سخن رور یکشنبه هشتم بهمن 1402
تحت عنوان: “همراه با ابتکار شجاعانه زنان زندانی، “همه با هم علیه اعدام”
اول ـ اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی با واکنش های گسترده ای در ایران و جهان روبرو شده است. مواردی که وکیل محمد قبادلو بیان کرده است، روشن می کند که حاکمیت اسلامی به دنبال گردن برای طناب های دار می گردد. هدف حاکم کردن فضای ارعاب بر جامعه، به تمکین واداشتن اکثریت ناراضی، نشان دادن قدرت و ثبات حاکمیت برای اندک هواداران و نیروهای حامی اش است. بی قانونی مطلق و عدم پاسخگویی حتی به ایرادات قانونی و علیرغم آن اجرای چنین احکامی به این معناست که حاکمیت می خواهد این پیام را به مردم بدهد که برای حفظ حاکمیت اش حاضر است دست به هر جنایتی بزند. هدف دیگررساندن این پیام به نیروهای اپوزیسیون درونی حکومت است که از سیاست یکسان سازی و خالص سازی و اجرای قانون بر اساس تفسیر خودمان دست نخواهیم کشید و قانون گرایی این اپوزیسیون را نیز به سخره می گیرد.
اما این اعدام ها نتوانسته است ارعاب و ترس را بر جامعه حاکم گرداند. تشیع جنازه محمد قبادلو وبویژه فرهاد سلیمی نشان داد که مردم از این اعدام ها خشمگین اند. اعتصاب غذای ۶۱ زن زندانی سیاسی در بند زنان اوین پیام بسیار روشنی در خود دارد. اولآ ـ حکومت اسلامی از رسیدن به اهداف خود در اعدام جوانان معترض و تمکین به این حکومت ناتوان است. آنها وجدان بیدار و نترس جامعه را نمایندگی می کنند. ثانیآ ـ اعتصاب غذای سیاسی آنها نشانه پیشروی عمده زنان شجاع در مقابله با قوانین قرون وسطایی حکومت اسلامی است. این بدان معناست که ثقل اقدامات سیاسی از خارج از کشور به داخل کشور و ازفضای عمومی جامعه به زندان های سیاسی منتقل شده است و این نکته ای ست که نباید از کنار آن به راحتی گذشت. ثالثا ـ موج حمایت از آنها بویژه از سوی خانواده های زندانیان سیاسی و دادخواهان، از همبستگی بالای جامعه با این زنان شجاع و روحیه اعتراضی و نترس بیرون از زندان خبر می دهد. اما ماشین اعدام جمهوری اسلامی همچنان درپی گردن برای طناب های دار است: “محسن مظلوم، محمد(هژیر) فرامرزی، وفا آذربار و پژمان فاتحی” زندانیان کرد،” کامبیز خروت، ابراهیم نارویی، منصور دهمرده، شعیب میربلوچ زهی ریگی “، زندانیان بلوچ) منوچهر مهماننواز، مجاهد (عباس) کورکور، رضا رسایی، انور خضری، کامران شیخه، خسرو بشارت، فرشید حسن زهی” و تعدادی دیگر در خطر اعدام قرار درند. بنابراین ما از همه اقدامات و ابتکارات خانواده های قربانی اعدام های بی شمار جمهوری اسلامی و همه نیروهای چپ، دمکرات و مترقی برای حمایت از ابتکار شجاعانه زنان زندانی در مبارزه مشترک برای توقف اعدام ها و برای لغو مجازات ضدانسانی اعدام حمایت میکنیم.
دوم ـ رد صلاحیت حسن روحانی برای نمایندگی مجلس خبرگان، حجت را بر اصلاح طلبان و اعتدالیون و اپوزیسیون درونی رژیم تمام کرد. دستگاه ولایت و ارگان های تحت امرش نشان دادند که در حذف اپوزیسیون درونی حاکمیت و یک دست سازی و سازماندهی تحولات پس از مرگ خامنه ای، هیچ ریسکی را نمی پذیرند. روشن است که اگر حسن روحانی یکی از اعضای خبرگان رهبری باشد و اگر استعداد و اراده اش را هم داشته باشد، پس از مرگ خامنه ای می توانست نقش ویژه ای ایفا کند. برای جلوگیری از چنین خطری، راه ورود او به مجلس خبرگان رهبری را بستند. همانگونه که سر هاشمی رفسنجانی را زیر آب کردند. این پیام روشنی است که حاکمیت یک دست و شخص ولی فقیه به اپوزیسیون درونی خود می دهد. یا تسلیم کامل یا حذف کامل. رد صلاحیت های گسترده در شوراهای نظارت وزارت کشور و نهادهای شورای نگهبان راه هر گونه ریسک و خطر را مسدود کرده است. نه تنها حاکمیت یک دست به مجلس خبرگان مطیع و دست چین شده احتیاج دارد بلکه حتی مجلس شورای اسلامی نیز باید به صورت یک دست پیشکار رهبر باشد. بدیگر سخن اصل انتخابات دیگر به صورت کاملا واقعی ، فرمایشی و نمایشی شده است. این که هنوز حسن روحانی و نزدیکانش از اعتدالیون و بخشی از جناح راست اصلاح طلبان به “رای اعتراضی” باور دارند و از مردم می خواهند صندوق را را رها نکنند، از استیصال سیاسی شان خبر می دهد.
سوم- رفتار وحشیانه و جنایتکارانه نیروهای مرزبانی عراق در اقلیم کردستان درروزهای اخیر با کولبران بار دیگر مسئله شرایط زندگی و امرار معاش این بخش از زحمتکشان کردستان را در شبکههای اجتماعی و در نزد افکار عمومی مردم کردستان در هر دو سوی مرز برجسته نمود. روز شنبه ۳۰ دیماه۱۴۰۲، نیروهای مرزبانی عراق که کنترل مرزهای اقلیم کردستان را در دست دارند در مرز بیاره واقع در استان حلبچه، اقلیم کوردستان، اقدام به بازداشت هشت کولبر اهل شهرستان جوانرود کردند. کولبران بازداشت شده مورد ضرب و شتم و شکنجه فیزیکی شدید قرار گرفتند. پس از آن به نشانه اهانت و شکنجه درونی موهای سرشان را تراشیدند و پس از غارت تلفن همراه و وسائل شخصی دیگر، آنها را در نقطه صفر مرزی رها کردند. این حرکت ددمنشانه ماموران مرزی عراق ، با واکنشهای اعتراضی گستردهای در افکار عمومی مردم در کردستان عراق روبرو شد. اعتراضات مردمی تا هم اکنون به اشکال گوناگون همچنان ادامه دارد.اما در گرماگرم این اعتراضات ،جنایت دیگری بازهم توسط این نیروهای ضد مردمی در مرز پاوه رویداده است. روز دوشنبه دوم بهمنماه ۱۴۰۲ در تیراندازی مستقیم نیروهای مرزبانی عراق به سمت کولبران در اقلیم کوردستان، یک کولبر به نام “هوشیارمحمودی” متاهل و دارای سه فرزند جانباخت و یک کولبر دیگر به نام “رزگار فرجی” زخمی شد.فرماندهان نیروی مرزبانی جدیدی که به دنبال توافق امنیتی بین جمهوری اسلامی و دولت عراق، در مرزهای کردستان ایران و عراق مستقر شدهاند، افرادی هستند که در مکتب سپاه پاسداران آموزش دیدهاند و کینه عمیقی از مردم کردستان در هر دو سوی مرز به دل دارند. بدین ترتیب اگر تا دیروز این تنها نیروهای جمهوری اسلامی بودند، که کولبران را در گذرگاههای مرزی به دام میانداختند و به خاک و خون میکشیدند، این بار و به دنبال عملی شدن توافق امنیتی، کولبران با مخاطرات مضاعفی روبروهستند.
بینندگان عزیز! بخش اول ارزیابی مشترک حزب کمونیست ایران و سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر) تحت عنوان “همراه با ابتکار شجاعانه زنان زندانی، “همه با هم علیه اعدام”، به جای سخن روز تقدیم شد. این ارزیابی روز جمعه هفتم ۱۴۰۲ برابر با ۲۷ژانویه ۲۰۲۴ نوشته شده و با شعارهای زیر به پایان رسیده است:
سرنگون باد رژیم جمهوریاسلامی
پیروز باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
حزب کمونیست ایران