ایوب دباغیان
در روزگاری که تریبونهای رسمی و فضای عمومی آلوده به شوونیسم، همچنان مشغول بازتولید کلیشههای استعماری و تحقیرآمیز علیه ملت کُرد هستند، اظهاراتی چون آنچه از زبان فردی به نام دکتر « بهمن ترکیان» اصفهانی، منتشر شده، نه تازه است و نه بیسابقه. این اظهارات تنها پژواکی دیگر است از صدای کهنهی تاریخِ سرکوب، تحقیر و حذف، که هر از گاهی با چهرههای تازه و زبانی عوامفریب خود را نمایان میکند.
ترکیان با وقاحت، مردمی را که قرنهاست بر بلندای کوهها با زندگی و مرگ پنجه در پنجهاند، «وحشی»، «کولبر گدا»، و سرزمینشان را «فاقد هرگونه ثروت و تمدن» مینامد. در دید او، از کردستان چیزی جز کوه نمیماند؛ نه خاکی که گهوارهی تمدنهای کهن، منبع اصلی آب میانرودان، و بستر مقاومتهای بیپایان بوده است.
این ادبیات نژادپرستانه، نە تصادفی و نە توهینی فردی نیست. بلکه یک استراتژی و بازتابی کهن از ذهنیتی عمیقاً استعماریست؛ که به هدف سرکوب و حذف هویت یک ملت به کار گرفته میشود.
همان ذهنیتی که ادوارد سعید در شرقشناسی تحلیل کرد؛ ذهنیتی که از دیرباز کوشیده است ملتها را تحقیر کند، تاریخشان را تحریف کند و موجودیتشان را انکار کند تا سرکوبشان را طبیعی جلوه دهد
حقیقت کردستان: تاریخ مقاومت و زایش
کردستان تنها سرزمین کوهها نیست؛ بلکه زادگاه تمدن، سرزمین منابع غنی، و میدان رزم بیوقفه برای آزادی بوده است.
بیش از نیمی از آب دشت میانرودان از کوههای کردستان جاری میشود. این سرزمین در دل خود منابع عظیم نفت، گاز، طلا، مس، اورانیوم و جنگلهای گسترده را جای داده است.
اما همزمان، سیاستهای آگاهانهی فقرزایی، تبعیض نهادینهشده و سرکوب نظامی، چنان بر کردستان سایه افکنده که هزاران زن و مرد ناچارند جان خود را کف دست بگیرند و در سرمای استخوانسوز برای لقمهای نان، راههای خطرناک کولبری را درنوردند.
کولبری نه نشانهی ضعف و بیعرضگی، که سند روشن بیعدالتی و مظلومیت ساختاریست. کولبر، پیکری است که زیر بار نظم ستم خم شده، اما در همان حال پیام رهایی را بر دوش میکشد.
مقاومت در برابر سرکوب: تاریخ مبارزات مردم کردستان ایران
ملت کورد در تاریخ خود بارها سرکوب شده، اما هرگز خاموش نشده است.
در جریان انقلاب ۱۳۵۷، مردم کردستان نه با توهم، که با خواستههای روشن دموکراتیک و ملی به صحنه آمدند. در این مسیر، سازمانهایی چون کومەلە (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) نقش ویژهای ایفا کردند؛ کومەلە، در دل خیزش انقلابی مردم ایران، با علنی کردن فعالیتهای خود، مبارزهی سیاسی و مسلحانه را علیه حکومت استبدادی جمهوری اسلامی آغاز کرد و پرچم دفاع از حقوق کارگران، زحمتکشان، و آزادی ملت کُرد را برافراشت.
جنبش انقلابی مردم کردستان نه حرکتی محلی، بلکه بخشی جداییناپذیر از مبارزهی گسترده برای عدالت و آزادی در سراسر ایران بود. کردستان نماد امید به خودسامانی سیاسی، برابری ملی و حق تعیین سرنوشت شد.
کردستان، بستر امن برای آزادیخواهان غیرکُرد
یکی از نکات مهم تاریخ معاصر این است که کردستان ایران، در سالهای نخست پس از سرکار آمدن خمینی، به بستر امنی برای آزادیخواهان و جریانات انقلابی از دیگر نقاط ایران نیز تبدیل شد.
در زمانی که سرکوب وحشیانهی جمهوری اسلامی گریبان فعالان سیاسی در تهران و دیگر شهرهای بزرگ را گرفته بود، کردستان با آغوشی باز پذیرای مبارزان از سراسر کشور شد.
کردستان، تنها پناه مردم خود نبود، بلکه بسترى بود که با آغوشی گشوده، آزادیخواهان و جریانات انقلابی سراسر ایران را در خود جای داد؛ جغرافیایی که مبارزه در آن زنده بود و آرمانهای آزادیخواهانه، در دامنههای سر به فلک کشیدهی آن دوباره قد میکشیدند.
اما امروز، پس از دههها سرکوب، اشغال نظامی و سیاستهای سازمانیافتهی سرکوبگرانه، کردستان دیگر آن پناهگاه امن نیست. این سرزمین اکنون تحت سلطهی اشغالگران جمهوری اسلامی قرار گرفته است؛ با این حال، شعلهی مقاومت مردم خاموش نشده و همچنان در جان این خاک زبانه میکشد.
ما راویان خود هستیم
ذهنیت شوونیستیای که بهمن ترکیان بازتابش است، میکوشد با تخریب چهرهی یک ملت، صدایش را خاموش کند. اما آنها خوب میدانند:
ملتی که خود روایتگر خویش شود، دیگر اسیر روایتهای تحقیرآمیز دیگران نخواهد ماند.
امروز، کُردها دیگر قربانی روایتهای تحریفشده نیستند. امروز، آنها خود راوی حقیقتاند: راویان رنج و مقاومت، راویان امید و آینده.
و اما پیام ما به بهمن ترکیان ها:
تا وقتی بر فراز کوههایمان هنوز برف میبارد،
تا وقتی کولبرها شب را برای نان درمینوردند،
تا وقتی حتی یک صدا در کردستان زنده است،
ما خاموش نخواهیم شد.
ما نه «کوهنشینان وحشی»، که پیشقراولان رهایی هستیم.
و رهایی، نه با تحقیر، بلکه با آگاهی، همبستگی و مبارزهی مشترک از راه خواهد رسید.
پس شعار ما: آزادی، عدالت، و رهایی برای همه!