«مەردسالاری و سەرمایه + هۆکاری ئەم بەڵایه – مردسالاری و سرمایه عامل این بلاست»!

«مەردسالاری و سەرمایه + هۆکاری ئەم بەڵایهمردسالاری و سرمایه عامل این بلاست»!

بهرام رحمانی

 

به‌تازه‌گی نامه‌ای از سقز به دستم رسیده است که اطلاعاتی دست اول و تاریخی از روز به خاک پیکر ژینا‌ امینی در سال 1401 به‌دست می‌دهد.

در بخش‌هایی از این نامه آمده است: «ما وقتی متوجه قتل حکومتی ژینا شدیم با پدر او تماس گرفتیم که به تهدید‌های نیروهای امنیتی توجه نکند و پیکر دخترش تا ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه‌(روز بیست و ششم شهریور)، نباید به خاک سپرده شود. تا ساعت معین نزدیک به صد هزار نفر عمدتا از شهر‌های سقز، بانه، مریوان و بوکان به آرامستان آیچی آمدند و تجمع کردند

بعد زنان و مردان حاضر در آرامستان با شعار‌ ‌(مەردسالاری و سەرمایه + هۆکاری ئەم بەڵایهمردسالاری و سرمایه عامل این بلاست) با اشاره به پیکر ژینا آن را به سمت محل خاکسپاری مشایعت کردند. طبعا این شعار عمیق و ضد سرمایه توسط سوسیالیست‌ها سر داده و توسط جمعیت تکرار گردید. فراموش نشود که طبق سنت آئین تسنن زنان هرگز به‌همراه مردان به هنگام خاکسپاری جان‌باختگان حاضر نمی‌شدند. این سنت ارتجاعی قبلا توسط سوسیالیست‌ها و انقلابیون در هم شکسته شده بود. آن‌چه در روز به خاکسپاری پیکر عزیز ژینا تازه بود عدم اجازه زنان جهت خواندن تلقین توسط آخوندها و فراری دادن آن‌ها بود. پس از فرار آخوندها یکی از زنان آزاده سخنرانی کرده و پیکر ژینا با سرودهای انقلابی به خاک سپرده شد. حضور زنان آزاده در آن مراسم جمعیت را رادیکالیزه کرد.

بنابراین شعار اولیه و اصلی ما «مەردسالاری و سەرمایه + هۆکاری ئەم بەڵایه» هرگز توسط میدیای بورژوائی مورد اشاره قرار نگرفت و ترکیب معترضین هم طوری بود آن شعار توده گیر نشد و شعار رادیکال دیگر زنان، یعنی «زن، زندگی، آزادی»، توسط رسانه‌ها و نیز بدلیل ترکیب اولیه جمعیت معترض به صورت شعار اصلی درآمد. البته همین شعار هم مطالبه حداقلی خود ما بود و قدرت بسیج پیدا کرد.»‌(متن کامل این نامه را در ضمیمه همین مطلب مطالعه کنید.)

***

مردسالاری یا «پاتریارکی»، یک گرایش بسیار قدیمی اجتماعیفرهنگی است که در آن قدرت، اقتدار و منابع اقتصادی در دست مردان متمرکز می‌شود و زنان در موقعیت فرودست قرار می‌گیرند. به‌عبارت دیگر از دوران باستان تا به امروز مردسالاری تداوم یافته و در عصر سرمایه‌داری نیز یکی از ستون‌های مهم سرمایه‌داری و استثمار انسان‌هاست.

این ساختار نه فقط یک امر فرهنگی، بلکه به مرور زمان با نظام‌های اقتصادی و سیاسی گره خورده است. در عصر مدرن نیز سرمایه‌داری، به‌جای از بین بردن مردسالاری، اغلب با آن همدست شد و حتی شکل‌های جدیدی از تبعیض جنسیتی را بازتولید کرد.

۱. ریشه‌های مردسالاری در جهان باستان

*در جوامع شکارگر؛ گردآورنده‌(پیش از کشاورزی)، شواهدی از تقسیم کار جنسیتی نسبتا برابر وجود دارد. نقش زنان در گردآوری غذا، گاه بیش از مردان بوده است.

*با انقلاب کشاورزی، از۱۰ تا ۱۲ هزار سال پیش، مالکیت زمین و تولید مازاد، جایگاه مردان را تقویت کرد؛ چون آنان مسئول دفاع و مالکیت شدند.

در تمدن‌های باستانی‌(سومر، بابل، مصر، یونان)، قوانین مکتوب اغلب قدرت پدرسالارانه را تثبیت کردند. نمونه: «قانون حمورابی» در ۱۸ قرن پیش از میلاد؛ که به شوهر اختیار وسیع در قبال همسر می‌داد.

در ایران باستان، در دوران هخامنشی‌(۵۵۰۳۳۰ ق.م)، اسناد تاریخی نشان می‌دهد زنان درباری و اشراف می‌توانستند مالک زمین باشند و حتی دستمزد بگیرند.‌(لوح‌های عیلامی تخت‌جمشید)

اما در کل، نظام طبقاتیجنسیتی برقرار بود: زنان عادی عمدتاً در چارچوب خانواده و کارهای تولیدی محدود می‌شدند.

در دوران ساسانی‌(۲۲۴۶۵۱‌م)، در ماتیکان هزار دادستان‌(قانون‌نامه ساسانی)، مردسالاری به اوج نهادی خود رسید: ارث، طلاق و سرپرستی خانواده عمدتا در دست مردان بود. اما زنان طبقات بالا، گاهی به سیاست راه داشتند‌(مانند پوراندخت و آذرمیدخت)، اما استثنا بودند.

در دوره اسلامی ایران، سنت‌های مردسالارانه پیشین با فقه اسلامی و فرهنگ قبیله‌ای عربی درآمیخت. متون فقهی و ادبی‌(مانند نصیحه‌الملوک یا سیاست‌نامه)، زنان را اغلب موجوداتی فرودست، نیازمند مراقبت یا کنترل تصویر کردند.

با این حال، در برخی دوره‌ها‌(مثلا صفوی و قاجار) زنان در اقتصاد خانگی، بازار و حتی سیاست دربار نقش فعالی داشتند، البته زیر سایه مردسالاری.

ازدواج‌های اجباری و چندهمسری در دوره ساسانی و قاجار: زنان ابزار پیوند طبقاتی و سیاسی بودند.

نهضت مشروطه‌(۱۹۰۵۱۹۱۱): زنان حضور فعال داشتند‌(مدارس دخترانه، انجمن‌های مخفی)، اما پس از پیروزی، حق رأی و مشارکت سیاسی از آنان دریغ شد.

کودتا سیدضیا و رضا خان میرپنج، تمام دستاوردهای انقلاب مشروطیت از جمله در عرصه زنان را سرکوب کردند.

کشف حجاب در ایرانرویداد فرهنگی اجتماعی تغییر پوشش زنان که توسط رضا‌خان میرپنج توسط قانون کشف حجاب در ۱۷ دی 1314 تصویب و اجرا شد. در واقع رضا خان به زور پلیس چادر از سر زنان برداشت و چند دهه بعد، تاریخ سرکوب زنان بار دیگر تکرار شد و این‌بار به زور پلیس حجاب بر سر زنان انداختند. درست چند هفته پس از انقلاب ۱۳۵۷ نگذشته بود که روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، فرمان رعایت حجاب اسلامی را صادر کرد. در تفکر ارتجاعی شاه و شیخ، شهروندان به ویژه زنان موظفند بدون چون و چرا از اوامر و قوانین حکومتی تبعیت کنند در غیره این صورت مجازات شدید دولتی در انتظارشان است.

چنین سیاست‌هایی از بالا و توسط حکومت و به زور پلیس به مردم تحمیل می‌شود؛ زنان موظفند همه قوانین حکومت را بپذیرند حتی در پوشش شخصی خود و بدون این که خودشان نقشی در تغییر پوشش خود داشته باشند. در حالی که هیچ حزبی و دولتی حق ندارد در پوشش و سایر جوانب خصوصی شهروندان دخالت کند.

برای تحلیل صحیح اقدام رضاخان و خمینی، باید به ریشه‌ها و زمینه‌های افکار ارتجاعی مردسالاری و تحمیل سیاست‌هایشان به‌زور پلیس و استبداد حاکمیت آن‌ها پرداخت؛ در حالی که این پرسش پیش می‌آید که چرا حجاب زنان، دغدغه و مشغله حکومت‌های پهلوی و جمهوری اسلامی ایران بوده است. در حالی که جامعه هم در دوران رضا شاه و هم در دوره خمینی و تاکنون، دچار بحران‌هایی هم‌چون اقتصادی، بیکاری، گرانی و فقر دست به گریبان است اما باز هم کنترل زنان در اولویت سیاست‌های حکومت‌ها قرار می‌گیرد.

رضا خان، همه دستاوردهای انقلاب مشروطیت از جمله در عرصه زنان را با خشونت تمام سرکوب کرد اما آژان‌های خشن و متجاوز رضا شاه، پیاده و یا اسب و یا ماشین زنان را همه جا دنبال می‌کردند و چادر از سرشان می‌کشیدند. این چنین رفتارهای زننده‌ای حتی در نقاط دورافتاده آخر دنیا هم سابقه نداشت. اقشار و کارمندان را مجبور می‌کردند جشن کشف حجاب بگیرند و با زنان‌شان بی‌حجاب در آن شرکت کنند. در اسناد آن دوره، حتی آمده است که کارمندان، زنان بی‌حجاب را باپول راضی می‌کردند تا ساعتی در مجلس نقش همسر آن‌ها را بازی کنند و عده‌‌ای کمی استعفا کردند.

این اقدامات و رفتارهای وحشیانه حکومت رضا خان، در حالی اتفاق می‌افتاد که بیماری‌های طاعون، وبا، سل و امراض مقاربتی مردم را به راحتی می‌کشت و دولت هیچ اقدام موثری انجام نمی‌داد.

صدرالاشراف که وزیر عدلیه بود از کسانی است که به‌خاطر منصب و به دلیل تهدید زنش به طلاق، اجبارا به این سیاست تن می‌دهد؛ سپس وی با اندوه می‌نویسد: «من ناچار شدم و مجلسی در کلوب ایران که وسعت زیاد داشت فراهم کرده و دعوت کردم ولی در خانه من حالت عزا بود ناچار شب وقتی عده زیاد از اعضاء و سایرین آمده بودند خانم من با کراهت با دخترهایم حاضر شدند و از مدعوین پذیرایی شد

46 سال است جمهوری اسلامی با وحشی‌گری تمام با دختران و زنانی که حجاب مورد دلخواه آن را رعایت نمی‌کنند با تهدید و جریمه و زندان و شکنجه برخورد می‌کند. ژینا را نیز به‌بهانه عدم رعایت حجاب، دستگیر کردند و در گشت ارشاد، آن‌چنان ضربه‌ای به سر او وارد کردند که به اغما رفتند و ساعاتی بعد در بیمارستان جان باخت.

ابتدا سوسیالیست‌ها‌(مارکس، انگلس، ببل، کلارا زتکین) و تصویب 8 مارس روز جهانی زن، سپس نظریه‌پردازان فمینیست‌(سیلویا فدریچی، آنجلا دیویس، نانسی فریزر)، نشان داده‌اند که سرمایه‌داری، برای رشد خود به کار بازتولیدی زنان‌(خانه‌داری، پرورش کودکان) وابسته است، اما آن را بی‌ارزش یا نامرئی جلوه داده است.

بازار کار مدرن زنان را وارد اقتصاد و بازار کرد، اما همیشه با دستمزد کم‌تر و تبعیض ساختاری. از سویی تبلیغات مصرفی، بدن زنان را به کالا بدل کرد. زنان خانه‌دار هم کارگران خانگی بی‌مزدی هستند که مردان خانواده را برای بازار سرمایه‌داری پرورش می‌دهند.

زنان بخش بزرگی از نیروی کار غیررسمی و بی‌ثبات را در کارگاه‌های پوشاک، و خدمات خانگی تشکیل می‌دهند. فرهنگ مردسالارانه، کار زنان را «کمکی» و نه «اصلی» معرفی می‌کند، درحالی‌که اقتصاد خانوار بدون آن فرو می‌پاشد.

بر اساس داده‌های رسمی مرکز آمار ایران، ۱۳۹۹، سهم زنان در اشتغال رسمی کم‌تر از ۱۵ درصد بوده، درحالی‌که بار اصلی مراقبت خانگی تقریبا به‌طور کامل بر دوش آنان است.

به این ترتیب، مردسالاری در ایران و جهان، ریشه‌ای دیرینه دارد که از تحولات اقتصادی و سیاسی جوامع کشاورزی تا نظام‌های حقوقی باستانی شکل گرفت. این ساختار، در ایران از اسطوره و دین تا قانون و عرف، بازتولید شده است. با ورود سرمایه‌داری مدرن، به‌جای فروپاشی مردسالاری، شاهد ائتلافی پنهان میان سرمایه‌داری و مردسالاری در ایران و جهان بوده‌ایم: زنان به نیروی کار ارزان بدل شدند، کار خانگی‌شان نامرئی شد، و در عرصه عمومی با تبعیض حقوقی و فرهنگی روبه‌رو ماندند. در نتیجه، برای دست‌یابی به آزادی و عدالت جنسیتی، نقد هم‌زمان سرمایه‌داری و مردسالاری ضروری است.

گرچه شعار «مردسالاری و سرمایه عامل این بلاست» با  اشاره به جنازه ژینا در آرامستان آیچی در سال 1401، مورد توجه رسانه‌ها قرار نگرفته و فراموش شده است. اما زنان آزاده آن را در خیابان با به شکست کشاندن قانون حجاب و در جامعه و خانه‌ها آن را جا انداختند. جایگاه احترام‌آمیز و موثر امروز زنان در جامعه، هنر و میدان مبارزه حاصل تداوم خیزش انقلابی ژینا با اتکا به شعار اولیه آن و تضعیف هیولای هزاران ساله مردسالاری با وجود نهادینه‌شدن آن در قوانین و مذاهب می‌باشد. بنابراین، جا دارد شعارهای «زن، زندگی، آزادی» و  «مردسالاری و سرمایه عامل این بلای جان زنان است هم‌زمان تکرار شود تا همه جنبه‌های مبارزات مردمی به‌ویژه زنان، یعنی از آزادی، برابری، زندگی فردی و جمعی تا استثمار زنان و مردان توسط سیستم سرمایه‌داری، به فکر و ذهن دایمی مردم تبدیل شود. در واقع مردسالاری و سرمایه‌داری دشمن اصلی زنان است و نباید از بیان آن در مبارزه و تحلیل‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی غافل باشیم!

باید در هر شرایطی، بر برابری زن و مرد در همه عرصه‌های زندگی اجتماعی، خصوصی، عمومی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تاکید کرد. زیرا بدون این برابری، جامعه از درون خانواده تا امور اجتماعی، آرامش پیدا نمی‌کند و حتی انقلابی هم به ثمر برسد بدون حضور زنان ماندگار نمی‌باشد.

سه‌شنبه بیست و هفتم شهریور 1404-هجدهم سپتامبر 2025

ضمیمه:

نامه‌ای از داخل شهر سقز

25 شهریور 1404

این نامه اطلاعاتی دست اول و تاریخی از روز به خاک پیکر ژینا‌ امینی به‌دست می‌دهد.

در این نامه از جمله آمده است: «ما وقتی متوجه قتل حکومتی ژینا شدیم با پدر او تماس گرفتیم که به تهدید‌های نیروهای امنیتی توجه نکند و پیکر دخترش تا ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه‌(روز بیست و ششم شهریور)، نباید به خاک سپرده شود. تا ساعت معین نزدیک به صد هزار نفر عمدتا از شهر‌های سقز، بانه، مریوان و بوکان به آرامستان آیچی آمدند و تجمع کردند. دولت تعدادی آخوند کرد و تعداد زیادی از مسئولان دولتی را به صف کرده بودند می‌خواستند مراسم خاکسپاری را به‌نام خود و توسط خودشان برگزار کنند. وقتی چند نفر از آخوندها می‌خواستند تلقین ژینا را بخوانند، مردم به آخوندها حمله کردند و اظهار کردند که شهید تلقین نمی‌خواهد. بعد زنان با شعار‌(مەردسالاری و سەرمایه + هۆکاری ئەم بەڵایهمردسالاری و سرمایه عامل این بلاست) به جنازه ژینا اشاره می‌کردند. به این ترتیب، مردم به آخوندها اجازه هیچ اقدامی نداده و همه را فراری دادند. بعد با شعارمرگ بر جاشهمه مسئولان دولتی را فراری دادند. به دنبال ژنان با تکرار شعار (مردسالاری و سرمایه عامل این بلاست.) روسری های خود را از سر برداشتند و شعارها را ادامه دادند. بعد از خاکسپاری ژینا چندین نفر در مورد قتل او و جنایت‌های جمهوری اسلامی صحبت کردند. بعد از خاکسپاری مردم به طرف شهر با شعارهای‌(شهید نامیرا، نان کار آزادی، زن زندگی آزادی) حرکت کردند. مردم به مقابل فرمانداری رسیدند، نیروهای امنیتی که از ارگان‌های دولتی حفاظت می کردند، مردم معترض را مورد حمله قرار دادند و چند نفر زخمی شدند. بعد از حمله ماموران جنگ و گریز  به تمام شهر سرایت کرد. جوانان با سنگ و نیروهای امنیتی با اسلحه آتشین در مقابل هم قرار گرفتند و جنگی تمام عیار شروع شد. با توجه به این‌که نیروهای امنیتی موجود توان سرکوب مردم را نداشتند مسئولین از تهران صدها نفر موتور سوار برای سرکوب مردم اعزام کردند. این نیرو در چندین نقطه شهر از جمله سازمان آب که توسط جوانان به آتش کشیده شد، دخانیات سقز و مدرسه ها مستقر شدند. با توجه به استقرار نیروهای موتور سوار در تمام نقاط شهر از هر نقطه‌ای جوانان به خیابان می‌آمدند بلافاصله نیروهای موتور سوار به آن نقطه حمله می‌کردند و مثل مغول‌ها به منازل مردم تیراندازی می‌کردند و تمام درب و پنجره مردم را تخریب می‌کردند. اما مردم از این نیروها هراسی نداشتند و با شعار دادن‌(مرگ بر جمهوری اسلامی ، مرگ بر جاش) آن‌ها را فراری می‌دادند. در هر حال شهر سقز به یک پادگان تبدیل شده بود و هر زمان سازمان‌های خارج از کشور فراخوان اعتصاب می‌دادن. و بازار و خیابان از مردم خالی می‌شد. نیروهای سرکوبگر از وحشت دست ‌‌و پا می‌زند و از ترس سراسیمه می‌شدند و سعی می‌کردند مردم کوچه و خیابان را خالی نکنند.

بنابراین شعار اولیه و اصلی ما «مەردسالاری و سەرمایه + هۆکاری ئەم بەڵایه» فراموش گردید و شعار دیگر زنان، یعنی «زن، زندگی، آزادی»، توسط رسانه ها و نیز بدلیل ترکیب اولیه جمعیت معترض به صورت شعار اصلی درآمد. البته همین شعار هم مطالبه حداقلی خود ما بود و قدرت بسیج پیدا کرد.

 

0 FacebookTwitterWhatsappTelegramEmail

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net