسرائیل نسبت میدهند، صالح العاروری، نایب رئیس دفتر سیاسی حماس و از بنیانگذاران شاخهی نظامی آن را در منطقه المشرفیه در ضاحیه جنوبی در بیروت، یعنی در یکی از مرکزهای استقرار حزبالله لبنان، ترور کرد. رهبر حزبالله لبنان وعدهی انتقام داد. فردای آن، دو بمبگذاری انتحاری در مراسم سالگرد قاسم سلیمانی، فرمانده ترورشده سپاه قدس پاسداران، دهها تن را در کرمان کشت و «دولت اسلامی» (داعش) مسئولیتاش را برعهده گرفت. رهبر جمهوری اسلامی وعدهی انتقام داد. چندین روز پیش از اینها، رضی موسوی، فرمانده ارشد سپاه قدس در سوریه ترور شده بود.
همهی اینها در پسزمینهی جنگ اسرائیل علیه فلسطین رخ میدهد؛ جنگای که در باریکهی تحت محاصرهی غزه به نسلکشی بدل شده است و خود در پی حملهی هفتم اکتبر حماس به اسرائیل رخ داد. حملهی حماس بیش از ۱۱۳۰ اسرائیلی را کشت. حملهی اسرائیل تا کنون بیش از ۲۲ هزار و ۶۰۰ فلسطینی را کشته و بیش از ۵۷ هزار و ۹۰۰ تن را زخمی کرده است. بیش از ۷۰ درصد کشتهشدگان زنان و کودکان هستند. ۱,۷ میلیون فلسطینی در غزه بیخانمان هستند. سازمان ملل غزه را مکان «مرگ و نومیدی» برای فلسطینیها توصیف کرده؛ جایی که دیگر قابل سکونت نیست.
برای خواندن آخرین رویدادهای مهم جنگ اسرائیل ــ فلسطین و تحلیلها و نظرها دربارهی آن، به صفحهی ویژهی زمانه رجوع کنید:
جنگ اسرائیل ــ غزه: گذشته، حال، آینده
در چنین شرایطی، بسیاری از گسترش یافتن جنگ و بدل شدن آن به جنگای منطقهای در هراساند؛ جنگی که نیروهای موسوم به «محور مقاومت» ــ جمهوری اسلامی و سپاه قدساش، حشدالشعبی عراق، فاطمیون و زینبیون و شبهنظامیان تحت حمایت ایران در سوریه، دولت بشار اسد، حزبالله لبنان، انصارالله یمن، حماس و جهاد اسلامی فلسطین ــ را در برابر اسرائیل و احتمالاً متحدان غربیاش به ویژه ایالات متحده قرار دهد. آیا چنین جنگی ممکن است؟ چه در انتظار غرب آسیا است؟ یاسین الحاج صالح، متفکر و نویسنده و پژوهشگر سرشناس چپگرای سوری، مخالف بشار اسد و زندانی سابق سیاسی در آن کشور، با «زمانه» دراینباره گفتوگو کرده است.
ایمان گنجی: فکر میکنید چه در انتظار منطقه باشد؟ آیا فکر میکنید به اصطلاح «محور مقاومت» وارد جنگ تمامعیار با اسرائیل شود؟ آیا قلمروی ایران بدل به کارزار جنگ خواهد شد، برخلاف همیشه که سعی کرده جنگ را خارج مرزها در قلمرو گروههای نیابتیاش محدود کند؟
یاسین الحاج صالح: من هنوز تصور میکنم که جنگ تمام عیار کماکان خیلی محتمل نیست. آمریکاییها آن را نمیخواهند، ایران و اقمار وابسته به آن هم چنین چیزی نمیخواهند. فقط اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو است که چنین چیزی میخواهد، و من ترور جنایتکارانه صالح العاروری و عملیات تروریستی در کرمان را گامهایی در راستای این تشدید تنش میدانم.
در هر حال، از زمان ورود جمهوری اسلامی به تاریخ تا کنون، هرگز اینچنین به یک جنگ بزرگ نزدیک نبوده ایم. ایران و اسرائیل هر دو در به راه انداختن جنگ خارج جغرافیاهایشان خوب عمل کرده اند. حماس این قاعده را برای اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ در هم شکست و به نظر میرسد اسرائیل هم میخواهد بر سر ایران بلای مشابهی بیاورد. اگر این به الگویی تکرارشونده بدل شود، بازی را به شدت تغییر خواهد داد. شاید فاصلهمان با جنگی بزرگتر از هر جنگ دیگری در نیم قرن اخیر، تنها یک اشتباه محاسباتی یا اقدامی عجولانه باشد.
Ad placeholder
پایان بازی برای اسرائیل چیست؟ اسرائیل که هر آیندهای برای حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را رد میکند، گزینههای پیش روی خودش را چه میبیند؟
اسرائیل یک دولت قومیدینی و یک قدرت استعماری مستعمرهنشین است و بنابراین، به لحاظ هستیشناختی، اسرائیل یعنی نفیِ فلسطین. و ضربهی هفتم اکتبر برای آنها فرصتی برای تحقق این مسأله از طریق نسلکشی فراهم کرده است. مبارزه در فلسطین جهانی است. این جنگ اسرائیل علیه فلسطین نیست بلکه به یک معنا، جنگ غرب علیه جهان است، و تصور میکنم در تمام سطوح قابل تصور، بسیار تعیینکننده خواهد بود.
اسرائیل پیش از هفتم اکتبر هم در حال بدل شدن به دولتای فاشیستی بود و تصور میکنم این مسأله را در سالهای پیش رو هرچه بیشتر و بیشتر ببینیم.
در هر حال، نه اسرائیل، نه فلسطین، و نه جهان، پس از جنگ غزه دیگر شبیه قبلشان نخواهند بود.
اگر جنگی منطقهای دربگیرد، تنشها بین ایران و دولتهای عربی همچون امارات، عربستان یا بحرین به کجا خواهند رسید؟
مگر هنوز تنشی بین این دولتها وجود دارد؟ بعید میدانم. قطعاً از هم خوششان نمیآید، و فکر میکنم اماراتیها و سعودیها میخواهند ایران را تضعیفشده ببینند، اما در این صورت آنها کاملاً در برابر دولت مبتنی بر نسلکشیِ اسرائیل آسیبپذیر میشوند و حتی شاید مجبور شوند منابعشان را هم با یکدیگر در برابر آن دولت به اشتراک بگذارند. اگر ایران نابود شود، اسرائیل به تنها “ایرانِ” دولتهای حوزهی خلیج [فارس] بدل خواهد شد: “ایران”ای بیادبتر و به مراتب قلدرمآبتر.
چین و روسیه و ایالات متحده را کجای این سناریوها میبینید؟
تا کنون، چین و روسیه از حمایت افراطی و کورکورانهی غرب از اسرائیل منتفع شده اند. روسیه همین حالا در جنگ اوکراین در وضعیت بهتری قرار گرفته است. هر چه جنگ علیه غزه و فلسطین طولانیتر شود، برای چین و روسیه بهتر خواهد شد، حتی اگر جنگ گسترش یابد و لبنان و خود ایران را هم در بر بگیرد. بگذار این غرب آمریکامحورِ جنگطلب شیرهی خودش را در این مبارزهی پایانناپذیر در خاورمیانه بکشد! غرب دارد به لحاظ اخلاقی جنگ را میبازد و هیچ منفعتی هم در زمینهی کسب منابع نمیبرد. پس این بهترین دنیا برای چین است و برای روسیه هم اصلا بد نیست.
این وضعیت فاجعهبار با حمایت به گفته شما «افراطی و کورکورانهی غرب» از آن، چه از دورنمای جهان پیشرو و سیاستِ رهاییبخش به ما میگوید؟
تصور میکنم غرب یونیورسالیته [جهانشمول بودن ایدههای رهاییبخش چون عدالت و آزادی و حق بشر] را به ورشکستگی کامل رسانده است و سیاستمداران و بسیاری از روشنفکراناش نشان داده اند که میتوانند چقدر مبتذل و متعصب باشند. ما با خلاءای اخلاقی و فکری رویارو هستیم که میتواند برای کسانی که خواهان جهانی بهتر هستند، چالش بسیاری بزرگی ایجاد کند.
با وجود این، بحران کنونی میتواند فرصتی برای اندیشه و تخیل جدید باشد. در این عصر تاریک و رو به تاریکی، برای سررسیدن یک وعدهی انقلابی جدید دیر هم شده است.