بن بست جمهوری اسلامی در برابر انقلاب مردمی و فشار خارجی

سایت پیام

ارزیابی مشترک کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

 

اول ـ دولت آمریکا و جمهوری اسلامی

فرمان اجرائی ترامپ و بازگرداندن سیاست فشار حداکثری و زمزمه های ارسال نامه او به مقامات جمهوری اسلامی برای برچیدن بساط انرژی هسته ای، حذف موشک ها و کنارگذاشتن سلاح های متعارف و انحلال سپاه قدس، از سوی مقامات جمهوری اسلامی به سیاست تسلیم رژیم و تلاش برای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران تلقی شده است. پاسخ ترامپ به چراغ سبزهای مقامات جمهوری اسلامی با تائید رهبر رژیم برای مذاکره، سیاست فشار حداکثری بود. این سیاست ترامپ با واکنش روشن و سخت جمهوری اسلامی روبرو شد. خامنه ای در باره مذاکراه با ترامپ گفت «مذاکره با آمریکا، هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست و تاثیری در رفع مشکلات کشورندارد». این موضع گیری او بر یک دوره بحث ها برای مذاکره پایان داد. سخنرانی های مسعود پزشکیان در تهران و سخنرانی عباس عراقچی در همدان در روز بیست دوم بهمن، دقیقا در راستای این موضع گیری انجام گرفت. به نظر می رسد سران رژیم سیاست واحدی در قبال آمریکا اتخاذ کرده اند و هدف ترامپ را به تسلیم واداشتن جمهوری اسلامی ارزیابی می کنند. واکنش بازار به این فضا کاملا روشن است. دلار با سرعت به مرز صد هزار تومان نزدیک شده است.

تردیدی نیست رویاروئی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا و متحدین آن تماما به زیان منافع طبقه کارگر و توده های مردم ایران و منطقه است. همانطور که تنگ تر شدن حلقه تحریم های اقتصادی، شرایط کارو زندگی را برای کارگران و اکثریت مردم ایران سخت تر کرده ، تداوم فضای جنگی نیز در خدمت امنیتی کردن فضای جامعه و تشدید سرکوب است. در چنین شرایطی نباید هیچ بخشی از جامعه از فرط ضدیت با جمهوری اسلامی یا سرخوردگی از روند پیشروی مبارزه برای سرنگونی این رژیم به مداخله امپریالیستی آمریکا و یا اپوزیسیون هواخواه آن امید ببندند. طبقه کارگر و مردم ستمدیده ایران باید بدانند که برای پایان دادن به عوارض ویرانگر این کشمکش ها راهی جز گسترش مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و افشای ماهیت واقعی سیاستهای امپریالیستی دولت آمریکا و آن بخش از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی که به مداخله آمریکاامید بسته اند، وجود ندارد.

دوممحدودیت های میدان مانور جمهوری اسلامی در میان قدرتهای بزرگ جهانی

فضای سیاسی، تبلیغاتی و جنگی میان آمریکا و جمهوری اسلامی تنها امری میان دو کشورنیست. در اینجا پای کشوری در میان است که در منطقه نقش و جایگاه ویژه ای دارد. از این رو هم برای چین و روسیه، هم برای اروپا و کشورهای عربی سمت و سوی این مقابله از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود. در این میان میدان مانور جمهوری اسلامی برای استفاده از شکاف بین قدرت های بزرگ چین و روسیه با آمریکا و قدرت های منطقه ای بسیار محدود شده است.

– نگاه دیپلماسی چین نسبت به این تنش هنوز به طور دقیق روشن نیست. چین قبل از تعیین موضع در این رابطه، منتظر روشن شدن رابطه آمریکا با منافع و سیاست های این کشور در قبال چین خواهد ماند. منافع چین از رابطه با آمریکا از آن چنان اهمیتی برخوردار است که تخفیف دادن رابطه با جمهوری اسلامی را برایش آسان خواهد کرد.

– سیاست روسیه در قبال جمهوری اسلامی پس از تماس تلفنی ترامپ با پوتین و آغازمذاکرات دو کشور در عربستان سعودی بر سر جنگ روسیه و اوکراین در هاله ای از ابهام فرو رفته است. به نظر می رسد آمریکا تصمیم خود را در این زمینه گرفته است و حتی با پشت کردن به متحدان اروپائی اش خواهان سازش با روسیه و خلاص شدن از جنگ اوکراین و برداشتن تحریم ها علیه اقتصاد روسیه است. در این حالت، دیگر بانک ها و شرکتهای روسی نمیتوانند اهرمی برای دور زدن تحریم ها از سوی جمهوری اسلامی باشند و چنین شرایطی وضعیت را برای جمهوری اسلامی سخت تر خواهد ساخت. اگرچه استراتژی آمریکا در رابطه با روسیه ابعاد وسیع تری دارد و اساسا با هدف دور کردن روسیه ازهم پیمانی با چین صورت می گیرد، اما درعین حال روشن نیست که در ازای امتیازاتی که ترامپ به روسیه در اوکراین می دهد خواهان چه  امتیازاتی از روسیه در قبال جمهوری اسلامی نیز خواهد بود. سیاستی که روسیه در سوریه در پیش گرفت، الگوی نگران کننده ای برای سران جمهوری اسلامی خواهد بود به گونه ای که نگاه به شرق را برایش به سیاستی پرهزنیه و بی نتیجه مبدل خواهد کرد.

– سیاست اروپا در دور اول ریاست جمهوری ترامپ حمایت از برجام بود. اما با حمایت جمهوری اسلامی از روسیه، اروپائیان رابطه خود با جمهوری اسلامی را دگرگون ساختند. حال با سیاست آمریکا در قبال اوکراین روشن نیست که این عامل تا چه حد هنوز کاربرد سیاسی خواهد داشت. از سوی دیگر بی اعتنایی آمریکا به نقش کشورهای اروپایی در مذاکرات میان آمریکا و روسیه پیرامون اوکراین و تلاش اروپا برای یافتن جایگاه مستقل در جهان، این سئوال کلیدی را مطرح می سازد که آیا این کشورها و بویژه سه کشور آلمان ـ فرانسه ـ انگلیس در سیاست فشار حداکثری در کنار آمریکا قرار خواهند گرفت و حاضرند مکانیسم ماشه که در اکتبر ۲۰۲۵ به پایان می رسد را فعال کنند یا تلاش خواهند کرد به عنوان قطبی که به تدریج از زیر سایه آمریکا خارج می شود، سیاست دیگری در قبال جمهوری اسلامی در پیش بگیرند. در اینجا با شرایط جدیدی روبرو هستیم که تحولات ماه های آتی می تواند سمت و سوی آن را روشن تر سازد.

سومروند رو به پایان جنگ روسیه و اوکراین

رویکرد جدید دولت آمریکا در قبال روسیه و جنگ اکراین، آغازروندی است که به جنگ در اوکراین پایان خواهد داد.  اقدامات و سیاستهای تهاجمی ترامپ در روز های گذشته، در سطح دولت های اروپائی بویژه در اوکراین با مخالفت زیادی روبرو شده است. نمایان ترین این اقدامات دیدار وزاری خارجه آمریکا و روسیه در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، بود. در این نشست که در روز ۱۸فوریه (۳۰ بهمن) برگزار گردید از دولت های اوکراین و اروپا دعوت به عمل نیامده بود. طرف های روسیه و آمریکا به‌ طور کلی بر سه هدف اصلی شامل: بازگرداندن کارکنان سفارتخانه‌های خود در واشنگتن و مسکو، ایجاد یک تیم عالی‌رتبه برای حمایت از مذاکرات صلح اوکراین و بررسی امکان گسترش همکاری‌های اقتصادی و روابط دیپلماتیک نزدیک‌ترمتمرکز بوده است. این جلسه اختلافاتی را که از هنگام سرِ کارآمدن ترامپ بین دولت های اروپا و ازجمله اوکراین و کابینه ترامپ نمایان شده بود، عمیق تر کرد. زلنسکی اعلام کرد هرگونه توافقی که بدون حضور نمایندگان دولت او بدست آید را به رسمیت نخواهد شناخت. چند کشوراروپائی، نمایندگان اتحادیه اروپا و ناتو به دعوت امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، در روز چهارشنبه۱۹فوریه (اول اسفند) در پاریس گرد آمدند تا اعلام کنند بدون حضور دول اروپائی و بویژه اوکراین هیچگونه صلح تحمیلی مورد پذیرش نخواهد بود. اما دعوت شدگان در کاخ الیزه بدلیل اختلاف نظر نتوانستند به موضع مشترک مورد انتظار مکرون دست یابند.

چهارمگردش به راست آلمان و بازگشت چپ

اگرچه با به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا، پاره ای از جناح های راست و فاشیستی در سراسر جهان جان تازه ای گرفته اند، اما رویدادهای اخیر در آلمان نشان داد که این شرایط در عین حال تحرک جدیدی در جبهه چپ جامعه بوجود آورده است.  مردم آلمان که هنوز با پیامدهای نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم دست و پنجه نرم می‌کنند، با بسط مجدد افکار و تئوری‌های نژادپرستانه و مهاجرستیزانه که ۸۰ سال پیش زمینه را برای ظهور آلمان نازی فراهم کرد با نگرانی جدی واکنش نشان می‌دهند. به همین جهت از ماه گذشته به این سو میلیونها نفراز توده های وسیع مردم در شهرهای آلمان علیه سیاست رهبرجدید حزب دمکرات مسیحی فردریش مرتس، علیه حزب فاشیستیآلترناتیو برای آلمانوعادی‌سازی گفتمان‌های راست‌گراتظاهرات کردند. این تظاهرات ها که بعضا صدها هزار نفر را به خیابان شهرهای بزرگ آلمان می کشاند، واکنشی بود به تصویب پیشنویس طرح اخراج پناهندگان و بستن مرزها در پارلمان آلمان که از سوی حزب دمکرات مسیحی ارائه و با کمک آراء فاشسست هایآلترناتیو برای آلمانبه تصویب رسید. در چنین وضعیتی و در شرایط جهانی بشدت بغرنج و بحران اقتصادی کشور با رشد منفی اقتصادی و بحران درون اتحادیه اروپا بر بستر حاکمیت فاشیسم در آمریکا، باعث شد تا نگرانی در مردم آلمان به حدی رشد کند که ۸۴ درصد دارندگان حق رای یعنی ۴۹ میلیون نفر از مردم این کشور در انتخابات شرکت کردند. نتایج این انتخابات در مجموع گرایش به راست در جامعه آلمان را به شکل نگران کننده ای به اثبات رساند.

در انتخابات زودهنگام پارلمان فدرال آلمان، که در روز یکشنبه پنجم اسفندماه برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ برگزار شد، اتحاد احزاب دموکرات‌مسیحی و سوسیال مسیحی با نامزدی چهره به شدت راست این حزب فردریش مرتس به عنوان کاندیدای صدر اعظمی، پیروز انتخابات پارلمانی آلمان شد. اتحاد محافظه کاران دموکرات‌مسیحی و سوسیال مسیحی(CDU-CSU) توانست  ۵\۲۸ درصد آراء با ۲۰۸ کرسی پارلمانی را به خود اختصاص دهد. حزب فاشیستیآلترناتیو برای آلمان” (AFD)  ۸۰\۲۰ درصد آراء با ۱۵۱ کرسی پارلمانی، حزب سوسیال دمکرات SPD) ) ۴۰\۱۶ درصد آراء با ۱۲۱ کرسی پارلمانی، حزب سبزها Die Grüne)   )۸۰\۱۱ درصد آراء و ۸۵ کرسی پارلمانی و حزب چپ (Die Linke)) ۷۷\۸ درصد آراء و ۶۴ کرسی پارلمانی را به خود اختصاص داد. با روشن شدن تعداد کرسی های هر حزب در پارلمان، به احتمال قوی ائتلاف جدید به رهبری فریدریش مرتس رهبر حزب دمکرات مسیحی در ائتلاف با حزب خواهر سوسیال مسیحی و حزب سوسیال دمکرات آلمان شکل خواهد گرفت. این ائتلاف بزرگ  با  مجموع ۳۲۸ کرسی با دوازده کرسی بیش از حدنصاب ۳۱۶ دارای یک اکثریت شکننده  خواهد بود.

حزب لیبرال آلمان و اتحاد سارا واگن کنشت که از حزب چپ با سیاست ضدیت با مهاجرت گسترده انشعاب کرده بود، نتوانستند حد نصاب ۵ درصد برای حضور در پارلمان را بدست آورند. اتحاد سارا واگن کنشت تنها ۱۳ هزار رای برای رسیدن به این حد نصاب احتیاج داشت. این حزب پس از انشعاب از حزب چپ با استقبال گسترده ای در رسانه های بزرگ آلمان روبرو شد که مرگ چپ در آلمان را جشن گرفته بودند و رهبر این جریان سارا واگن کنشت ستاره این رسانه ها شده بود.  اما حزب چپ پس از انشعاب پر سروصدای این جریان و خروج  سران جناح راست تشکیلات منطقه ای در برلین، توانست به یک دوره شنا در جهت های مختلف در حزب پایان دهد و با انتخاب رهبری جدید و منسجم به سرعت خود را بازسازی کرده  و با حضور گسترده در میان مردم و در شبکه های اجتماعی آرای خود را سه برابر کرده و از ۳ درصد به حدود ۹ درصد یعنی از ۵\۱ میلیون به رای ۵\۴  میلیون رای رسانده و با تبلیغات فشرده برنامه دفاع از کاهش اجاره بها، قیمت مواد غذائی اساسی، دفاع از تامین اجتماعی جامع و نیرومند ۲۰۰۰۰  عضو جدید و اکثراً جوان  به حزب جذب کند. اگر چه حزب چپ در میان رای دهندگان جوان ۱۸ تا ۲۴ ساله به اولین حزب با جذب ۲۷ درصد آرای آن ها مبدل شده در حالی که حزب آلترناتیو برای آلمان ۲۱ درصد آرا در رده دوم قرار دارد. اما در میان کارگران حزب آلترناتیو برای آلمان با جذب۳۸ در صد آرا( و۳۴ در صد در میان بیکاران)  با فاصله زیاد از نظر میزان نفوذ در میان کارگران از دیگر احزاب قرار گرفته و حزب چپ با تنها ۸ درصد آرا ( و ۱۲درصد در میان بیکاران)   در رده چهارم پس از احزاب دمکرات مسیحی و سوسیال دمکرات قرار دارد. این درحالی است در سال۹ ۲۰۰ که حزب چپ در بهترین نتایج انتخاباتی خود به  ۹\۱۱دست یافت،  ۱۷درصد اعضای کارگران عضو اتحادیه ها و۲۵ بیکاران به حزب چپ رای داده بودند. با کاهش مداوم نفوذ حزب چپ در طی هشت سال بعد،  حزب چپ در انتخابات سراسری قبلی در سال ۲۰۲۱، در انتخابات عمومی به زیر پنج درصد سقوط کرد و میزان  اعضای کارگران عضو اتحادیه ها که به چپ رای داده بودند به ۶\ ۶  کاهش یافت. پیروزی کنونی حزب چپ آلمان بدون تردیدی یک پیروزی بزرگ برای چپ در آلمان و اروپا به شمار می رود. اما روشن است که حزب برای تثبیت و تقویت موقعیت خود وخنثی کردن نفوذ حزب فاشیستی آلترناتیو برای آلمان در میان کارگران و بیکاران، با چالش های جدی و حیاتی در عرصه برنامه، استراتژی، نحوه تنظیم رابطه فعالیت پارلمانی و خارج از پارلمان درمحل کار، زندگی مزدو حقوق بگیران وسامان دادن به ساختار حزبی برای گسترش پایه طبقاتی خود در میان طبقه کارگر و عموم مزدوحقوق بگیران، بیکاران و حاشیه شدگان مواجه است. مسلماً پیروزی چشم گیری کنونی فرصت بی همتائی برای گام برداشتن در راستای پاسخ به این چالش های نه چندان ساده که تنها در چند ماه پیش حزب را به محو شدن از صحنه سیاسی تهدید می کرد، فراهم ساخته است.

پنجمکارگران ایران و حداقل دستمزد در سال ۱۴۰۴

در حالی که کمتر از یک ماه به پایان سال جاری باقیمانده است، هنوز تصمیم شورایعالی کار در مورد تعیین دستمزدهای سال آینده اعلام نشده است. به نظر می رسد این شورای حکومتی در نظر ندارد فعلا و تا لحظات پایانی سال جاری تصمیم خود را در این مورد علنی نماید. پیشاپیش روشن است که میزان دستمزد کارگران برای سال آینده، مطابق معمول چند برابر زیر خط فقر خواهد بود. اما با این حال همین دستمزد ناچیز هم شامل فقط بخش محدودی از کل شاغلان در بخش عمومی و خصوصی میشود که مشمول قانون کارهستنداکثریت عظیم کارگران کارگاههائی کوچک که تعداد آنها به میلیون ها کارگر می رسد، بعلاوه صد ها هزار کارگر پاره وقت و زنان و کودکانی که به تولید خانگی محصولات فرعی با دستمزد بسیار ناچیز مشغولند، از شمولیت قانون کار خارج هستند و بسیار أوقات دستمزد پائین تر از حداقل های تعیین شده توسط شورایعالی کار دریافت می کنند. کمیته دستمزد که از زیر مجموعه های شورایعالی کار می باشد، نرخ سبد معیشتی شامل کلیه أقلام روزمره و حیاتی را ۲۳ و نیم میلیون تومان ارزیابی کرده است. این رقم از روی میانگبن نرخ کالاهای اساسی مورد نیاز یک خانواده ۴ نفره کارگری تعیین می شود. شواهد نشان می دهد که رژیم در نظر ندارد که همین رقم کمیته تعیین دستمزدها را هم معیار قرار دهد. هیچ روزی نیست که صدها خانواده کارگری در نتیجه موج بیکارسازی ها همین حداقل ها را هم از دست ندهند. گویی پیامد همه بحران ها، بحران مزمن و رکود سرمایه داری ایران، فساد نهادینه شده در دستگاه عریض و طویل بوروکراسی دولتی، تشدید تحریم های بین المللی همه یکجا بر سر کارگران، به حاشیه رانده شدگان و اقشار محروم جامعه خراب شده اند. تمام قرائن و شواهد نشان می دهند که امسال نیز در بهترین حالت ۳۰درصد به حداقل دستمزد سال گذشته اضافه می شود، در حالی که همین نمایندگان دولتی ظاهرا کارگری محاسبه کرده اند که یک خانواده کارگری ۴ نفره در ماه حداقل به ۳۶ میلیون تومان نیاز دارد تا هزینه یک زندگی در مرز خط فقر را تامین کند.

واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی و به طور کلی نظام سرمایه داری ایران در دام یک بحران اقتصادی همه جانبه ای گرفتار آمده و مطابق معمول برای تخفیف این بحران، به در دسترس ترین وسیله یعنی تشدید استثمار کارگران، متوسل میشود. از این رو مسلم است که از طریق گفت وگوهای فریبکارانه شورایعالی تعیین دستمزد، نانی به سفره کارگران اضافه نمی شود. اما کارگران با هماهنگی و یکپارچه کردن مبارزات رو به گسترش خود می توانند شرایط کار و زندگی بهتری به رژیم و طبقه سرمایه دار ایران تحمیل کنند. سران جمهوری اسلامی که بر منابع ثروت این جامعه چنگ انداخته اند، تا زمانی که تحت فشار مبارزات یکپارچه و سراسری کارگران قرار نگیرند بهبودی در زندگی کارگران و خانواده های آنها ایجاد  نمی کنند.

ششمجنبش دانشجویی مجددا پا به میدان می گذارد

میرمحمدخالقی، دانشجوی ۱۹ساله رشته مدیریت کسب‌ و کاردانشگاه تهران شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمن‌ماه در پی یک حمله مشکوک به هنگام خروج از دانشکده مدیریت، بر اثر اصابت چاقو جان باخت. این مرگ معصومانه، خشم انباشته دانشجویان در کوی دانشگاه تهران را برافروخت و به سایردانشگاه ها سرایت کرد. گروه های مختلف دانشجوئی گردهمائی های اعتراضی متعددی را برگزار کردند. این قتل توسط زورگیرانی که خود قربانی سقوط اقتصادی جامعه و بی آیندگی جوانان هستند، غم بزرگی در میان دانشجویان و جامعه با وجدان کشور دامن زد. قتل غم انگیزجوانی شهرستانی از مناطق هم مرز افغانستان که با هزار امید برای ادامه تحصیل به تهران آمده و اولین روز کاری اش را تجربه می کرد، موجی از اعتراض به حق در میان دانشجویان کشور دامن زد. دانشجویان در بیانیه ها، در اعتراضات چند روزه ، در دیوارنویسی های گوناگون به عدم امنیت جانی دانشجویان در اطراف خوابگاه ها و حتی دانشگاه اعتراض کردند. آنها حراست دانشگاه و تمامی سیستم امنیتی دانشگاه که تنها به کنترل سیاسی دانشجویان و کنترل موهای سر دختران دانشجو متمرکز شده را مسئول این وضعیت می دانند. حراست دانشگاه و امنیتی های لباس شخصی تلاش کردند در برابر خشم به حق دانشجویان با ضرب و شتم و اقدامات امنیتی روبرو شوند. اما خیلی زود متوجه عمق خشم دانشجویان و خطر گسترش و انفجار این خشم شدند. مقامات حکومتی و بویژه دولت پزشکیان با سرعت وارد عمل شدند. رئیس خوابگاه ها برکنار و رئیس دیگری گمارده شد. وزیر علوم عذرخواهی کرد و قوه قضائیه خبر از دستگیری روزگیران و بازجویی از آنها داد و نیروی انتطامی نیز کیوسک پلیس در کنارخوابگاه بر قرار کرد. حاکمیت یک بار دیگر با کابوس جنبش دانشجویی و حرکت های هجده تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران روبرو شده بود. روشن است که جنبش دانشجویی یک بار دیگر متوجه قدرت و نیروی خود شده و به حرکت درآمده است. جوانان کشور که در دو سال گذشته دوشادوش زنان شجاع، انقلاب «زن، زندگی، آزادی» را به پیش برده اند، این بار در محیط زندگی و تحصیل بخشی از جوانان به تدریج با سازماندهی اعتراضات مدنی و بر حق خود متشکل می شوند. جنبش دانشجویی مجددا پا به میدان می گذارد تا در کنار دیگر جنبش های آزادیخواهانه و برابری طلبانه، نقش خود را با صلابت ایفا کند.

هفتم– شتاب حرکتهای اعتراضی روز بروز بیشتر می شود

هیچ روزی نیست که حرکت های اعتراضی در چندین نقطه کشور روی ندهد. اعتراضات کارگران، پرستاران، دانشجویان، بازنشستگان، شهروندان علیه آلودگی هوا، رانندگان علیه کمبودبنزین و گازوئیل، هر روز در گوشه ای از ایران در جریان است. شتاب حرکت های اعتراضی روز به روز بیشتر می شود هر چند روند همگرائی ها با این شتاب هماهنگ نیست. واقعیت این است که هر بخش از اقشار اجتماعی با سرعت مطلوبی در حال سازمانیابی خود هستند اما هنوز یک نیروی متحد کننده و هدایت کننده شکل نگرفته است. این آن ضعفی است که باعث شده تا این اعتراضات به صورت همگرایانه و با قدرت بیشتری تاثیرات خود را بر تحولات کنونی کشور بر جای نگذارد.

تجربه تاکنونی مبارزات حق طلبانه کارگران، زنان، دانشجویان، اقشار تحقیرشده و ستمدیده جامعه که بارها سر بر آورده و به اهداف خود دست نیافته است، یک حقیقت ساده را به همه یادآوری می کند و آن، این است که برای غلبه بر رژیم اسلامی باید نیرومندتر بود، باید نیروئی را که بالقوه وجود دارد، به فعل در آورد. تجربه مبارزات انقلابی توده ای در سراسر جهان نشان می دهد که به فعل در آوردن این نیرو به اهداف روشن، استراتژی واقع بینانه و کارساز، تاکتیک درست و کار و تلاش آگاهانه نیاز دارد. در این راستا وظیفه نیروهای چپ هست که در راه ایجاد یک قطب موثر چپ تلاش های جدی را آغاز کنند.

هشتم ـ چوبه های دار برای ارعاب

تائید مجدد حکم اعدام برای پخشان عزیزی بار دیگر خطر اعدام زنان زندانی سیاسی را افزایش داده است. در کنار این حکم، دو زن شجاع دیگروریشه مرادی و شریفه محمدی نیزحکم اعدام دارند. تائید و تاکید بر تداوم احکام اعدام برای زنان زندانی سیاسی و همچنین تداوم احکام اعدام علیه مردان زندانی سیاسی بیانگر عزم حاکمیت فاشیستی برای آویزان نگهداشتن شمشیرداموکلس بر سر فعالان سیاسی و مدنی است. در برابر این احکام ضد انسانی، نسرین ستوده و صدیقه وسمقی با اقدامی مشترک خواهان لغو سریع این احکام شدند و نوشتند این احکام «انتقامی آشکار از جنبش “زن، زندگی” آزادی”» است. همچنین ۲۲۹ وکیل دادگستری در نامه ای با عنوان “اجرای حکم اعدام زنان زندانی وجدان یک ‌ملت را زخمی می کند” نوشته اند: «این سه زندانی سیاسی در آستانه مرگی ایستاده‌اند که نه حکم عدالت، که برگرفته از فرایندی پرابهام است، مرگی که اگر رخ دهد نه تنها جان انسانها را می‌گیرد، بلکه وجدان یک ملت را زخمی می‌کند.». مقاومت گسترده زندانیان سیاسی و تدوام اعتصاب غذای سه شنبه های اعتراضی علیه اعدام در بیش از سی و پنج زندان کشور، در کنار آن اعتصاب سراسری مردم کردستان در اعتراض به احکام اعدام و اعتراضات گستردۀ دیگر بخش های جامعه علیه این مجازات ضدانسانی، هم هنوز نتوانسته است حاکمیت جنایتکار را به عقب نشینی وادارد. تداوم اجرای احکام روزانه اعدام علیه قربانیان آسیب های اجتماعی نیز با هدف نشان دادن عزم حاکمیت برای دفاع از موجودیت خود در شرایط احتمال انفجارهای اجتماعی و فوران خشم توده ای است.

واقعیت این است که حاکمیت درست در شرایطی که فشارهای آمریکا برای به عقب نشینی واداشتن رژیم افزایش یافته و خطرشورش های توده ای نیز روز به روز بیشتر بر هراس حاکمیت می افزاید، تنها راه نجات خود را تلاش برای ترساندن مردم و به عقب نشینی واداشتن جنبش پیشرونده توده ای می بیند. جنبشی که هر روز در اعتراضات کارگران، پرستاران، بازنشستگان، دانشجویان و مالباختگان تداوم می یابد و سر باز ایستادن ندارد. سران حاکمیت به این تصور عبث امید بسته اند که با بالا گرفتن شمشیر سرکوب می توانند جلو پیشروی جنبش را بگیرند. آنها نمیدانند که ترس از جامعه کنونی کشور رخت بربسته و حرکتهای حساب شده و آرام مردم نشان از قدرت سازمانیابی آنها و تلاش برای حرکت های هدفمند به جای شورشهای کور و بی برنامه است. جنگ فرسایشی حاکمیت و مردم، هر روز بر قدرت مردم و بر سازمانیابی آنها می افزاید و از دل خود ارگان های هدایتگر را شکل می دهد. بالا گرفتن شمشیر سر کوب بر این روند تاثیر چندانی نخواهد داشت.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد انقلاب مردم ایران

زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران

دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ برابر با  ۲۴ فوريه ۲۰۲۵

ارزیابی مشترک شماره ۴۰

سایت پیام
0 FacebookTwitterWhatsappTelegramEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net