روز ۲۱فوریه برابر با دوم اسفند ماه، روز جهانی آموزش زبان مادری است. آموزش و پرورش به زبان مادری ابتداییترین و بدیهیترین حق هر انسانی در هر گوشهایی از جهان است. امروز در بخش بزرگی از جهان، حق آموزش به زبان مادری به رسمیت شناخته شده و درمقیاس میلیاردی از این حق استفاده می کنند.کشور پرجمعیتی چون هندوستان تنها یک نمونه آن است که در آن دهها زبان رسمی وجود دارد و آموزش به همه آن زبانها در جریان است.کشورهای بسیاری در جهان وجود دارند که در آنها دو یا سه زبانِ برسمیت شناخته شده نه تنها در امور آموزش و پرورش سازمان داده شده است، بلکه زبان اداری، رسانه ای و قانونی، همان زبان مادری است که اعضای خانواده در خانه با آن زبان صحبت می کنند، نمونه های برجسته آن کشورهای هند،سوئیس، کانادا و اسپانیا است.
صدها سال است کارشناسان حوزه زبان بر این باورند که آموزش و تحصیل به زبان مادری عامل جدی در شکوفایی ذهنی و یادگیری کودکان است و به رسمیت نشناختن این حق باعث صدمات و مشکلات بسیاری در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و رشد ذهنی کودکان است. علاوه بر آنکه آموزش به زبان مادری یک حق اولیه و انسانی هر فردی در جهان است، پیشرفت و توسعه جامعه هم در گرو شکوفایی تمامی استعدادها و توانایهای مردم آن جامعه است که آموزش به زبان مادری یک رکن اساسی و مهم آن است.
کودکان می توانند چند زبان را به آسانی یادبگیرند و کودکان چند زبانه پتانسیل بهتر و بیشتری برای یادگیری دارند. برسمیت شناختن حق تحصیل در همه سطوح به زبان مادری یک رکن اساسی در تکامل شخصیت تندرست کودکان و نوجوانان و راهی به سوی پیشرفت و تعالی جامعه است.
با همه اینها در ایران که کشوری چند زبانه است،تحت حاکمیت رژیمهای شاه و اسلامی، به عنوان بخشی از ستم ملی، حق آموزش به زبان مادری برای میلیونها دانشآموز کُرد، ترک، عرب، بلوچ و غیره به طور برنامهریزی شده و سیستماتیک نقض شده است. جمهوری اسلامی نه تنها آموزش به زبان مادری را ممنوع کرده، بلکه با امنیتی کردن آن، فعالین اجتماعی، فرهنگی و زبانی را با زندان و شکنجه روبرو کرده است.
در ایران کودک در بدو ورود به کودکستان و یا مدرسه خود را با محیط جدید بیگانه می یابد و چون به پدر و مادر و نزدیکانآ شنا هم دسترسی ندارد، به طور طبیعی احساس ترس و نگرانی خواهدکرد. سخن گفتن معلم به زبان دیگری این ترس و بیگانگی کودک را دوچندان می کند. سنگ بنای رابطه کودک و معلم، با این بیگانگی نهاده می شود. در حالیکه این ترس از طریق زبان مشترکی که به گوش کودک آشنا است، می تواندبرطرف شود. احترام به معلم جای ترس از وی را خواهد گرفت. پلی بین خانواده و مدرسه ایجاد خواهد شد. کودک آموزشها را با آرامش بیشتری فرا می گیرد و اعتماد به نفس در وی تقویت خواهد شد. تحقیقات معتبر علمی نشان می دهد که امر آموزش و پرورش حداقل تا ۱۰سالگی باید به زبان مادری باشد. تنها در این صورت است که کودک از ظرفیت رشد و تکامل شخصیت خود به تمامی بهره خواهد برد و استعدادهایش شکوفا خواهند شد. توانائی در بکارگیری زبان مادری کودک را در فراگیری زبانهای دیگر تواناتر می سازد. از این طریق راه برای آموزش زبانهای دوم و سوم و دسترسی به فرهنگ و اندیشه فراهم می شود. در مراحل بعدی آموزش به زبان مادری، توانائی نوجوانان و جوانان در امر غنی تر ساختن فرهنگ و اندیشه در جامعه بشری ارتقاء می یابد. بدین ترتیب جهان پیرامون کودک و نوجوان و جوان گسترده تر می شود. حال با این اوصاف میتوان تصور کرد رژیمی که این حق ابتدائی را از ملیونها کودک ساکن این کشور دریغ می کند، در واقع مرتکب چه جنایتی در حق این نونهالان و در حق نیروهای سازنده فردای این جامعه خواهد شد.
تحقیقات جامعه شناسانه در حوزه آموزش و پرورش در ایران نشان داده است که میزان ترک تحصیل، عدم موفقیت در مناطقی از ایران که زبان مردم آن فارسی نیست، بالاتر بوده و شادی و رضایت کودکان و محصلین بسیار پائین تر است.
آموزش به زبان مادری، در همه سطوح، صحبت به زبان مادری در ادارات دولتی و درمحیط کار، حضور در میدیا و رسانه ها به زبان مادری، حق بی چون و چرای هر انسانی است.
کمیته مرکزی کومه له
سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
۳۰ بهمن ۱۴۰۲