مجتمع کاشی فرزاد با تولید روزانه ۵۰ هزار مترمربع انواع کاشی و سرامیک، علاوه بر تأمین بازارهای داخلی به بازارهای کشورهای افغانستان، پاکستان، عراق و تاجیکستان و ترکمنستان و همینطور کشورهای آسیای میانه و سوریه محصولات خود را صادر میکند.
روشن است که این یک شرکت با «قدرت منطقهای» است. همین قدرت منطقهای بودن است که به آن جرأت زورگویی به «نیروهای کار» را میدهد. اینجا حتی قانون ۸ساعت کار روزانه هم برقرار نیست و کارگران باید ۱۰ ساعت در روز کار کنند؛ و با این وجود میدانیم که این میزان کار هم کفاف معاش آنها را نمیدهد.
بهرهکشیهایی که مابهازای آن را میتوان در قرن نوزده سراغ گرفت: بهرهکشی مطلق در ۶ ماه اول با حقوق ۱ میلیونی. آن هم با این افق که معلوم نیست که استخدام بشود یا نه. دیگر نیازی به محاسبات پیچیده نداریم تا نشان دهیم استثمار یعنی چه.
حتی بدیهیترین اصول قانون کار هم زیرپا گذاشته میشود چه برسد به بهرهکشیهای مبتنی بر منطق سود از نیروی کار.
این گزارش نشان میدهد که استثمار نظام کارخانهای چه ابعاد فجیعی دارد و چطور کار در نهایت فقط با «اعتصاب» و «اشغال کارخانه» و «برچیدن مالکیت خصوصی» است که میتواند درست شود.
موقعیت: خراسان جنوبی، شهرک صنعتی بیرجند، فاز ۳، صنایع کاشی و سرامیک فرزاد.
گزارش شرایط کاری:
سه شیفت در روز، همه ایام سال حتی ایام عید و تعطیلی دو روز محرم (نوبت کاری) تقریبا ۶۵۰ نفر+نیروی کارگر عادی کار (۱۰ ساعت کاری: ۶ الی ۱۶، دو ساعت اضافه کاری الزامی به منظور پر کردن خلأ حقِ شیفت و تعطیلات) تقریبا ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر متغیر.
گوشهای از بهرهکشیهای ناروا و خدمات به شدت پایین مجموعه:
۱. نیروی کاری حداکثر تایم کاری را در مجموعه است. حتی بعضی دوستان به دلیل مضیقه و فشار اقتصادی ۱۶ ساعتی و دو شیفت را پر میکنند، که باعث فشار زیاد روانی و جسمی بر نیرو وارد میکند؛ که در چنین شرایطی تقریبا یکسان برای همه نیروها، میانگین حقوق بین ۸ تا ۱۰ میلیون تومان است (مگر افراد عائلهمند بالای ۴ فرزند که آن هم از ۱۳ تومان بیشتر نیست).
۲. مهمترین و عدیدهترین کار در مجموعهی مُفتبری از نیروی کار جدیدالورود است، بدین شکل که تو با هر سابقه و تحصیلات و تخصصی وارد شدی، ۶ ماه بدون بیمه و با حقوق ماهی یک میلیون را باید سپری کنی.
اتفاقا به این موضوع کارفرما به شدت حساسیت و تنش بالایی دارد (این مبلغ برای اکنون است و تا سه چهارسال پیش این مبلغ ۳۰۰ هزار تومان بوده است).
به عنوان مثال نیروی تازه کار بگوید حداقل ۳ ماه را با این شرایط کار کنم و بعد شرایط قانون کاری برایم باشد، میگویند:
شرایط برای همه یکسان است حتی نیروی بسیار قدیمی و میتوان گفت به یک ایدئولوژی تبدیل شده است … نکته جالب اینجاست که خود کارفرما و صاحب کارخانه در خلال گفتگو و مراوده با نیروی کار چندین بار به این موضوع که ما کسی را بیرون و اخراج نمیکنیم را تکرار و نهایت لذت بهرهکشی و مُفتبری را این جماعت بورژوا به حد اعلا رسانده است.
۳. در برنامهی طرح و توسعه کارخانه، اوایل سال پیش کارخانه تولید رولهای کاغذی و کارتون تحت عنوان فرزاد ۲ افتتاح و شرایط در آن مجموعه هم بدین گونه سپری میشود.
پ.ن: بالاخره دودوتا چهارتاست، جیبی خالی از خالی و جیبی پر از پر.
۴. وضعیت خدماتی به شدت اسفبار است که دلیل آن کمبود نیروی خدماتی در مجتمع است که یک نفر میباشد و طبق گفته خود فرد حقوقش ۳ تا ۳/۵ بیشتر نیست (سرویسهای بهداشتی با وضعیت نامطلوب، سین غذایی هفتگی به شدت معدود کلا شامل ۳ یا ۴ نوع غذا و وعده صبحانه برای همیشه نان و پنیر است).
بسیار موارد جزء و کل دیگر که باعث شده کار تضمین شده و عدالتمحور از نیروی کار ربوده شود و نارضایتی حداکثری را داشته باشد.