«هر سقط جنین یک حادثه ناشی از کار است»

نازنین امیری

مسلماً بدنام‌ترین مطالبه مانیفست کمونیست «الغای خانواده» است. مارکس و انگلس معتقد بودند که خانواده جایی است که پدرسالاری و سرمایه‌داری دست به دست یکدیگر می‌دهند تا کارگرانی ازخودبیگانه‌شده و البته خرسند تولید کنند. در دهه ۱۹۶۰ و۱۹۷۰، زمانی که فعالان سیاسی کوییر رادیکال، دگرجنس‌گراهنجاریِ مناسبات خانوادگی را به چالش کشیدند، تیغ نقد جریان‌های مختلف چپ‌گرا برای خانواده بورژوایی تیز شد. با وجود این، چنین نقدی تقریباً خیلی زود از دستورکار سیاسی چپ خارج شد.

سوفی لوییس، فمینیست و جغرافی‌دان، در کتاب «اینک جایگزینی کامل: فمینیسم علیه خانواده» (۲۰۱۹) به سراغ این مبارزه فراموش‌شده رفته است. کتاب او به‌طور خاص الغای خانواده را به مفهوم‌پردازیِ دوباره‌ از بارداری پیوند می‌زند. او اصرار دارد که گذراندنِ دوران بارداری (درست مانند بچه‌داری) نوعی کار است؛ کاری که دیرزمانی است موضوع استثمار بوده است.

Ad placeholder

اجاره رحم به مثابه کار

مادر جایگزین، بنا به تعریف رایج زنی است که فرزند زوجی را که که به روش‌های معمول قادر به بچه‌دار شدن نیستند، در رحم خود حمل می‌‌کند و به دنیا می‌آورد. در رویکرد غالب، او تکنیک یا ابزاری در چارچوب فناوری‌های کمک باروری است که کارکرد ایدئولوژیک‌شان قبل از هرچیز حفظ و تحکیم نهاد خانواده است.

«اینک جایگزینی کامل: فمینیسم علیه خانواده» (۲۰۱۹) نوشته سوفی لوئیس

موضوع مادر جایگزین و رحم اجازه‌ای امروز یکی از سرفصل‌های عمده مباحثات فمینیستی است. در ایران نیز این پدیده کم و بیش مورد توجه قرار گرفته است و البته شیوه غالب طرح بحث به گونه‌ای است که بنیادهای تعین‌کننده ماتریالیستی این پدیده دست‌نخورده باقی می‌ماند. برخی تمرکز را بر بررسی تجربه‌ زیسته مادران جایگزین گذاشتند؛ برای گروهی دیگر موضع صرفا اخلاقی است یا مسائل حقوقی مربوط به آن به ویژه در نسبت با قوانین شرعی و موضوع «صیغه بارداری» مورد پرسش است. گروهی نیز فرایند‌های دلالی و استثمار زنان را در مورد مادر جایگزین مورد توجه قرار داده‌اند، غالبا بدون به چالش کشیدن پیش‌فرض‌های نرماتیو حاکم در مورد خانواده و خویشاوندی. مساله عمده برای گروهی دیگر ماتریس فقر در بازتولید پدیده جایگزینی رحم است و البته باید ابزار نگرانی‌ها در مورد گسترش فرهنگ اجاره رحم نیز اشاره کرد. چند سال قبل، اعظم سادات موسوی، رئیس انجمن متخصصان زنان، مامایی و نازایی درباره مخاطرات عادی شدن موضوع رحم اجاره‌ای و تبدیل آن به یک فرهنگ در کشور هشدار داد و ابراز نگرانی کرد.

در سطح جهانی نیز، دست‌کم تا همین اواخر، مباحثات دانشگاهی مربوط به مادر جایگزین در وهله نخست بر علت وجودِ این پدیده متمرکز است. سوفی لوئیس معتقد است که طرح موضوع به این شکل مسأله‌زاست و باید صورت مسأله را به شکل متفاوتی طرح کنیم، به شکل ماتریالیستی و با تاکید بر نقش کار و محیط کار. این تغییر رویکرد به موضوع مادر جایگزین به زغم می‌تواند افقی برای تامل و بازتعریف مفهوم خویشاوندی، ورای حس مالکیت و سرمایه‌داری و فراسوی پدرسالاری، فراهم کند.

لوییس، با بررسی جوانب گوناگونِ قراردادهای تجاریِ رحم اجاره‌ای و مادر جایگزین، از شیوه‌هایی پرده برمی‌دارد که به‌واسطه آنها،‌ مادرانگی همچون یک برساخت ایدئولوژیک به یک اسلحه تبدیل شده است. او شرحی دقیق به دست می‌دهد از شرایط مادی‌ – خشونت بیولوژیکی و اجتماعی‌- حمل جنین در رحم. کتاب او نشان می‌دهد که اعتراضِ به‌ظاهر فمینیستی به قراردادهای مادر جایگزین، در واقع به معنای پذیرش و زدنِ مهر تأیید بر مناسبات خانوادگی صُلب و ازخودبیگانه‌کننده‌ای است که سرمایه‌داری را ممکن ساخته است.

دستمزد در برابر کار خانگی

امروز در جهانی زندگی می‌کنیم که بعضا کودکان در آن کالا به حساب می‌آیند و رابطه جنسی نیز ازخودبیگانه و کالایی‌شده است. مراقبت و بازتولید اجتماعی نیز تحت تابعیت فرایندهای ارزش‌افزایی سرمایه قرار گرفته‌اند. اینها واقعیت‌های امروز است. واکنش برخی اما نسبت به این واقعیت‌ها مقصرشمردنِ افرادی است که در این صنعت پورن، ارائه خدمات جنسی و… کار می‌کنند، درحالی‌که مشکل در خود روابط سرمایه‌داری است.

در جزوه معروف «دستمزد برای کار خانگی» (۱۹۷۵) نوشته سیلویا فدریچی آمده است: «هر سقط جنین یک حادثه ناشی از کار است.» کتاب سوفی لوئیس از جهاتی بسط همین یک جمله است :‌ کاری که یک مادر جایگزین باردار انجام می‌دهند، متفاوت از کاری نیست که یک مادر باردار در خانه انجام می‌دهند. بارداری و زایمان «کار» است. بارداری از پیش، و قبل از آنکه به‌مثابه رحم اجاره‌ای کالایی شود، کار بوده است. خب، چطور می‌توان سیاستی را تصور کرد که بین این دو محیط کار پل بزند و میان زنان باردار مزدبگیر و بی‌مزد همبستگی ایجاد کند؟

Ad placeholder

وافکنی مفهوم مادر

« مادر موجودیتی طبیعی نیست» این یک ایده محوری‌ برای فمینیسم است. مادران انتخاب می‌کنند که از این فرد دیگر مراقبت کنند، و این هرگز یک فرآیند طبیعی یا مکانیکی و خودکار نیست. «غیرطبیعی» پنداشتن پیوند مادر و فرزند به لحاظ سیاسی بسیار مهم است. هر رویکردی جز این، به معنای کم کردن ارزش کار مادری است. «طبیعی» نیست زنی به خاطر فرزند رنج بکشد یا کار مجانی انجام دهد:‌ این افقی است که به نظر لوئیس می‌تواند فضا را برای سیاست رادیکال باز کند.

زنان، چالش‌های کار مزدی و زحمات بدون دستمزد : شما چه فکر می‌کنید؟

برای شرکت در نظرسنجی زمانه در مورد «موانع کار مزدی زنان و مسائل کار بدون دستمزد آنها» اینجا را کلیک کنید.

امروز اما مادرانگی یک بنای ایدئولوژیک بسیار قدرتمند است. قضیه فقط و به‌سادگی هجوم و افزایش سطح هورمون‌ها پس از بسته‌شدنِ نطفه و خصوصاً در دورانِ پس از زایمان نیست که زنان آکنده از میل مراقبت از نوزاد می‌شوند. بلکه همزمان ایدئولوژی بسیار قوی‌ای نیز در کار است که باعث می‌شود نتوانیم درک کنیم که یک نفر ممکن است واقعا از مادربودن خوشش نیاید. برای ما اشخاصی مانند یوسلین اورتگا – دایه‌ای که دو کودک تحت‌مراقبت‌اش را در منهتن کشت- مطلقا غیرقابل درک و «هیولا» هستند. حتی حرف زدن در مورد کسانی همچو او برای اکثر ما معذب‌کننده است.

در حال حاضر، طبیعی دانستن موقعیت مادری همبسته حذف کردنِ مادر جایگزین از عکس خانوادگی است. مادر جایگزین بودن یعنی حضور موقتی و به رسمیت شناخته نشده. در جریان زلزله سال ۲۰۱۵ نپال، مادرانِ جایگزینی که جنینی اسرائیلی در رحم خود داشتند، به خاطر آنچه در رحم داشتند توسط نیروی هوایی اسرائیل نجات داده شدند اما به آنها اجازه ورود به خاک اسرائیل داده نشد.

این مادری موقت از قضا با مختصات جهان نئولبیرال امروز که شغل‌ها به طور فزایند موقتی و قراردادی می‌شوند، جور است. مادر موقت، یک کارگر فصلی است و حاصل کار بارداری به عنوان یک دارایی به آدم‌های دیگری منتقل می‌شود. سوفی لوئیس این موضوع را به چالش می‌‌کشد. حقیقت این است که کودکان به کسی تعلق ندارند. این همان افق‌ انقلابی‌ای است که انجمن خواهریِ مادران مجردِ سیاه‌پوست مدافع و مروج آن بود: کودکان نباید به کسی غیر از خودشان تعلق داشته باشند.

بیایید همه چیز در مورد بارداری و مادری را تابع همان منطقی در نظر بگیرم که بر رحم اجاره‌ای حاکم است. از منظری جایگزینی-محور، کل مساله روابطِ اصیل یا «طبیعی» خود به خود منتفی می‌شود. جایگزینی تجاری جهان امروز در راستای تحکیم خانواده هسته‌ای، خانواده بیوژنتیک و مبتنی‌بر مالکیت است که الگوی اصلی خویشاوندی ما محسوب می‌شود. اما اگر جایگزینی از قالب کالایی آن رها شود، به همان چیزی تبدیل می‌شود که باید آن را ترویج کرد. جایگزینی کامل و منفک از روابط تجاری به معنای پذیرش جا و مسئولیت یکدیگر، مراقبت از یکدیگر و ساختن یکدیگر -ورای الزامات خانواده هسته‌ای و روابط تجاری- است.

این جایگزینی کامل می‌تواند مبنای نوعی تکثیر و گسترشِ قلمروی روابط بین آدم‌ها باشد که فمینیست‌های سیاه‌‌پوست معرف آن بودند. در زندگی سیاه‌پوستان، سنتی از چند-مادری و دایگی در آن وجود دارد و خانواده نیز آن معنایی را ندارد که در مخیله استعمارگران سفیدپوست بورژوا وجود دارد. به نظر لوئیس، این چند مادری بیرون از روابط مالکیت و قیود بیولوژیک می‌تواند بنیادی برای مطالبه مارکسیستی قدیمی الغا خانواده باشد.

برای برخی افراد شنیدنِ عبارت «الغای خانواده» ترسناک است. اما وقتی لوئیس از الغا خانواده حرف می‌زند، منظورش نفی یکی از معدود زیرساخت‌‌های لرزان روابط عشق در جهان امورز نیست. خانواده هنوز جایی است که بسیاری از ما بیشترین آرامش‌ و حمایت مادی و معنوی را از آن می‌گیریم. پرسشی اما این است که آیا این به حد کافی پاسخ‌گوی نیازهای عاطفی و مادی ما است؟ چرا خانواده‌ای بزرگتر و اختیاری اتخاذ نکنیم؟‌

از یاد نبریم که خانواده خصوصیِ هسته‌ای جایی است که اکثریت قریب به اتفاق آزارها و خشونت‌های جنسی و جنسیتی در آن رخ می‌دهد. وانگهی، کارکرد این الگو از خانواده امروز چیست؟ آموزش ما برای آنکه کارگر شویم، برای آنکه اجتماعی و در نهایت مطیع شویم، برای آنکه به نظامی آری بگویم که به‌لحاظ نژادی طبقه‌بندی و به‌لحاظ جنسیتی به دو گروه تقسیم شده، و البته آموزش اینکه کوییر نباشیم. با توجه به کارکردهای آن، این الگو از خانواده چه قدر قابل دفاع است؟

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net