عادل که در کافه‌های بوشهر آواز می‌خواند

شیدا بنان

عادل از اواسط سال‌‌های دهه ۱۳۹۰ با خوانندگی در مراسم عروسی خانوادگی در روستاهای جنوب وارد دنیای موسیقی شد.

او ورود به دنیای موسیقی را «توفیق اجباری» می‌خواند و می‌گوید:

از ابتدا فکر و ذکرم فوتبال بود. ابتدا در تیم فوتبال روستاهای جنوب بازی می‌کردم، کم‌کم که دیده شدم، برای تیم ایران‌جوان بوشهر که در آن زمان در لیگ برتر بود تست دادم، قبول شدم، اما پدرم مخالفت کرد و گفت برو درس بخوان. من رفتم برای ادامه تحصیل و در نهایت دیپلم گرفتم، اما تبِ فوتبال رهایم نکرد و مجددا رفتم دنبال فوتبال. این‌بار در تیم پاس بوشهر تست دادم و بعد از آن در تیم شاهین و مدتی هم لیگ سه کشور بازی کردم تا اینکه بالاخره عطای فوتبال را به لقایش بخشیدم و با خوانندگیِ دلی و رایگان در مجالس خصوصی و عروسی‌ها خانوادگی و فامیلی، کم‌کم به سمت موسیقی کشیده شدم و حالا دیگر دوسه سالی می‌شود که شغل اصلی‌ام خوانندگی در کافه و تالار است.

عادل می‌گوید حال ‌و هوای عروسی در جنوب از شیراز گرفته تا بوشهر، حال‌وهوای عجیبی است. رقص زنان با لباس‌های رنگی جلوه دیگری به عروسی جنوبی‌ها می‌دهد.

Ad placeholder

عادل می‌گوید:

وقتی اولین‌بار در عروسی دخترعموم به طور اتفاقی رفتم پشت میکروفن، فکر نمی‌کردم قرار است خواننده شوم؛ چون تمام هم‌وغمم فوتبال بود. اما همان یک دهن آواز در عروسی دخترعموم در ابتدای دهه نود با آن شور و ذوق زنان در دستمال‌ انداختن، باعث شد که دوستانم مرا تشویق کنند به ادامه کار. اما پدرم با خوانندگی در عروسی موافق نبود؛ همان‌طور که در همان زمان با فوتبال هم مخالف بود. حالا شما فکرش را کنید، در دو زمینه‌ای که علاقه و استعداد داری، در هر دو مورد، پدرت مخالف باشد.

عادل می‌گوید در میان مخالفت‌های خانوادگی، آشنایی با جاسم خدارحمی، از خوانندگان سرشناس لر، پیوند او را با موسیقی مستحکم کرد:

در هر صورت، پس از ناکامی در فوتبال و پس از آشنایی با جاسم خدارحمی که از خواننده‌های شناخته‌شده لُرزبان کشور در شیراز است و آهنگ‌های بسیاری خوانده است موسیقی برایم جدی‌تر شدم. من هم تحت‌تاثیر او به موسیقی لری و بختیاری علاقه پیدا کردم و با حمایت‌های جاسم، شروع کردم به خواندن. با حمایت‌های او، رفتم روی صحنه و در کنار او آواز لُری خواندم و کم‌کم خودم را روی صحنه یافتم و به صورت تکی آواز می‌خواندم. تا اینجا همه‌چیز به مراسم‌ مختلف عروسی و عقد و تولد خلاصه می‌شد و موسیقی لُری کهکیلویه‌وبویراحمد، یاسوج، نورآباد ممسنی، بَستک، و موسیقی بختیاری.

مشکلات معیشتی همراه با مخالفت پدر

در همان حال مشکلات معیشتی زندگی را هر دم بر مردم دشوارتر می‌کرد. از طرف دیگر مردم جنوب از خواننده‌هایی که تنها لری می‌خواندند استقبال چندانی نمی‌کردند. عادل را هم عده زیادی نمی‌شناختند. پس لاجرم درآمد چندانی هم دست او را نمی‌گرفت. مخالفت‌های پدر هم بر جای خود باقی بود. عادل می‌گوید:

باید خودم را جا می‌انداختم و زندگی‌ام را می‌گذراندم. هنوز نه گروه یا بندی داشتم که مستقل باشم و نه سازهای موسیقی بلد بودم. به دلیل اینکه در بوشهر، ما آهنگ‌های لُری کمتر داریم و بیشتر آهنگ‌های بندری و فایز و خیام‌خوانی است، می‌بایست بر این سبک‌ها مسلط می‌شدم. بنابراین با بندهای مختلفی که در عروسی‌ها می‌خواندند همراه شدم و بابت هر اجرا دستمزد کمی می‌گرفتم. کم‌کم در گروه‌های مختلف به عنوان خواننده لُرزبان شروع کردم به خواندن، که در جنوب بیشتر با این آهنگ‌ها زنان دستمال می‌اندازند.

در عروسی‌ها و جشن‌ها، در شیراز و بوشهر رقص دستمال و همینطور موسیقی بندری رواج دارد. اما ذائقه مردم به همان موسیقی پاپ به اصطلاح لس‌آنجلسی با ریتم شش و هشت متمایل است. عادل می‌گوید:

موسیقی عروسی‌ها، پاپ به ویژه پاپ لس‌آنجلسی است. بنابراین امکان کمتری برای اجراهای من بود. از پنج سال پیش یک گروه زدم با برادرم و چند نفر دیگر و با اجراهای بندری و لری توانستم جایی باز کنم، اما همان‌طور که قبلا هم گفتم مخالفت‌های پدر همیشه سد راهم می‌شد.

به گفته عادل مبنای مخالفت پدر هم مبتنی بر این درک بود که موسیقی به معنای عیاشی و بی‌بند و باری و کشانده شدن به سمت مواد مخدر و اعتیاد است.

عادل می‌گوید:

برای همین، همه اجراهایی که در مراسم مختلف انجام می‌دادیم، به دور از چشم پدر بود. اما خب خبرها به او می‌رسید. وقتی دید حرف‌هایش نمی‌تواند جلودارم شود، اما درنهایت پذیرفت که من راه خودم را بروم.

یکی از اجراهای عادل را بشنوید:

بافت قدیمی بوشهر، رونق گردشگری

پس از تجربه اجرا در عروسی‌ها در روستاهای جنوب و عدم درآمد کافی، عادل به صورت اتفافی به سمت اجرا در کافه‌ها در بافت قدیمی بوشهر که چندسالی است پس از اجرای فستیوال موسیقی کوچه سر زبان‌ها افتاده است، کشیده شد و توانست جایی برای خود باز کند؛ به‌ویژه در سال گذشته، که به شکل چشمگیری فستیوال موسیقی کوچه با حضور اقوام ایرانی رنگ‌وبوی دیگری گرفت، هرچند در روز آخر با فشارهای حکومتی، لغو شد. او می‌گوید:

یکی از دوستانم که از بچه‌های جزیره شیفِ بوشهر بود، مرا برد به یکی از کافه‌های سنتی بوشهر. در آن کافه اُرگ بود و خواننده بود و ما هم پشت میز نشستیم به کشیدن قلیان برازجانی و خوردن چای و گوش‌سپردن به موسیقی. دوستم که جاسم خواننده کافه را می‌شناخت من را به او معرفی کرد و از من خواست که یک آهنگ لری بخوانم. من هم خواندم و کم‌کم به عنوان یک خواننده لرزبان اسمم در کافه‌ها سر زبان افتاد. چون من تا آن زمان، اکثرا لُری می‌خواندم و گاهی هم بختیاری و آهنگ‌های بندری. کم‌کم در کافه‌های مختلف به عنوان خواننده مهمان تک‌آهنگ‌های لری اجرا می‌کردم، بدون پول؛ چون هنوز جا نیفتاده بودم.

عادل با خواندن آهنگ‌های لری در کافه‌ها و بوم‌گردی‌های بوشهر که بیشتر موسیقی بندری، فایز و خیام‌خوانی و یزله‌خوانی و موسیقی پاپ فارسی و جنوبی باب بود، توانست خود را به عنوان یک خواننده لُرزبان معرفی کند و بالاخره صاحب یکی از کافه‌های بافت قدیمی از او دعوت به همکاری کرد. می‌گوید:

پس از مدتی، مدیر کافه گفت که نمی‌توان فقط به آهنگ لری اکتفا کنی، باید موسیقی پاپ و خیام‌خوانی و موسیقی‌های دیگر را هم یاد بگیری که بتوانی همه مشتری‌های کافه را راضی کنی. من هم خودم متوجه شده بودم که موسیقی لری به تنهایی کافی نیست؛ چون بارها در کافه یکی می‌گفت خیام‌خوانی و یک می‌گفت ابی بخوان. داریوش، هایده، شادمهر یا از این خواننده‌های پاپ معاصر بخوان. و این موجب شد که بنشینم و تمرین کنم تا بتوانم در همه سبک‌ها بخوانم. کم‌کم موسیقی‌های عربی و مازندرانی و کردی را هم یاد گرفتم و گاهی هم به این زبان‌ها می‌خوانم.

Ad placeholder

عادل در طول این دو سه سالی که در کافه‌های بافت قدیمی بوشهر آواز می‌خواند، با خواننده‌های مشهور بوشهری چون جاسم حیمداوی، رسول جمالی، هومن پناهی و مجتبی شاهروبندی که در کافه‌ها و تالارها آواز می‌خوانند، نیز اجرا داشته است؛ خواننده‌هایی که قیمت هر شب اجرای آنها در تالارها به بیش از صد میلیون تومان می‌رسد. او می‌گوید:

خدا را شکر، حالا دیگر جا افتاده‌ام و راه و مسیر خودم را می‌روم. سبک خودم را دارم. در کافه و عروسی می‌خوانم و بیشتر هم خوانندگی در عروسی، چون درآمد عروسی بیشتر از کافه است. در طول این دو سه سال، با بندهای مختلف اجرا داشتم و دارم، از جمله دی.جی‌های خانم یا خواننده‌های زن در تالارهای مختلف؛ چون در کافه‌ها اجازه نمی‌دهند به دلیل حساسیت‌های حکومت نسبت به زنان و صدای زنان. اتفاقا از طریق یکی از همین خواننده‌های زن بود که به خیام‌خوانی علاقه‌مند شدم و یاد گرفتم.

عادل درباره اهمیت صدای زنان در غنا و تنوع موسیقی می‌گوید:

از نکات طلایی موسیقی جنوب به ویژه در عزاداری‌ها، صدای زنان است. خیام‌خوانی و شروه‌خوانی برای گردشگران بسیار شورانگیز و هیجان‌انگیز است، و البته برای خود بوشهری‌ها. از این رو، می‌توان گفت موسیقی با بافت قدیمی بوشهر، پیوند عجیبی دارد و اگر این دو در کنار هم، بدون مشکل ادامه پیدا کند، بافت قدیمی بوشهر یا موسیقی نی‌انبان، نی جفتی، شروه‌خوانی، یزله‌خوانی، فایز و خیام‌خوانی، می‌تواند به یکی از قطب‌های گردشگری ایران تبدیل شود.

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net